گفت وگو با حسین نورالدین موسی یکی کارشناسان و مدیران با سابقه مناطق نفت خیز جنوب که در حال حاضر در سمت سرپرستی پروژه عملیات زمین شناسی مناطق نفت خیز جنوب فعالیت دارد.

آذرجزایری: اختلافی بی پایان میان اهواز و تهران در جریان است. هرچند که بیژن نامدار زنگنه مردان جنوبی را با توجه به گذر از جوانی، افرادی اعتدال گرا در این روزها می نامد اما بازهم کمتر مدیر نفتی است که به قدرت مردان جنوب اعتقاد نداشته باشد. شاید باید این قدرت را در تولید 80 درصد نفت کشور در این منطقه جستجو کرد و یا نگاه کارشناسی این مردان فراتر از نگاه های سیاسی را دلیلی بر تداوم اختلاف ها بین اهواز و تهران دانست. با اینحال این روزها بحران صنعت نفت این اختلاف ها را از ذهن همگان برده چه آنان که با لقب مردان جنوب در مناطق نفت خیز جنوب مسوولیت تولید را برعهده دارند و چه آنانی که پشت میز مدیریت های کلان نفت برصندلی های مدیریتی خود در تهران تکیه زده اند. اما در این بین نفتی ها باز هم به قدرت مردان جنوب اعتقاد دارند. آنان که تا حدودی بر احوالات صنعت نفت کشور آگاه هستند مردان جنوب را می شناسند. حسین نورالدین موسی یکی از کارشناسان و مدیران با سابقه مناطق نفت خیز جنوب است که در حال حاضر بر سمت سرپرستی پروژه عملیات زمین شناسی مناطق نفت خیز جنوب تکیه زده است.اما کمتر نفتی است که وی را نشناسد. برای اطلاعات بیشتر در خصوص مردان جنوب و قدرت آنها در بدنه نفت به سراغش می رویم. تازه به اهواز برگشته و به قول خودش دو هفته ای از آخرین حضورش در این شهر می گذرد چراکه وی طی این مدت جهت بازدید از میادین نفتی در مناطق نفت خیز بوده است. نورالدین موسی معتقد است که کمی تند انتقاد می کند و دلیل آن را در برگشتن از مناطق نفت خیز و دشواری های تولید جستجو می کند. می گوید در مناطق نفت خیز باید ببینید که کارگران در این گرمای شدید چگونه تلاش می کنند تا اقتصاد کشور روی پا بماند و مطمئنا وقتی از آنجا برگردید همانند من از نگرانی هایی صحبت خواهید کرد که این روزها گریبان گیر صنعت نفت کشور شده است. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:

به نظرشما درست است که در مناطق نفت خیز جنوب گروه ها و طیف های سیاسی مختلفی وجود دارد؟

وجود طیف ها و سلایق مختلف صرفا مختص به کارشناسان جنوب نمی باشد. در همه بخش های صنعت نفت و در دیگر حوزه های فنی/تخصصی غیر از نفت نیز ، ممکن است افرادی با دیدگاه های مختلف وجود داشته باشند. ظاهرا قراراست ما سیاه و سفید نکنیم بلکه باید قبول داشته باشیم همه در یک رنگین کمان زندگی می کنیم.

در مصاحبه ای که اخیرا با آقای زنگنه داشتیم ایشان بر کاهش تندروی ها در مردان جنوب تاکید داشتند. به نظرشما واقعا تندروی هایی وجود داشته که به سوی اعتدال رفته باشد؟

