کارشناس مسائل مصر: ارتش ناگزیر از دخالت بود؛ انقلاب با برکناری مرسی پایان نمی گیرد

یک کارشناس مسائل مصر معتقد است دخالت ارتش برای پایان دادن به ماه ها ناآرامی و بی ثباتی ناگزیر بوده است.

سیدعبدالامیر نبوی، کارشناس مصر در گفتگو با خبرآنلاین پیرامون بازگشت نظامیان به عرصۀ بحران مصر و در پاسخ به این سوال که" آیا پایان مرسی پایان انقلاب و فراموشی آرمان‌های انقلاب 25 ژانویه است" می‌گوید: اولاً ارتش یک نهاد ممتاز در جامعۀ مصر است و از آن مهمتر شیوۀ برخورد ارتش با روند انقلاب 25 ژانویه سبب شد که منزلت این نهاد افزایش نیز پیدا کند. در عین حال فرماندهی ارتش ظرف یکسال گذشته کوشیده است دخالتی در مسائل سیاسی نکند و در برابر تصمیمات و اقدامات مرسی خویشتنداری کند، حتی عدم واکنش ارتش در برابر اقدام مرسی برای بازنشستگی تعدادی از فرماندهان همچون طنطاوی تعجب عموم ناظران مسائل این کشور را به دنبال داشت. اما اتفاقی که افتاد آن بود که جامعۀ مصر وارد دوره‌ای از بی ثباتی فزاینده، بی پایان و بی نتیجه شده است. همین امر نوعی مطالبۀ عمومی را برای پایان دادن به این وضعیت و همچنین مقابله با سوء استفادۀ ائتلاف اخوانی-سلفی از قدرت سیاسی کرده است و در این میان تلاش چندباره نهاد معتبری مانند الازهر برای میانجی گری ناکام مانده است.
در نتیجه بسیاری از کسانی که تا دیروز می‌ترسیدند دخالت ارتش در سیاست موجب بازگشت اقتدارگرایی شود، امروزه خود را ناچار از حمایت ارتش می‌بینند تا بتوانند در این رقابت دست بالاتر را پیدا کنند. در سخنان تعدادی از فعالان و رهبران جبهۀ نجات ملی در هفته‌های اخیر نیز این مسئله به روشنی بیان شده است و آنها خواستار دخالت ارتش علیه اخوان و سلفی‌ها شدند.
نبوی می‌افزاید: از سوی دیگر و برای پاسخگویی به بخش دیگری از این پرسش، باید ببینیم که آرمان‌ها و اهداف انقلاب 25 ژانویه چه بود تا بتوانیم درباره تحقق یا عدم تحقق دستاوردهایش قضاوت کنیم. بخشی از اهداف انقلاب به صورت روشن و شفاف ناظر بر بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی بود که تاکنون رخ نداده است، اتفاقاً وضعیت در این زمینه بدتر هم شده است و نارضایتی‌های عمومی بیشتری به بار آمده است. بخش دیگری از اهداف انقلابیون ناظر، مقابله با اقتدارگرایی و شیوۀ سرکوبگرایانه در صحنه سیاسی و اجتماعی بود. در این زمینه، انقلاب 25 ژانویه در گام نخست موفق بود و توانست مبارک و نخبگان رسمی سیاسی و اقتصادی دورۀ مبارک را کنار بزند و حتی به محاکمه بکشاند. طبیعی است اگر این مسئله بخواهد همراه با یک فرهنگ تثبیت شده دموکراتیک باشد، امری زمانبر و نیازمند تمرین است. به عبارت دیگر، تغییر فرهنگ سیاسی و پررنگ شدن مولفه‌های دموکراتیک در آن نیازمند شرایط مکمل و گذشت زمان است و نمی‌توان با گذشت مدت اندکی انتظار داشت که این اتفاق رخ دهد. اتفاقا اگر به تحولات یکسال اخیر دقت کنیم، می‌بینیم که برخی از اقدامات در جهت مخالفت با مرسی در واقع پیگیری همان اهداف و آرمان‌های انقلاب 25 ژانویه بوده است؛ جامعۀ مدنی پویای مصر بود که مانع از اجرای سند قانون اساسی و افزایش قدرت مرسی شد، افزایش قدرتی که حتی در دورۀ مبارک نیز رخ نداده بود؛ این جامعه مدنی بود که در برابر دست­اندازی اخوانیها بر رسانه ها موضع گرفت؛ وپویایی جامعۀ مدنی مصر بود که سبب شد برخوردهای مرسی برای دخالت در قوۀ قضائیه و دادگستری در چند مورد با ناکامی مواجه شود. 
این کارشناس مصر افزود: البته تمامی این نکات بدان معنا نیست که جامعه مصر دیگر با نگرانی یا خطری از جمله در زمینه بی ثباتی یا بازگشت اقتدارگرایی مواجه نیست، اما به نظر میرسد تجمع اعتراضی روزهای اخیر، دستکم از منظر کنشگران، برای مقابله با بی کفایتی دولتی و اقتدارگرایی اخوانی بوده است.

