زهرا خدایی
حماس لحظات تاریخی و مهمی را در حیات سیاسی خود تجربه میکند. جنبش مقاومت فلسطین موسوم به حماس، با آغاز بحران سوریه، فاصله گرفتن از ایران و نزدیک شدن به قطر و ترکیه شکل دیگری از بازی سیاسی را در منطقه آغاز کرد.
جنبشی که تصور میکرد با قرارگرفتن در جبهۀ اخوانالمسلمین برندۀ تحولات خواهد بود، با سقوط مرسی در ماه گذشته ضربۀ بزرگ دیگری را متحمل شد که با اعتقاد کارشناسان میتواند قدرت مانور و تواناییهای این جریان را تحت تأثیر قرار دهد.
حماس با چالشهای بی شماری دست و پنجه نرم میکند و این در حالیست که روند مذاکرات سازش میان طرف اسراییلی و فلسطینی با وساطت آمریکا نیز در جریان است.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با علیاصغر محمدی، مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت خارجه تأثیر سقوط دولت اخوان المسلمین بر جنبش حماس و آیندۀ سیاسی این جریان را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید: سقوط دولت مرسی تا چه اندازه موقعیت و جایگاه حماس را تضعیف کرده است؟
با تحولی که در مصر صورت گرفت، جنبش حماس آسیبهای متعددی را متحمل شد، اما شاید بزرگترین آسیبی که هم اکنون حماس و مردم غزه متحمل میشوند، ویران کردن بی سابقۀ تونلهای زیرزمینی رفح باشد که میان مصر، صحرای سینا و نوار غزه حفر شده است. در نتیجه امکان حمل و نقل کالا از طرق دیگر شاید بسیار سخت و یا غیرممکن باشد و بالطبع محاصرۀ غزه کاملتر میشود. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی اجازه نمیدهد که از داخل اسراییل کالاهای مورد نیاز مردم به آنجا برسد در نتیجه مردم فشار مضاعفی را متحمل خواهند شد. رفت و آمد از گذرگاه رفح نیز خیلی محدود شده است.
نکتۀ دوم اینست که ارتباطات سیاسی- امنیتی حماس با مصر تقریباً قطع شده است. ارتباط ویژهای میان دو طرف وجود ندارد. عمدۀ ارتباطات حماس با مصر همواره ارتباطی امنیتی بوده و گاهی نیز ارتباطاتی سیاسی بعد از روی کارآمدن مرسی صورت میگرفته است. این ارتباطات هم اکنون خیلی محدود شده و امکان تماس سخت شده است.
البته فراموش نکنیم مسئول پروندۀ حماس در مصر(نیروی امنیتی) تغییری نکرده است؛ همان افرادی که در زمان مبارک مسئول رابطه با حماس بودند، همان افراد بعد از مبارک نیز مسئول همین کار هستند. با این تفاوت که فضای سیاسی کشور بعد از سقوط مبارک تغییر کرده بود و دولت جدید آزادی عمل بیشتری برای حماس قائل بود. البته این آزادی عمل محدود بود ولی در هر حال بیش از زمان مبارک بود.
نکتۀ دیگر فضاسازی سنگین سیاسی است که در مصر علیه حماس وجود دارد به این دلیل که بخش عمدهای از رسانهها و جریانهای سیاسی مخالف اخوان المسلمین حماس را به عنوان امتداد اخوانالمسلمین مورد هدف قرار داده و شدیداً به آن حمله میکنند. این فضاسازی رسانهای، فضای روانی شدیدی را علیه این جریان به وجود آورده است.
مسئله دیگری که به نظرم مهم است، بهره جویی جریان حاکم بر رام الله و محمود عباس از این فرصت برای اعمال فشار بیشتر بر حماس و تحمیل نظرات خودشان در روند توافقات بین جریانهای فلسطینی است.
اینها مجموعهای از مشکلاتی است که حماس با آن مواجه است. اما همۀ مشکلات حماس اینها نیست، شاید مهمترین مشکلی که هم اکنون با آن مواجه است، آغاز مذاکرات بین محمود عباس و نتانیاهو با میانجی گری آمریکا و شخص جان کری، وزیر خارجۀ آمریکاست که موافقت طرفین را برای آغاز مذاکرات گرفته است. شاید این مسئله چالش مهمتری برای حماس باشد.
با توافقاتی که از سر گرفته شده، وضعیت حماس چه خواهد شد؟
در پاسخ به این سوال باید به چند موضوع اشاره کنم:
اول اینکه پرسش اینجاست چه اتفاقی رخ داده که مذاکرات در این مقطع با توافق طرفین آغاز شده است. پیش از این نیز ایالات متحده آمریکا تلاش های فراوانی داشت برای اینکه طرفین را پای میز مذاکره بیاورد؛ اما علیرغم همۀ امتیازاتی که محمود عباس میداد- که گاه این کثرت امتیازات وجهۀ عباس در میان فلسطینیان را دچار مشکل میکرد- اما عملاً این مذاکرات به ویژه از جانب اسراییلی آغاز نمیشد. در واقع آغاز مذاکرات بدان معناست که طرف آمریکایی و اسراییلی احساس میکنند که موازنۀ قوا در خاورمیانه به گونه ای شده که بعد از جنگ داخلی طولانی مدت در سوریه و همچنین بحران مصر وضعیت موجود اجازۀ تحمیل توافق موردنظر آمریکا و اسراییل به طرف فلسطینی را میدهد. دقیقاٌ با همین تصور است که کری وارد مذاکرات میشود و تمام تلاش خود را میکند.