 بحث تندروی و کندروی مطرح نیست. غالب بدنه کارشناسی بخش بالادستی اعم از جنوب و غیر جنوب مانند فلات قاره ، با سلایق سیاسی مختلف در خصوص مباحث فنی اعم از تعاریف و چگونگی فرایند توسعه میادین هیدروکربوری، مباحث مربوط به برنامه ریزی بلندمدت تولید واستخراج ، تولید صیانتی مکانیزم ها و راه های افزایش ضریب بازیافت برای نوع مخازن کشور ما وتغییرات ساختاری انجام شده بعد از انقلاب در بخش بالادستی، نظریه واحدی دارند.چون این مقولات ، مباحث نظری نیستند بلکه تعاریف مهندسی دارند و غالب کارشناسان بخش بالادستی مسایل  را از دید مهندسی می بینند، براین اصل پافشاری میکنند که برای رسیدن به اهداف و برنامه ها می بایست راه حل های مهندسی و مبتنی بر مولفه های عینی اتخاذ شود و متاسفانه اختلاف نظرها بعضا از همین جا آغاز می شود.

اما در زمان وزارت آقای زنگنه به نظر نمی رسید مردان جنوب رابطه خوبی با او داشته باشند؟

این اختلاف نظرها در بعضی از مسائل فنی بوده وصرفا با آقای مهندس زنگنه هم نبوده است. به عنوان مثال در سال 1389 در جلسه مشترک هیات مدیره شرکت ملی نفت وهیات مدیره شرکت ملی مناطق نفت خیزجنوب آقای میرکاظمی وزیرمحترم وقت نفت در بحثی مربوط  به تولید به صراحت دستور و زمان محدودی را تعیین می کند، در همانجا و در حضور حدود 25 نفر، مدیر وقت تولید مناطق نفت خیزجنوب صادقانه و به صراحت به ایشان میگوید ، تولید ماهیتا دستور بردار نیست بلکه شرایط و رفتار، پتانسیل و مکانیزم های حاکم برمخزن، الزامات تولید را تعیین میکند. وی از پاسخ مدیر مربوطه ناراحت می شود و در همان وقت بعضی از اعضا به مدیر تولید می گفتند شما نباید پاسخ می دادید،ما زیاد از این دستورات غیر قابل انجام می شنویم و با سکوت خود از کنار مسایل می گذریم. شاید عده ای سکوت را ترجیح دهند ولی معمولا کارشناسان فعال در مناطق نفت خیز جنوب کمتر سکوت می کنند و این عدم سکوت البته عوارض هم دارد. هرچند این نکته را می پذیرم که ما هم نتوانستیم در بعضی از جلسات با آرامش و خونسردی حرف خود را بزنیم که این ضعف و اشکال بر ما وارد است.

آقای زنگنه اعتقاد دارد کارشناسان جنوب در سیاست گذاری های کلان نقش چندانی نداشته اند نظرشما چیست؟

ایشان دقیقا این موضوع را درست می گویند. اگر از نظریات بدنه فنی و کارشناسی جنوب، استفاده می شد و نظرات آنها در سیاست گذاری ها اعمال می شد، یقینا از برنامه توسعه پنج ساله اول تا کنون، ما به چنین وضعی گرفتار نمی شدیم.  به هرحال ما با مهندس زنگنه صرفا اختلاف نظر کارشناسی داشتیم. بدون شک رسیدن تولید گاز ما به کشور قطر درمیدان مشترک پارس جنوبی در زمان ایشان یک افتخار ملی بوده است که جای قدردانی دارد و دوبرابر شدن تولید کنونی قطر از میدان مذکور نیز، به نظربنده گناهی نابخشودنی است که در مقابل خدای بزرگ و آیندگان نمی توانیم جوابگو باشیم و یقینا هر کس به فراخورمسوولیتی که داشته می بایست جوابگوی سهل انگاری ها و چگونگی عمل خود باشد. تالی فاسد پیشرفت قطر از ره آورد دو برابری تولید از میدان پارس جنوبی را، نباید صرفا در غارت منابع ملی و درامد ارزشمند خودمان محدود کنیم، بلکه این کشور با ثروت حاصل از این میدان، بازیگردان اصلی سیاست های نظام سلطه در منطقه شده است و این برای هرکسی که ذره ای عرق ملی و یا دینی دارد غیر قابل تحمل است.