نبوی در پاسخ به سوالی پیرامون آیندۀ مصر افزود: نخست آنکه، شرایط برای ظهور افراد یا گروه‌هایی مهیا می‌شود که نسخه ساده‌ای برای حل مشکلات می‌دهند. طبیعی است ناامیدی از فعالان سیاسی و بی‌اعتمادی به آنان موجب گرایش بخشی از جامعه به افرادی می‌شود که تصویری روشن و در دسترس از موفقیت و سعادت ارائه و برای آن احتمالا مستندات مذهبی هم عرضه می‌کنند. در چنین نسخه‌های ساده‌انگارانه‌ای بعید نیست که توسل به خشونت ضروری دانسته شود.
دوم آنکه، نوعی تلاش عمومی برای یافتن مقصر و انتقام از او آغاز می‌شود. این اقدام هرچند ناآگاهانه است و اغلب به خطا منجر می‌شود و حتی ممکن است فجایعی را در پی آورد، نوعی رضایت روحی در بخشی از جمعیت ایجاد می‌کند. در واقع، جمعیت سرگشته و خشمگین به دنبال کسانی می‌گردند که عامل بروز همه نابسامانی‌ها و ناکامی‌ها تلقی و البته معمولا هم در میان اقلیت‌های نژادی، قومی یا مذهبی یافت می‌شوند. البته حساسیت به اقدامات و فعالیت‌های قبطی‌ها از دیرباز در بخشی از جامعه مصر وجود داشته است، اما جالب است که بعد از وقوع انقلاب 25 ژانویه که گروه‌های مختلف دینی و مذهبی در آن شرکت داشتند، درگیری با این اقلیت دینی در برخی مناطق افزایش یافته و در یک‌سال اخیر درگیری با شیعیان نیز بدان اضافه شده است.
سوم، چنان‌که در جایی دیگر گفته‌ایم، دولتمردان ممکن است بخواهند از شرایط خارجی برای مدیریت وضعیت داخلی بهره‌برداری و از این طریق توجه عموم را به مسائل دیگر جلب کنند تا فشار افکار عمومی را کاهش دهند. مواضع مرسی در قبال تحولات اتیوپی و سوریه یا موضع‌گیری بی‌سابقه وی علیه حزب‌الله لبنان بیش از آنکه با جایگاه منطقه‌ای مصر نسبت داشته باشد، به نظر می‌رسد برای فرار از مشکلات داخلی صورت گرفت. مصری که همواره به نقش فرهنگی خود در جهان عرب می‌بالید و نمونه‌ای از تساهل و تکثر فرهنگی دانسته می‌شد، در اثر موضع‌گیری‌های مرسی برای حفظ ائتلاف با سلفی‌ها دچار اختلافات و درگیری‌هایداخلی جدیدی شد.
در نهایت، بایستی یادآور شد خستگی عمومی از اختلافات بی‌پایان و بی‌‌نتیجه سیاسی راه را برای ظهور فرد، گروه یا نهادی باز می‌کند که وعده ثبات، آرامش و امنیت می‌دهد. می‌دانیم که آزادی و دموکراسی هرچند کالاهایی مهم و مقبول هستند، در نبود آرامش و امنیت توجه چندانی جلب نمی‌کنند، به خصوص آنکه اگر برای عامه مردم با ناامنی و هرج و مرج مترادف تلقی شوند. در نتیجه، تداوم اختلافات موجود و ناتوانی بازیگران سیاسی در رسیدن به راه‌حل‌هایی عملی و نتیجه‌بخش، می‌تواند به تشدید سرخوردگی از همه فعالان سیاسی، از هر گرایشی، و آرزوی ظهور فرد، گروه یا نهادی قدرتمند برای ایجاد ثبات منجر شود. این رویداد همان چیزی است که از آن با عنوان «بازگشت اقتدارگرایی» نام برده می‌شود.

