به گزارش خبرآنلاین، «365 روز در صحبت قرآن» نوشته حسین الهی قمشه ای در 1050 صفحه از سوی انتشارات سخن منتشر شده که چهارمین کتاب از مجموعه جوانان و فرهنگ جهانی و در ادامه کتاب های «365 روز با سعدی»، «365 روز با مولانا» و «365 روز با ادبیات انگلیسی» منتشر شده است. این کتاب یک تفسیر خواندنی از کلام وحی که با گلچینی از بهترین اشعار شاعران بزرگ کشور تزئین و تکمیل شده است و برای هر روز سال آیه و یا آیاتی انتخاب و به سادگی و شیوایی شرح داده شده است. دکتر قمشهای در سایت 365 روز چند نکته کاربردی نیز بیان کرده از جمله اینکه:
- روزه یک سنت طبیعی است در کل کائنات که به محض اینکه مشکلی پیش میآید یک سری چیزها را قطع می کند تا فرصت اصلاح پیداکند. ما باید از هر چیزی که شیطانی است روزه بگیریم و پرهیز کنیم.
- هرکس که شوق وصال آن معشوق ازلی دردلش پیداشد به چنین کسی می گویند گنج و گنجی که زیر خرابه ها دفن است گنج نیست رنج است، گنج باطلی است که همه برسرش میمیرند و کسی وارث آن نمیشود.
- شیطان اگر آدمی را وسوسه کرد و پیروز نشد حظ میکند و میگوید آدم اینست ولی به کسی که وسوسه اش کرد و تسلیم شد هیچ حرمتی نمیگذارد و میگوید این نوکر خودمان است.
- فرشتگانی در وجود ما هستند که از محبت غذامیخورند. میکائیل در وجود ماست، جبرائیل در وجود ماست. جبرائیل وجودمان وقتی لبخند و محبت نمیبیند از گرسنگی میمیرد، الان دنیا دارد از بی لبخندی و بی محبتی میمیرد، دو تا چیز دارد دنیا را از بین میبرد یکی آتش هوی و هوس و دیگری یخ بی مهری، ما هم اگر به هم محبت نداشته باشیم و چهره مهربان هم را نبینیم و دلمان در گروی محبت هم نباشد میمیریم و دیگر آدمیزاد نیستیم و فقط یک کامپیوتر متحرکیم.
- چقدر خوب است که آدم هیچ کس نباشد چون اگر هیچ کس نباشد آن وقت همهکس میشود؛ این تابلوهای نقاشی هرکدام کسی هستند برای خودشان اما آینه چون کسی نیست همه عالم را می تواند در خودش مرتسم کند.
بنابراین گزارش، دکتر قمشهای در کتاب 365 روز در صحبت قرآن و ذیل آیه 122 سوره انعام «آیا آنکس که مرده بود و ما او را زنده کرده و برایش نوری قرار دادیم که به کمک آن میان مردم راه می رود، مانند کسی است که در ظلمات فرو مانده و راهی به خروج از آن ندارد؟ اینچنین اعمال کافران برایشان آراسته شده و در چشمشان زینت مییابد.» نوشته است:
ایمان به خدا و قیامت و کار نیکو یک حیات تازه است؛ حیاتی برتر از زندگی حیوانی و یک چشم تازه و نور تازه است که ابعاد تازهای از هستی آدمی را به او نشان میدهد و آنکس که به این ایمان نرسیده است، همچنان در ظلمات و دوزخ فراق گرفتار و از نور دیده عشق که قاف تا قاف است محروم است. و هرچه رنج و محنت و فساد و تباهی که در جهان است محصول کار این نابینایان است.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور/ بر لایق میرود تا نفخ صور
نیکوان رفتند و سنتها بماند/ وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند
مثنوی
این کوران تلخ مزاج نمیبینند که چه زهری میافشانند و در زیر دست و پای خود چه کودکان بی گناهی را به خواری افکندهاند و چگونه تمثال زیبایی و تندیس انسانیت و مجسمه آزادی را به نادانی در هم شکستهاند. و این در چشمانشان نیک میآید. البته بینایان شیرین کاری نیز پیوسته در عالم هستند که باز این تندیسها را میسازند و برپا میکنند و به شهد هنر و دل کامها را شیرین مینمایند.
6060
نظر شما