به نظرشما در حال حاضر مهمترین چالش پیش روی صنعت نفت کشور چیست؟

به نظرم محدود بودن اطلاعات و شناخت ضعیف مسوولان تصمیم گیر و تصمیم ساز ، نسبت به پایه فنی موضوعات( بویژه در بخش بالادستی) که علم مهندسی مخازن است و نتیجه آن نهادینه شدن بعضی از مباحث  و موضوعات فنی به صورت غلط و غیرکارشناسی در اذهان و تصورات بسیاری از مسوولان ذیربط دررده های مختلف کشور یکی از مهمترین چالش های پیش روی صنعت نفت کشور است. از جمله این موضوعات می توان به بحث تولید (عدم دسترسی به تولید و رکورد پیش از انقلاب) مباحث مربوط به ضریب بازیافت و مقایسه ان با دیگر کشورها ، مباحث مربوط به استخراج و اکتشافات اشاره کرد. درعین حال متاسفانه در صنعت نفت کشور ما راهبرد کلان وجود ندارد و یا اغلب راهبردهای ما مبتنی بر مولفه های عینی و واقعی نیستند. به عنوان مثال می توان به راهبرد سهم محوری بدون توجه به پتانسیل واقعی مخازن و میزان ذخیره اثبات شده و بدون توجه به پارامتر بسیار مهم و تعیین کننده پایداری تولید اشاره کرد. بدیهی است وقتی مفروضات غلط و غیرواقعی باشند ، استراتژی ها نیز غیرقابل تحقق هستند.

عدم توجه به برنامه ریزی های مصوب در دولت های گذشته تا چه اندازه به صنعت نفت ما لطمه وارد کرده است؟

همانطورکه اشاره کردید عدم ارزیابی و پایش برنامه های مصوب تولیدی و اهداف برنامه های اول ، دوم ،سوم،چهارم و پنجم توسعه 5 ساله یکی دیگر از چالش های پیشروی صنعت نفت کشوراست. متاسفانه به غیر از بخشی از برنامه اول هیچ کدام از برنامه های فوق به اهداف مصوب نرسیده اند. و عدم تحقق برنامه ها به خاطر عدم توانایی در ارائه استراتژی بلندمدت و میان مدت تولید و استخراج نفت بوده است.این وضعیت ، بدون ارزیابی برنامه های قبلی همچنان ادامه دارد.

به نظرشما ایران می تواند در سال 1404 به اهداف چشم انداز 20 ساله کشور در بخش نفت برسد؟

در شرایطی که گفته می شود هر برنامه 5 ساله توسعه ، می بایست برشی از برنامه بیست ساله و سند چشم انداز ایران 1404 باشد ، وقتی برنامه های 5 ساله به اهداف مصوب نمی رسند چگونه برنامه چشم انداز به اهداف خود خواهد رسید؟! به نظر بنده عملکرد تولیدی از سال اول برنامه اول توسعه تا کنون ، که در سال سوم برنامه پنجم توسعه 5 ساله می باشیم، پند اموز و عبرت انگیز است. فکر می کنم بزرگترین چالش پیش رو پس از دهه آینده خطر تلاقی دو منحنی تولید و مصرف و قطع درآمد ارزی ناشی از صدور نفت خام می باشد.

