آمریکا می خواست اسلامگراها را در حکومت داری بی کفایت نشان دهد/ حیات امپریالیسم بسته به بحران است

یک استاد روابط بین الملل می‌گوید: هم اکنون آمریکا در مقابل بحران مصر در مخمصۀ بسیار شدیدی قرار گرفته و ناچار شد دست به تغییر موضع و همسویی با فضای بین المللی در محکومیت خشونت‌ها بزند.

زهرا خدایی


آمریکا بی سر و صدا کمکهای نظامی به ارتش مصر را به حالت تعلیق درآورد. هرچند این خبر به طور رسمی از سوی کاخ سفید تکذیب شد، اما واکنش حازم الببلاوی، نخست وزیر موقت مصر در مقابل این تصمیم بیانگر صحت این خبر و نگرانی‌ از تنگناها و محدویت‌های احتمالی در آینده برای ارتش است.
واکنش‌های ضدو نقیض و پرابهام واشنگتن از آغاز درگیری‌های خونین خیابانی از یک هفتۀ پیش شائبه‌های زیادی را در میان ناظران برانگیخته است. تصمیم آمریکا در تعلیق کمک‌های نظامی هرچند به معنای تشدید فشار بر ارتشیان است، اما تکذیب این خبر و سیاست چماق و هویج واشنگتن حتی اگر به منظور حفظ نقش سنتی آمریکا و توان تأثیرگذاری بر روند تحولات هم که باشد هنوز مبهم است.
اوباما هرچند صراحتاً خشونت‌های اخیر را محکوم کرد اما رفتارهای دوگانۀ کاخ سفید در قبال تحولات مصر یادآور روزهای سقوط مبارک است که وزارت خارجۀ آمریکا در چندین نوبت با تغییر اظهارنظرهای خود در نهایت به رفتن مبارک راضی شد.
پرسشی که باقی می‌ماند اینست که شرایط مطلوب و موردنظر آمریکا در مصر چیست؟ اگر واشنگتن خواهان آزادی مرسی است، آیا این بدان معناست که روی کار بودن دولت اخوانی همسویی بیشتری با منافع آمریکا دارد؟
دکتر علی بیگدلی، استاد روابط بین‌الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین به این پرسش‌ها پاسخ داده است که در ادامه می‌خوانید:
رویکرد محتاطانۀ آمریکا در قبال تحولات مصر از چه زاویه‌ای قابل بررسی است؟
به طور عمومی نظام امپریالیستی زاییدۀ بحران است و با ایجاد بحران باید به حیات سیاسی خود ادامه دهد. در واقع این نظام نمیتواند بدون بحران زندگی کند و همین بحرانزایی یکی از شگردها و ابزارهای زندگی نظام سرمایه داری است. این اصلی کلی است که باید آن را در نظر داشت.
اما در مورد بهار عربی باید بگویم که آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که برای ایجاد یک خاورمیانۀ بزرگ راهی وجود ندارد جز اینکه تمام کشورهای منطقه اعم از عرب و غیرعرب باید به سمت دمکراسی بروند. در واقع هدف آمریکا از ایجاد خاورمیانۀ بزرگ یکسان سازی نظام‌های سیاسی در این کشورها بود. نظامهای سیاسی باید به سمت دمکراسی حرکت می کردند اما در عین حال ایجاد بهار عربی نباید خیلی دور از چارچوب ذهن و اهداف آمریکا اتفاق میافتاد.
یعنی شما معتقدید که این روند خلاف انتظار آمریکا بود؟
بله. با پیروزی اسلامگرایان در مصر، لیبی و تونس آمریکا در ظاهر از این موضوع استقبال کرد شاید دنیا نیز مقداری از این واکنش آمریکا دچار تعجب شد. به گونه ای که وزیر خارجۀ وقت آمریکا به همۀ کشورها از جمله مصر سفر کرد و به صراحت از کناره گیری نظامیان از قدرت و بازگشت آنها به پادگانها سخن به میان آورد و حمایت کشورش را از مرسی اعلام کرد.
همانگونه که در مصاحبه قبلی خودم با خبرآنلاین اشاره کردم، من معتقدم قصد آمریکا این بود که مسلمانان را بر سر کار بیاورد و آنها را در قدرت تخریب کنند که بعدها جای ایراد، اشکال و اما و اگر باقی نماند. مصر به عنوان مادر کشورهای عرب این تجربه تلخ را پشت سر گذاشت و نظامیان در آن دست به کودتایی زدند که در عین حال برای آمریکا هم هزینۀ سنگینی داشت.