تمامی این رویدادها امکان بروز دارند، شرایط نیز تا حدودی برای ظهورشان مهیا است و وقوع هر یک - بی‌تعارف - آینده تاری برای منزلت مصر به تصویر می‌کشد. ازاین‌رو عموم تحلیلگران سیاسی و فعالان مدنی نسبت به پیامدهای تداوم بی‌ثباتی و ناامنی هشدار می‌دهند. با این‌حال، عاملی امیدبخش وجود دارد که می‌تواند گروه‌های رادیکال سیاسی و مذهبی را به‌تدریج کم‌اثر کند و وضعیت موجود را به تاریخ بسپارد. این عامل، پیشینه و توان فرهنگی مصر و پویایی جامعه مدنی آن است. درست است که جایگاه مصر مدتهاست به‌واسطه عواملی چون مشکلات اقتصادی و اجتماعی تضعیف شده و مشکلات موجود نیز به‌سرعت قابل حل نیستند، اما جامعه مدنی این کشور همچنان پویاست و نخبگان فرهنگی و اجتماعی مصر چون گذشته در قبال تحولات کشورشان حساسند. اتفاقا در پی بروز هر درگیری قومی و مذهبی در دو سال اخیر، اینان منادی بازگشت آرامش و موجب کاهش آلام بوده‌اند و بیش از هر گروهی دغدغه دفاع از انقلاب را دارند. کافی است به یاد آوریم به دنبال چند مورد درگیری میان مسلمانان و قبطی‌ها در این مدت، اینان به‌سرعت حلقه‌های دفاع از محلات را تشکیل داده‌اند و بیش از نیروهای امنیتی اثرگذار بوده‌اند. نیرویی که دستگاه امنیتی مبارک نتوانست آن را تحت کنترل درآورد و هسته اصلی اعتراضات 2008 به بعد را تشکیل ‌داد، امروزه هم به سیاست‌های محدودکننده اخوان‌المسلمین و سلفی‌ها تن نداده است.
بنابراین تا زمانی که این نخبگان و فعالان به‌رغم مشکلات و موانع موجود خود را - با افتخار - حافظ فرهنگ مصر می‌دانند و در پی ثبت واقعیت‌های انقلاب به اشکال گوناگون هنری فرهنگی هستند، می‌توان امیدوار باقی ماند. بر این اساس، و به عبارت دیگر، این امید وجود دارد که پیشینه و توان فرهنگی مصر و حاملان آن موجب شود تکثر فرهنگی و دینی، همان‌گونه که در روند انقلاب خود را نشان داد، مبنای گفتگو و تفاهم و پیشرفت سیاسی باشد. بنابراین در کنار عوامل نامساعد، از جمله آنکه کشور هم­اکنون و همچنان درگیر بحران است و اختلافات زیادی وجود دارد، این نقطه امیدبخش وجود دارد که نسبت به اقتدارگرایی و افزایش قدرت غیرقانونی گروههای سیاسی از هر گرایشی که باشند، مخالفت و حساسیت وجود دارد. در نتیجه می‌توان گفت که این بخش از آرمان انقلابی مردم مصر همچنان حیات دارد و امید است که چه در میان مدت و چه در بلندمدت مانع از بازگشت اقتدارگرایی به آن کشور در هر لفافه و پوشش و یا ذیل هر نام و ایدئولوژی شود.

5252

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 301840

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۲۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
    21 23
    بابا خداییش مسخره اس دیگه. این واقعا دموکراسیه؟ اگه اینکه مردم بعد از یه سال پشیمون بشن از رای دادن به یکی و بریزن خیابون و ارتش بگه ما با مردمیم، تبدیل به یه رویه بشه که باید فاتحه دموکراسی رو خوند! من طرفدار مرسی نیستم اما میگم مگه مملکت قانون نداره؟ خلاف کرده خوب استیضاحش کنن. دادگاهیش کنن. من از سیاست های مرسی متنفرم اما ارتشی که سالانه میلیونها دلار از آمریکا پول میگیره به نظر بیشتر طرفدار منافع آمریکاست تا مردم خودش!
  • مهدی US ۰۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۳
    3 3
    می گویند در جهنم عقربهای جراره ئی وجود دارد که اهل دوزخ از آنها به مارهای غاشیه پناه می برند. نقل این روزهای مصر است. دموکراسی شمشیر دو لب است مردم مصر نشان دادند که هنوز آمادگیش را ندارند. سیاست های دولت مصر فاجعه بار بود اما تصمیم مردم فاجعه بار تر. اینطور هرکس انتخابات را با اندکی اختلاف باخت به خیابان می ریزد و ارتش هم دخالت می کند. کشور مصر وارد دوران بی ثباتی فزاینده ئی شده است. مثالی دیگر برای آنکه انقلاب دیگر درمان مناسبی نیست.
  • محمد رضا IR ۰۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۳
    2 4
    در مورد طنطاوی خویشتنداری نکردند بلکه جرات کاری نداشتند چون مردم با هم بودند ولی حالا که مردم با هم اختلاف پیدا کردند اینها هم از آب گل آلود ماهی می گیرند و رای مردم را زیر پا می گذارند . البته خیلی از مردم مصر از این تصمیم خوشحال هستند ولی باید یادشون باشه که این اتفاق با جریان روی کارآمدن امثال مبارک شباهتهایی را داره .
  • شایان A1 ۰۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۳
    7 0
    با سلام با تمام حمایتی که از جنبش مدنی مصر داشتم و تمام اشتباهات مرسی اما نکته قابل تامل این است که ارتش مصر عوض اینکه مستقیما وارد ماجرا شود می بایست زمینه را برای اشتی ملی و ابراز عقیده ازادانه مخالفان و تشکیل دولتی ائتلافی به معنای واقعی نه صوری به مانند دولت مرسی اماده می کرد این شیوه برخورد، با ارزشهای دموکراسی و ازادی منافات دارد، شما فرض را بر این بگیرید گیرم در اینده دولتی مردمی که با تمامیه احاد و گروهها در تماس روی کار باشد و ارتش ان موقع نیز توانایی برکناریه دولت را دارد که این عمل در ماهیت قضیه است نه در نیت ماجرا که به نفع مردم معترض باشد یا گروه های موافق دولت..