البته باید به این مسئله توجه داشت که با توجه به فشارهایی که از سوی اسراییل به طرف فلسطینی وارد میشد، احتمال آغاز انتفاضۀ جدید در کرانه باختری نیز وجود داشت؛ از سوی دیگر، طرف مقابل درصدد اعمال فشار بیشتر بر غزه است و از این رو موقعیت را مناسب دیدند که مذاکرات را آغاز کنند. به نظر من مسیر مذاکرات یکسویه است بدین معنا که فلسطینیها باید بیشتر کوتاه بیایند.
گفته میشود محمود عباس در مذاکراتش با اسراییل، حتی حاضر شده بخشی که دیوار حائل بین کرانه باختری و سرزمینهای 1948 در آن قرار دارد(سرزمینهایی که از کرانه باختری گرفته شده و به اراضی 1948 اضافه شده است) از آن هم صرفنظر کند و حتی در مورد قدس نیز احتمال کوتاه آمدن بیشتر از سوی ایشان وجود دارد.
اگر روند مذاکرات به شکلی که آمریکاییها میخواهند ادامه پیدا کند، باید طرف فلسطینی امتیازات بیشتری به طرف مقابل بدهد و از حقوق حداقلی خودش کوتاه بیاید.
چشمانداز مذاکرات را چگونه پیشبینی میکنید؟
ممکن است طرفین به نتایجی برسند اما باید منتظر بود؛ محرمانه کردن مذاکرات، موضوع را مقداری با گذشته متفاوت خواهد کرد. در واقع به نظر میرسد در وضعیتی شبیه به ماقبل توافق اسلو قرار داریم. هرچند معتقد نیستم که در نهایت توافقات آتی نیز به حل و فصل نهایی مسئلۀ فلسطین منجر شود.
جنبش حماس در واقع با این چالش روبروست و اگر بخواهد از اصول خود کوتاه بیاید و در این روند محمود عباس را همراهی کند، آنوقت اعتبار خود را به عنوان یک جریان مقاومتی از دست خواهد داد. اما اگر بخواهد با آن مقابله کند آنوقت نیازمند حمایتهای سیاسی جدی در منطقه است که آن حمایتهای سیاسی با توجه به مشکلات موجود در مصر، جنگ داخلی در سوریه و اشتباهاتی که حماس در موضعگیریهایش در تحولات داخلی سوریه به آن دچار شد، حماس را در وضعیت سختی قرار خواهد داد. جنبش حماس باید برای خروج از بحران تصمیمات شجاعانهتری را اتخاذ کند.
حماس مدتی است که در جبهۀ ترکیه- قطر قرار گرفته، هزینه-فرصتهای فاصله گرفتن حماس از ایران چه میتواند باشد؟
نگاه من نسبت به این مسئله با نگاه شما متفاوت است. حماس باید متوجه این مسئله باشد که یک جنبش فلسطینی است. اولویت جنبش فلسطینی باید مسئلۀ فلسطین باشد، ارتباطش با هر کشور دیگری باید در چهارچوب اخذ و دریافت کمک سیاسی، معنوی و مادی برای آزادی سرزمین فلسطین باشد. در این چهارچوب هر کسی که به این جنبش کمک کند، حماس باید از آن استقبال کند. ولی حماس باید متوجه این نکته باشد که به هیچ وجه نباید در درگیریهای درون اسلامی و یا درگیریهای داخلی در کشورهای اسلامی و عربی مداخله کند. جنبش حماس نباید به عنوان جنبش فلسطینی به هیچ محوری علیه محور دیگری بپیوندد. حماس باید درصدد باشد که حداکثر بهره برداری و استفاده را از همۀ کشورهای عربی و اسلامی در جهت منافع ملت فلسطین و آزادی سرزمین فلسطین داشته باشد. هر چیزی جز این خطا است و حماس نباید وارد آن شود.
جایگاه حماس با توجه به تحولات منطقه در فلسطینِ آینده کجاست؟
جنبش حماس اگر از تقید به مقاومت و التزام به ایدۀ مقاومت عدول کند، رفته رفته به یک تشکیلاتی تبدیل میشود که کار رفاهی و اجتماعی میکنند و آرام آرام مضمحل میشود چون جریان سیاسی قویتری از او در صحنۀ فلسطین وجود دارد که ایدههای غیرمقاومتی را نمایندگی کند و حماس اگر به آن سمت برود نمی تواند در صدر قرار گیرد. در آن صورت در ذیل جریانات دیگر قرار میگیرد. البته باید بگویم که حماس در صحنۀ فلسطین یک جنبش فراگیر است و در هیچ شرایطی قابل حذف شدن نیست، اما مسئلۀ مهم میزان قدرت این جریان است.
حالت دوم اینست که جنبش حماس همانند گذشته تقید و التزام خود به مقاومت را حفظ کند. به نظر میرسد حماس همین کار را خواهد کرد. در این صورت علی الاصول باید ارتباطش را با جریانهای مقاومت بازسازی کند.
5252
نظر شما