دلیل این وابستگی ارتش مصر به کمکهای آمریکا چیست؟
سه کشور در منطقه داریم که ارتش آنها دست پروردۀ آمریکاست؛ مصر، پاکستان و ترکیه. آمریکا در سیستم نظامی مصر نفوذ بسیار بالایی دارد و بسیاری از ژنرالهای مصری درس خواندۀ آمریکا هستند، با نهادهای امنیتی آمریکا در ارتباط مستقیم هستند به این دلیل که آنها کنترل شده باشند و در فکر تعرض و تعدی به اسراییل نباشند.
مصر از زمانی که سادات با اسراییل آشتی کرد، بعد از اسراییل دومین کشور خارجی است که از آمریکا کمکهای اقتصادی و نظامی(1.3 میلیارد دلار) دریافت میکند. در زمان مرسی این کمک‌ها ادامه یافت.
اگر اینگونه است پس چرا این کمک‌ها قطع شد؟
اوباما تاکنون از کاربرد کلمۀ کودتا خودداری کرده است و تلاشش این بوده که به گونهای این قضیه سر و سامان پیدا کند. رفتاری که آمریکا هم اکنون در حال نشان دادن آنست به خاطر حفظ حیثیت خودش است با توجه به اینکه اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده بود که در صورت ادامۀ چنین وضعیتی کمکهایش را به مصر قطع خواهد کرد. هم اکنون آمریکا در یک مخمصۀ بسیار شدید قرار گرفته است و ناچار است دست به تغییر موضع بزند. با توجه به اینکه همۀ کشورهای اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای منطقه(از جمله قطر و ترکیه) این اقدامات را محکوم کردند، آمریکا نیز ناچار شد تغییری در وضعیت و موضع خود بدهد و این اقدامات را تقبیح کند. این تغییر آمریکا، رفتار ژنرال السیسی را با مشکل مواجه کرده و حتی اعلام کرده است که مصر نیازمند کمکهای آمریکا نیست و کشورهای عربی این کمکها را تأمین خواهند کرد؛ از جمله عربستان، امارات عربی متحده و کویت. این کشورها نیز اعلام کردند که حاضرند این 1.3 میلیارد دلار را برای مصر تأمین کنند. دلیل دوگانگی رفتار آمریکا به دلیل همسو کردن خودش با جریان غالب نسبت به مصر بوده است.
بنابراین می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که حکومتهای اسلامی اصولاً در کشورهای منطقه همسو با منافع آمریکا نیستند؟
بله. همین طور است. به ترکیه نگاه کنید که با همین مشکل مواجه است. من در مصاحبه ای که پیشتر داشتم گفتم که رویکرد اردوغان سبب بروز عکس العملهایی خواهد شد که امریکایی ها آن را به وجود آوردند. در واقع هدف شان این بود که مسلمانان به پیروزی برسند اما در عمل خروجی ای نداشته باشند؛ گواینکه شاهد بودیم در زمان مرسی وضعیت اقتصادی مردم بسیار بد بود و مردم با مشکلات عدیدهای روبرو بودند که البته این مسئله ناشی از دستکاری هایی بود که از طریق ارتش اتفاق بود و از توزیع بسیاری از کالاها جلوگیری می‎کرد، جلوی توزیع بنزین را گرفته بود و مقداری فضا را به زیان اسلامگرایان کرده بود.
البته این دلیلی برای نادیده گرفتن اشتباهات مرسی و سیستم اخوانیزه کردن نیست. مرسی چندین استاندار را از میان اخوانی ها انتخاب کرده بود و با سیاستهای اشتباهش چنین شرایطی را تشدید کرد.
اگر دقت کنید می بینید که در تونس نیز همین وضعیت در جریان بود؛ اما آنها به سرعت نسبت به این موضوع آگاه شدند و به سمت تأسیس دولت ائتلافی رفتند که البته بحران هنوز در این کشور در جریان است.
رابطۀ اخوان المسلمین با آمریکا خصمانه نیست، چرا می گویید روی کار بودن اخوانیها به زیان منافع آمریکاست؟