برای جلوگیری از تلاقی تولید و مصرف باید چه کرد؟

برای جلوگیری از تلاقی دو منحنی تولید و مصرف و به تعویق انداختن این نقطه تلاقی باید در ابتدا عزم و اراده ملی وجود داشته باشد. مسوولان تراز اول کشور و قوای مختلف کشور توجیه شوند و با کمک اساتید دانشگاه ها ، صدا و سیما و دیگر رسانه ها صادقانه با مردم صحبت کرد و شفاف سازی صورت گیرد. در عین حال تصمیمات جدی با عملیاتی کردن راهکارهای فنی / کارشناسی در بخش های بالادستی وپایین دستی با حضور بدنه صاحبنظر و مستقل کارشناسی این بخش ها و استفاده و عملیاتی کردن نظریات آنها انجام پذیرد. همچنین همه دستگاه های دیگر بویژه صنایع انرژی بر در این خصوص توجیه و اهمیت موضوع به آنها گوشزد شود. البته در این بین نباید فراموش شود که باید اقتصاد ملی تکلیف خود را از درآمد ارزی حاصل از فروش نفت خام مشخص کند.می بایست مدیران اقتصادی در دولت های مختلف بدانند این درآمد ارزی دائم و مستمر و تمام ناشدنی نیست و علی رغم خواست و اراده ما، درآمد ارزی حاصل از فروش نفت خام یک بازه زمانی دارد.ما باید با مدیریت صحیح ذخایر و منابع خود و توسعه کمی و کیفی بخش های بالادستی و پایین دستی تا آنجا که می توانیم مانع از افت و پایین آمدن منحنی تولید و درعین حال مانع از رشد بی رویه مصرف و بالارفتن منحنی مصرف شویم . جلوگیری از تلاقی این دو منحنی متضمن منافع ملی و تکمیل زیر ساخت های کشورمان در ابعاد مختلف است.

فکر می کنم عدم تزریق گاز به میادین نفتی هم بر مشکلات افزوده است؟

دقیقا؛ عدم تزریق کافی و عقب بودن از برنامه های تزریق گاز در میادین نفتی با توجه به قرارگرفتن عمده میادینی که بار اصلی تولید را برعهده دارند، در نمیه دوم عمر خود (DECLINE) و نفت دوست بودن نوع مخازن کشور ما، عدم تزریق گاز به مقدار کافی، به هنگام و مستمر در مخازن نه تنها تولید دراز مدت کشور با چالش جدی مواجه کرده بلکه تاثیر مستقیم و منفی شدیدی در ضریب بازیافت مخازن و تولید صیانتی خواهد داشت. جدابودن مدیریت تولید گاز از مدیریت مصرف گاز و فقدان یک شورای عالی برای انسجام و اتخاذ سیاست گذاری های واحد، تراز گاز کشور را منفی کرده است، که متاسفانه مهمترین نقطه آسیب پذیر مخازن نفتی محسوب می شوند.

فکر می کنم این مساله بیشتر به جهت این باشد که ما آدم ها می توانیم از نبود گاز گلایه کنیم اما مخزن علی رغم زنده بودنش نمی تواند گلایه ای کند. به نظرشما این مساله بیشتر ناشی از بخش نگری و ترجیح منافع بخشی بر منافع ملی نیست؟

دقیقا این مساله هم یکی دیگر از چالش های پیشروی صنعت نفت کشور ما است. به عنوان مثال می توان به تصمیمات غیر کارشناسی در تاسیس و احداث بعضی از واحدهای پتروشیمی و مصوبات سفرهای استانی در دولت های نهم و دهم و یا گازرسانی به بعضی از نقاط کشور که تامین انرژی آن نقاط، با شیوه هایی به مراتب اقتصادی تر و بهینه تر امکان پذیر بوده است اشاره کرد. علاوه بر تصمیمات غیرکارشناسی، فشار برخی از نمایندگان مجلس و مقامات محلی فراتر از حد تصور است.به قول شما مخازن نفتی زبان اعتراض ندارند و مسئول و سخنگوی آنها کارشناسان سازمان های تولید کننده هستند که  اگر بر نظرات خود در برنامه ریزی ها اصرار و پافشاری کنند بعضا دچار اختلاف نظر با مقامات بالاترمی شوند.

