«حرکت فرهنگی» از تعابیر پرمشتری است. زیاد به کار میرود. طرفدار و خواهان دارد. همه آنانی که دستی در امور فرهنگی دارند، دوست دارند حرکت فرهنگی کنند. همه آنانی که پا از میدان سیاست بیرون میگذارند، مایلند حرکت فرهنگی کنند. بسیاری از جراید معتقدند که حرکت فرهنگی میکنند. بعضی از قطبهای اقتصادی هم بدشان نمیآید حرکت فرهنگی کنند.
حرکت فرهنگی چیست؟ این چه سنگی است که این همه سینه، مشتری اوست؟
حرکت فرهنگی مثل بسیاری از امور، ظاهری دارد و باطنی. معمولاً ظاهردوستان این حرکت بسیارند و باطنپسندان آن اندک. حرکت ظاهری فرهنگ طرفدار زیادی دارد، چون زود نتیجه میدهد، قابلیت تبدیل شدن به آمار و ارقام را دارد، به سرعت میتوان از آن گزارش تهیه کرد، میتواند ردیف بودجه بگیرد، ظاهربینان را هم ارضا میکند. حرکت باطنی فرهنگ طرفدار کمی دارد، چون صبر و حوصله میبرد، با نمودار نمیتوان نشانش داد، پنهان است و به چشم نمیآید و تنها کسی که میتواند از آن گزارش دهد، تاریخ است.
شاخصهای حرکت ظاهری فرهنگ در جامعه بسیار است: جشنوارهها، نمایشگاهها، پارچه نوشتهها، آگهیها، جراید، فیلمها، جلسهها و ... همه اینها خطکش دارد. هم تعدادشان قابل اندازهگیری است و هم خوب و بدش قابل تشخیص است. اما حرکت باطنی فرهنگ یک شاخص بیشتر ندارد و آن »ایمان» است. ایمان، مقیاس ندارد؛ یعنی در دست آدمیان ندارد. کسی نمیتواند برایش خطکشی بسازد و اندازهاش بگیرد و بگوید: ایمان جامعه کم است، زیاد است، بد نیست، بهتر میشود، امیدوارکننده نیست و ...
خیلی را گمان بر این است که راهی هموار از حرکت ظاهری به حرکت باطنی فرهنگ وجود دارد. همین گمان باعث میشود که داوطلب برای تصدی امور فرهنگی فراوان باشد، یعنی سینههای زیادی برای زدن این سنگ پیدا شود. اما آنها که خوشخیال نیستند میدانند که آن راه، هموار نیست، بلکه نقبی است تنگ و باریک.
ما محتاج یک جابهجایی بزرگ هستیم: سپردن جای نگاههای ظاهرپسند به اندیشههای ژرفنگر، عوض کردن جای سادهانگاریها با گرانپسندیها و سپردن جای گزارشنویسان فرهنگی به افق نگران. اگر این حادثه روی دهد، قدم اول برای حرکت باطنی فرهنگ برداشته میشود.

حرکت فرهنگی مثل بسیاری از امور، ظاهری دارد و باطنی. معمولاً ظاهردوستان این حرکت بسیارند و باطنپسندان آن اندک.
کد خبر 309016
نظر شما