فراموش نکنید مرسی دست پروردۀ اخوان المسلمین بود. اخوانی ها به اسراییل توجهی نداشتند؛ هرچند که در شعارهای انتخاباتی آقای مرسی تقاضای قطع رابطه مصر و اسراییل و بسته شدن سفارت این رژیم نیز مطرح شده بود ولی مرسی چندان توجهی به آنها نمی کرد. وی قصد نداشت این رابطه را به طور کامل قطع کند ولی آمریکا در اصل نمی خواست اسلامگرایی در مصر رشد پیدا کند و اسراییل از این واهمه داشت اگر امروز مرسی بر سر کار است، فردا روزی با رشد اسلامگرایی تهدیدی به مراتب مهمتر برای آنها به وجود خواهد آمد، همانند نگاهی که آنها نسبت به ایران دارند.
اطلاعیه وزارت خارجۀ اسراییل مبنی بر حمایت کامل اسراییل از ارتش مصر بیانگر اینست که سکولارها و لیبرالهای نقطۀ مطلوب اسراییل هستند.
ارتش و مقامات مصر آمریکا را به بی تفاوتی و احتیاط در قبال بحران مصر متهم میکنند؛ چرا آمریکا در حال فاصله گرفتن از کانونهای بحران خاورمیانه است؟
اوباما تمایلی ندارد پایان یافتن دورۀ ریاست جمهوری اش یادآور روزهای بحران باشد و پروندۀ سیاهی را برای حزب دمکرات باقی بگذارد. در واقع اوباما تلاش می کند با چند سال باقیمانده از ریاست جمهوری اش با احتیاط زیادی از مقابل بحرانها عبور کند.
اوباما زمانی که روی کار آمد در مقابل بحران عراق و افغانستان اعلام کرد که این ارث نامیمونی که به ما رسیده، در حال از بین بردن انرژی و سرمایه آمریکاست بدون اینکه ضرورتی داشته باشد. وی بارها اعلام کرده است که تمایلی به ورود به بحران ندارد. این رفتار دوگانه و احتیاط آمیزی که آمریکا در قبال کانون های بحران از جمله مصر، سوریه دارد بیشتر زائیدۀ همین استراتژی اوباماست که نمی خواهد خاطرۀ بدی از خودش به جای بگذارد و آمریکا را وارد بحران نظامی جدیدی کند.
اوباما تقریباً همین سیاست را نیز در مقابل ایران دنبال می‌کند. به رغم همۀ فشارهایی که در داخل به او وارد می شود، رییس جمهور آمریکا هیچگاه حاضر نیست با ایران وارد درگیری نظامی شود و کانون جدید بحران را برای کشورش ایجاد کند.
به بحران رابطۀ ایران-آمریکا اشاره کردید، آیا باید به مذاکرات میان ایران و آمریکا و نتایج آن خوش بین بود؟
من اگر سمتی در این دولت داشتم، همزمان فضای داخلی و خارجی را تلطیف میکردم؛ ما هم اکنون احتیاج داریم که فضای داخلی مان ابتدا به سمت آرامش حرکت کند، حالت امنیتی داخل فروکش کند و مردم احساس آرامش کنند و نفسی تازه کنند. در فضای داخلی ایران هیچ تغییری به وجود نیامده است و فضای امنیتی همچنان پابرجاست؛ ما می خواهیم از این فضای امنیتی داخلی نگاه جدیدی به فضای خارجی بین المللی داشته باشیم که خیلی به نظرم پاسخ مثبتی در بر نخواهد داشت. باید از طریق فضای داخلی آرام به سیاست خارجی نگریسته شود.
باید به این مسئلۀ مهم توجه داشت که در شرایط فعلی، ادامۀ مسیر 8 سال پیش به هیچ وجه برای ایران قابل تصور نیست و جایی برای تنفس سالهای 84 دیگر وجود ندارد. بنابراین ما قدمهایی به سمت نظام بین المللی برداریم، کلام و ادبیاتمان را نسبت به دنیا تغییر دهیم، قواعد بین المللی را اجرا کنیم؛ ادبیات ناصحیح و مشمئزکنندۀ گذشته را تکرار نکنیم و به دنیا اطمینان بدهیم که از گذشته مان دوری می کنیم و به سمت سیاست جدیدی حرکت می کنیم که البته این مسیر ملزومات زیادی دارد و به این راحتی هم نیست. باید مجموعۀ سیاسی در این مسیر گام بردارد و تنها رییس جمهور نیست. 
4952