به نظرشما چرا برنامه های تولیدی ما هیچ وقت محقق نشده است؟ مشکل در نوع برنامه ریزی است یا مشکل ساختاری وجود دارد؟

پاسخ به این سوال وقت زیادی می خواهد که از حوصله این مصاحبه خارج است . همانگونه که قبلا گفته ام راهبردهای ما مبتنی بر مولفه های عینی نیست و منابع و امکانات خود را نیز درست و بهینه مدیریت نمی کنیم. تک تک این برنامه ها ، هدف گذاری ها و درصد تحقق هر برنامه را با تجزیه و تحلیل شیوه ها و روشهای توسعه می بایست ارزیابی و پایش نمود ، تا دلایل عدم تحقق برنامه ها مشخص شود.

تغییرات نسنجیده ساختاری بویژه در بخش بالادستی، که منجر به تجزیه شرکت های اصلی و فرعی و تاسیس شرکت های متعدد بهره برداری و خدماتی گردید. همچنین تفکیک مدیریت تولید و مدیریت توسعه از یکدیگر در حالی که این دو در بخش بالادستی یک پروسه واحد هستند، یکی از دلایل اصلی عدم تحقق برنامه های تولیدی( برای میادینی که حتی به پای قرارداد رفته اند) و زمانبر شدن و یا تعطیلی بعضی از پروژه های توسعه ای بوده است. به عنوان مثال برخلاف این وضعیت می توان به توسعه موفقیت آمیز میدان آزادگان و تولید زودهنگام این میدان با استفاده از سه دکل مناطق و استفاده از ظرفیت خالی فراورشی کارخانه بهره برداری اهواز 3 اشاره کرد.

در حالیکه شرکت های بزرگ و معظم دنیا، برای کاهش هزینه های بالاسری و استفاده از توان و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری یکدیگر با هم ادغام می شدند، ما اقدام به تجزیه سازمان های فنی و مدیریت های یکپارچه خود کرده ایم. تغییرات غیرکارشناسی انجام شده علاوه بر موارد ذکر شده منجر به گسترش مطالبات بومی و محلی شده و دست به گریبان شدن بسیاری از مدیریت های سازمان های تولیدی   با مطالبات و درخواست های مقامات محلی اعم از استانداران، نمایندگان، ائمه جمعه و غیره شهرستان ها و بخش های پیرامونی نواحی نفت خیز کشور که بعضا متعارض با یکدیگر نیز می باشند؛ وقت و انرژی زیادی از سازمان ها گرفته است.همچنین این تغییرات در موارد زیادی منجربه افزایش موازی کاری ها، تداخل مسوولیت ها و افزایش هزینه های بالاسری شده است.

فکر نمی کنید یکی از مشکلات اصلی صنعت نفت کشور ما نگاه سیاسی به جایگاه های فنی است که عوارض آن حذف نیروهای کیفی و کارامد بوده است؟

بله درست است. عدم تمایز و تفکیک سمت ها و جایگاه های فنی/تکنیکالی از جایگاه های سیاسی در دوره های و دولت های مختلف، آسیب های فراوانی به صنایع نفت که می بایست خارج از گرایش ها و سلایق سیاسی اداره شود، وارد کرده است. و این چالش متاسفانه خواست یک دولت و یا یک تفکر نیست. به عنوان مثال گسترش لابی گری های سیاسی /جناحی بویژه طی سالهای 90-1388 و ایجاد کمیته انتصاب در وزارتخانه و مصلوب الاختیار کردن مدیریت ها و هیات مدیره های سازمان های فنی بالادستی و پایین دستی، اختلالات فراوانی در رونده های سازمانی بوجود آورد که پیامد آن بعضا انتصاب افراد ناکارآمد و غیر مرتبط در جایگاه های مهم و حساس گردید. عزل و نصب مدیران و احضار بسیاری از مدیران منصوب شده در کمیته انتصاب و مصاحبه با آنها، قبل از صدور حکم مسوولیتشان توسط وزیر وقت و یا مدیران سازمان های ذیربط، آفت های زیادی را بر سازمان های فنی و حوزه های تخصصی وارد کرد.

 

/31221

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 304410

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۳:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
    5 1
    افتخار نفت بداشتن مدیران شجاع ودلسوز است خدا قوت