به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از شبکه لبنانی المنار، هم اکنون تنها باید «شاهزاده بندر بن سلطان»، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت عربستان سعودی را رهبر و راهبر گروههای معارض غیر مسلح سوری در خارج و در عین حال گروههای مسلح در سوریه را به شمار آورد.
مردی که تجربه نظامی شکست خورده و ناکامش در بیروت هنوز او را رها نکرده، امروز از تعدیل موازنه قوا در سوریه درحالی سخن میگوید که به نظر نمیرسد، دشمنانش هرگز به وی اجازه تحقق خواستههایش را بدهند.
بنابر تاکید تحلیلگران «بندر بن سلطان» را نمیتوان سیاستمداری سنتی در عربستان سعودی به شمار آورد که خاندان آل سعود بر آن حاکمیتی سنتی دارد.
به گفته همین تحلیلگران وی حلال بحران دیپلماسی کشورش و بسیاری از مشکلات آن در آن واحد بود. سفیر تاریخی عربستان سعودی در واشنگتن از چنان نفوذی در خاندان سعودی برخوردار است که میتواند، غیبت و عدم حضور تمام اعضای خاندان حاکم در عربستان در عرصه سیاسی را پر کند.
اعضای خاندان سعودی آنگونه که تاکنون رایج و متداول بوده به دو قسم تقسیم میشوند. بخشی اعضایی از خاندان هستند که طبیعتا افرادی غیر تاثیرگذار و بیفایده به شمار میآیند و دوم آنهایی که بیماری ناتوانشان کرده و در عمل قادر به انجام هیچ وظیفهای نیستند که از جمله این افراد میتوان به «عبد الله بن عبد العزیز»، شاه سعودی، «سعود الفیصل»، وزیر امور خارجه، «سلمان بن عبد العزیر»، ولی عهد و «مقرن بن عبد العزیز»، معاون دوم نخست وزیر عربستان سعودی اشاره کرد و در این میان «بندر بن سلطان»، تنها کسی است که در میان خاندان سعودی در عرصه دیپلماتیک فعالیت میکند. بندر را همه جا میتوان دید و همه دربها را میکوبد از واشنگتن گرفته تا مسکو و پاریس و لندن. نمایندهایش را به ترکیه میفرستد تا عملیات مسلح کردن گروههای تروریستی مسلح در سوریه را رهبری کند. نماینده دیگرش را راهی میکند و برای جلب رضایتهای او از دادن هرگونه وعده سخاوتمندانه دریغ نمیکند و درمقابل خواستار حضور و ورود فعالتر «امان» و دستگاههای امنیتی این کشور در بحران سوریه میشود.
وارد حیاط قرمز مسکو میشود تا به عنوان «امیر مجاهدان» سوریه درباره بحران مسکو مذاکره کند. «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه او را به خوبی میشناسد. سلفیهای جهادی چچن، داغستان، قفقاز و مناطق اطراف نیز به خوبی او را میشناسند. از داغستان تاکنون بیش از 100 سلفی جهادی راهی سوریه شدهاند تا در صفوف «ارتش مهاجرین و انصار» وابسته به شبکه تروریستی «القاعده» که در شمال کشور سوریه پراکنده شدهاند، علیه نظام سوریه مبارزه کنند.
مهاجران سلفی جهادی روسی، برادران جهادی سلفی سوریاشان و دیگر سلفیهای جهادی که از چهار گوشه جهان روی به سوی سوریه آوردهاند، نیز او را به خوبی میشناسند و همه میدانند، این تنها «بندر بن سلطان» است که آنها رهبری میکند و خدای کمکهای مالی، نظامی و سخنگوی سیاسی معارضان غیر مسلح خارج نشین سوریه به طور مستقیم و به طور غیر مستقیم به واسطه «احمد الجربا»، رئیس ائتلاف ملی معارضان سوری است.
بندر بن سلطان خود مشکلی برای عربستان سعودی است. بر خلاف آرام بودن عرصه سیاسی ریاض (ولو به شکل ظاهری) اما بندر که هر روز سطح توقعاتش را بالاتر میبرد، به نگرانی جدی برای خاندان سعودی تبدیل شده است.
آخرین تجربه او که ماهیت نظامی دارد، دخالتش در جنگ 2006 لبنان بود. در آن زمان، وی پادشاه عربستان سعودی را قانع کرد تا به «سعد الحریری»، نخست وزیر وقت لبنان کمک کند تا نیروهایی شبه نظامی برای خود تشکیل دهد. منابع آگاه در این ارتباط میگویند که بندر بن سلطان بیش از 200 میلیون دلار برای تشکیل گروه شبه نظامیان سعد الحریری در لبنان هزینه کرد، اما این تجربه پس 20 ساعت حضور ناموفق این شبه نظامیان در عرصه نبرد و درگیری به شکست و ناکامی فضاحت باری منجر شد.
بندر بن سلطان در تجربه سوریاش همان برنامهها و خلق و خوی سابق را ادامه میدهد. سطح توقعاتش که همچنان درحال افزایش است، بالا و بالاتر میبرد و در حالیکه هنوز از سرنوشت وعدههای نظامی - تروریستی پی درپی که قولش را داده بود، هیچ اطلاعی در دست نیست، شروع به دادن وعدههای دیگر میدهد. هنوز کسی نمیداند که بلاخره سرنوشت «نبرد دمشق» و سرنگونی آن چه شد.
بندر بن سلطان این روزها فقط و فقط سوریه را میبیند و اگر از بلاد شام، یمن و عراق و لبنان نام میبرد، تنها هدف را در «شکست ایران و حزب الله» نگاه میکند و به این امر همچنان خوش بین است.
بندر بن سلطان به شخصیتهایی که اخیرا با آنها دیدار داشته گفته است، بازه زمانی مقابل او محدود نیست. بیش از 8 ماه وقت دارد تا معادله قوا در عرصههای میدانی سوریه را به نفع گروههای مسلح تغییر دهد و از آنها حمایت مالی و نظامی به آورد.
وی از تغییر موازنه قوا سخن نمیگوید، بلکه از تعدیل و اصلاح این موازنه سخن میگوید تا نظام سوریه نتواند، در مذاکرات سیاسی که در آینده برگزار میشود، برتر باشد.
بندر بن سلطان میگوید که طی دو ماه آینده باید شاهد نتایج نتایج و دستاوردهایی جدیدی در عرصه میدانی سوریه از سوی گروههای مسلح باشیم، چراکه از مدتها پیش مسلح کردن و آموزش دادن گروههای مسلح آغاز شده و هم اکنون زمان گرفتن نتیجه است که ماهها طول خواهد کشید.
اما در مقابل بازدید کنندگانش نمیتواند از مشکلات و سختیهایی که با آنها در این راه مواجه است، سخن نگوید. وی از تفرقه و اختلاف عناصر و گروههای مسلح و عدم توانایی از آموزش ماهیانه تنها 300 تروریست مسلح سخن میگوید.
در عرصه مسلح کردن گروههای مسلح در سوریه نیز از فروش سلاحهایی گلهمند است که عربستان سعودی آنها را برای گروههای مسلح مورد حمایتش خریداری کرده، اما بسیاری از آنها به دست گروههای مختلف وابسته به سازمان تروریستی القاعده افتاده است.
اما تمام این شکایتها بندر بن سلطان را از این باز نمیدارد تا بر پیروزی گروههای مسلح در شهر حلب، در شمال سوریه شرط بندی کند.
در جنوب سوریه تلاش میکند تا پادشاه اردن را راضی کند، مرزهای کشور خود منتهی به درعا را مقابل عناصر مسلح باز کند. وی بر این باور است که روسیه با چنین پیروزیهایی که گروههای مسلح در سوریه به دست میآورند، راضی میشود تا بپذیرد، در راهکار سیاسی «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه هیچ نقشی نداشته باشد.
اما بنا به آنچه نقل میشود، از اظهارات «امیر جهاد در سوریه» درحالی ایراد میشود که به نظر میرسد، وی بسیاری از مسائل را نادیده میگیرد، از جمله اینکه طرف مقابل هیچگاه در مقابل او دست بسته عمل نخواهد کرد. بیتردید دمشق، جنوب لبنان، تهران و مسکو شب و روز تلاش خواهند کرد تا مانع دستیابی بندر به اهدافش شوند و در این نبرد هیچ تلاش مسلحانه، سرمایه گذاری، آموزش و طرح و برنامه و کمک و امدادرسانی در کار نیست.
نظام سوریه بعد از آزادسازی منطقه مرکزی این کشور از وجود گروهها و عناصر مسلح بدون تردید بیش از پیش به موفقیت و پیروزیش در بحران سوریه مطمئن میشود.
برخی از حامیان نظام سوریه در واکنش به این اظهارات بندر گفتند، دشمنان سوریه طی دو سال گذشته برای سرنگونی نظام و بشار اسد در سوریه از هیچ اقدامی فروگذاری نکردند و اگر قرار بود، نظام سوریه سرنگون شود، باید در این مدت سرنگون میشد. دشمنان سوریه در طول این مدت از ارائه هرگونه کمکهای مالی و نظامی و انسانی و لجستیکی به گروههای مسلح دریغ نکردند و اگر مقرر بود که در این نتیجهای گرفته شود، باید در این مدت گرفته میشد.
این طرفها تاکید میکنند که دشمنان سوریه و ایادی آنها در سوریه مشکلی نداشتند، بلکه این سوریه و حامیان آن بود که مقاومت کرد و میدانستند که چگونه مانع دستیابی گروههای مسلح و حامیان آنها به اهدافشان شوند.
اعضای محور شر تاکید میکنند که نبرد آینده سوریه همچون نبردهای گذشته خواهد بود و اصلاح موازنه قوا در سوریه نه تنها کاری بس دشواری است، بلکه تقریبا محال است و بندر بن سلطان همانگونه که در سال 2006 از لبنان ناکام و شکست خورده خارج شد، از سوریه هم ناکام و شکست خارج خواهد شد.
هم اکنون گروههای مسلح در سوریه علاوه بر چند مبارزه در محورهای جنوب، شمال و شرق این کشور، دست به 4 نبرد اصلی زدند. این 4 نبرد در محورهای زیر درحال انجام است:
- ریف شمالی حلب که به ظاهر منتهی به سقوط فرودگاه نظامی منغ شد.- الرقة که یکی از مقرهای وابسته به لشکر 17 ارتش سوریه در رقه را به محاصره خود در آوردهاند.
- ریف شمالی لاذقیه که گروههای مسلح در آنجا به چندین روستا و پایگاه نظامی ارتش حمله کرده و دست به کشتار جمعی اهالی در این منطقه زدند.
- و سرانجام نبرد در ریف شرقی شهر سلمیه، در شرق استان حماه.
بنا به گفته مسئولان ارشد نظام سوریه، گروههای مسلح اگرچه به ظاهر موفق شدهاند، پیشرفتهای نظامی را در فرودگاه منغ و لشکر 17 به دست آورند، اما در حمله به لاذقیه و ریف سلمیة هیچ موفقیتی جز کشتار غیرنظامیان عاید آنها نشده است.
این مسئولان سوری معتقدند: هدف واقعی از این 4 نبرد، ثبت یک پیروزی رسانهای و تبلیغاتی برای گروههای مسلح و حامیان آنها و پوشش شکستهای آنها در ریف دمشق و القصیر و حمص است. همچنین آنها تلاش میکنند، به این طریق دمشق در مذاکرات ژنو 2 سخنی برای گفتن نداشته باشد.
5252
نظر شما