 

 

کد خبر 309533

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
    44 4
    نخیر به امریکا ربطی نداشت . خود اسلامگراها این طوری خواستن . ....زمان حضرت علی که درود خدا بر او باد هم امریکا خوارج رو روی کار آورد؟ همه چی رو چرا به امریکا و انگلیس و اسراییل ربط میدید. افراطی همیشه تاریخ بوده . اونایی که 1400 سال پیش خون به دل اهل بیت کردن آمریکایی بودن؟ نخیر افراط همیشه بوده . کرم از خود درخته.
    • msx A1 ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
      3 24
      امریکا نبوده اما حکومت بنی امیه بودند که.گر چه این سران کپیتالیسم از بنی امیه هم بدتر هستند
    • محمدرضا IR ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
      4 14
      آمریکا و انگلیس نماد توطئه دسیسه و منفعت طلبی دنیای امروز هستند عزیزم. در همان دوران امام علی علیه االسلام هم این روش ها بود. در آن موقع نمادش معاویه و دار و دسته بنی مروان بودند. شما خطبه ها و نامه های مولا در نهج البلاغه رو بخون. جایی که می گه من اگر بخواهم مثل معاویه رفتار کنم در دسیسه و نیرنگ از او آگاه تر و توانمندترم اما خداوند راضی نیست که برای رسیدن به حقی از طریق ناحق عمل شود. در رواقع اگر تاریخ را بخوانی توطئه گری و دسیسه بازی ان روز آل امیه و بنی مروان با آن امکانات کم بسیار شیطانی تر و به قولی حرفه ای تر از امروز امریکا و اسرائیل و انگلیس با این همه امکانات دنیای پیشرفته بوده است.
    • بی نام IR ۱۱:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
      3 10
      جنگ جمل بزرگترین جنگ داخلی در میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر بود و بعد از آن صفین و نهراون که همه زاییده روش های دسیسه امیز و توطئه گران بین امیه بود. جایی که همسر پیامبر را در برابر امیرالمومنین و خلیفه قانونی زمان قرار داد و انها به روی خلیفه تیغ کشیدند و شد آنچه نباید میشد.
  • بی نام A1 ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
    20 1
    گيرم كه آمريكا مي خواست اخوان المسلمين چرا قبول كرد افراطي گري كنه؟ مگه خودشون عقل ندارن؟
  • بی نام IR ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
    3 14
    اسلامگرایان در دنیا طیف وسیعی را تشکیل میدهند که بسیاری از آنها از دوستان نزدیک آمریکا و اسراییل هستند و روابط استراتژیک با آنها دارند از جمله پرده داران کعبه و یا تکفیریهایی که در سوریه می جنگند . اگر منظئر مصر است که جریان اسلامی در مصر یک جریان احمق پرور و عقب افتاده و بی سوادو بی عرزه بوده است و امام گفت که اینها توانایی اداره ی یک مغازه را ندارند. اینها احمقند و بهترین برخورد در مصر با انها صورت گرفته شده است که اگر با جدیت ادامه یابد موثر خواهد بود. ما قرار نیست برای توجیه منافع عناصری مشکوک در داخل کشور همه چیز را توجیه نموده و برخورد ماکیاولی داشته باشیم . در اوایل شلوغیهای مصر سخنان زیبایی در سیما توسط تحلیل گران سیاسی عنوان شد.
  • بی نام A1 ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
    11 0
    یه خلاصه گفتم رد شد این دومیشه: همیشه پای یک توطئه گر و منفعت طلب در کار است!!!!!
  • بی نام IR ۱۶:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۲
    4 0
    نشون دادن نمی خواد خوب بی کفایت هستند دیگه.....

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین