زهرا خدایی
نیروهای آمریکایی تا چند ماه دیگر افغانستان را ترک خواهند کرد. این در حالیست که با گذشت 12 سال از حملۀ نظامی آمریکا به افغانستان، پلیس و ارتش این کشور هنوز آمادگی لازم برای برقراری امنیت در کشور را ندارند. این مسئله نگرانیهای زیادی را در میان همسایگان افغانستان از جمله ایران ایجاد کرده است و به باور ناظران و کارشناسان، لازم است دولت یازدهم در آستانۀ خروج نظامیان خارجی به شکلی جدیتر هزینهها و تهدیدات موجود در همسایۀ شرقی را مورد بررسی قرار دهد.
دکتر بهرام امیراحمدیان، کارشناس و تحلیلگر مسائل آسیای میانه و قفقاز که در کافه خبر مهمان سرویس بین الملل خبرگزاری خبرآنلاین بود، تبعات و پیامدهای سیاسی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و تأثیرات آن بر ایران را مورد بررسی قرار داد که در ادامه میخوانید:
پیامدهای خروج نیروهای آمریکایی برای ایران چیست؟
طبق برنامه زمان بندی شده در سال 2014 نظامیان آمریکایی از افغانستان خارج خواهند شد؛ این مسئله میتواند پیامدهایی را در سطح داخلی، منطقهای و بین المللی به همراه داشته باشد و همین مسئله چالشها و دغدغههای فکری را برای کشورهای همسایه ایجاد کرده است. ما در همسایگی با افغانستان مشکلات زیادی داریم. نخست اینکه پناهندگانی که در ایران زندگی میکنند؛ در صورتی که شرایط در افغانستان رو به بهبودی برود می توانیم آنها را برگردانیم، اما در صورتی که شرایط در این کشور بدتر شود، باز هم باید شاهد سیل مهاجرت افغانها به کشورمان خواهیم باشیم.
تهدید دیگر مواد مخدر است که تولید آن طی سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است. از زمان سقوط دولت طالبان و حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان تولید مواد مخدر زیاد شده و به 8000 تن در سال رسیده است .تهدید این مسئله تا جایی است که اگر به هر میزان نیرو در مرزهای افغانستان به منظور جلوگیری از سیل ورود مواد مخدر مستقر کنیم، طبق گزارشات موجود تنها توانسته ایم جلوی 40% آن را بگیریم و این مسئله به شدت سلامت جوانان کشورمان را تهدید میکند. گفته میشود نزدیک به 3 میلیون جوان ایرانی به مواد مخدری آلوده شده اند که از افغانستان وارد کشور شده است؛ این ناامنی مهمی است که باید بدان توجه شود.
آیا این مسئله در ایران مورد بررسی قرار گرفته است؟
در محافل افغانی و در سازمانهای بین المللی به ایران در برقراری ثبات و امنیت نقش مهمی داده میشود و لازم است که ایران به این موضوع به شکلی اساسی بیندیشد. طی کنفرانسهای متعددی که در کشورهای همسایۀ افغانستان اعم از هند، پاکستان و آسیای مرکزی برگزار شده تا کنون راهکارها و سناریوهای زیادی جهت برقراری ثبات و امنیت در این کشور و کاهش تبعات خروج نیروهای آمریکایی مورد بررسی قرار گرفته است. اما در ایران این مسئله چندان مورد توجه قرار نگرفته است. لازم است محافل فکری و مراکز تحقیقاتی، با انجام همایشها و میزگردها و پژوهشها، راهکارهایی عملی برای مقابله با تهدیدات موجود بیابند. لازمۀ پرداختن به این مسئله بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
ایران و افغانستان ماه گذشته تفاهم نامۀ استراتژیک امضاء کردند. از این رو لازم است که با افغانها در این باره مذاکرات و اقداماتی صورت گیرد، ولو اینکه در شرایط خوبی قرار نداریم و تحت تحریمهای اقتصادی هستیم. لازمۀ آن اینست که با هر شرایطی به این مسئله بپردازیم و ارتباط مان را با کشورهای منطقه گسترش دهیم.
آیا افغانستان آمادۀ خروج نیروهای آمریکایی از این کشور است؟
به طور متوسط حدود 375 هزار نیروی نظامی و پلیس در افغانستان توسط نیروهای ناتو و آیساف تربیت شده است که حدود 190 هزار از آنها در ارتش متمرکز هستند ولی ارتش افغانستان فاقد سلاح استراتژیک است و نیروی هوایی نیز ندارد.
از سویی برخی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای که نمی توان از آنها نام برد، برای ناکامی آمریکا به طالبان کمک میکنند و یا تلاش می کنند که ناتو به سمت شرق گسترش پیدا نکند. بنابراین همانطور که مقامات ایرانی نیز بارها بر آن تأکید کرده اند، امنیت افغانستان با امنیت ایران گره خورده است. امنیت در مرزهای شرقی ما به شدت با تحولات افغانستان ارتباط پیدا میکند. به همین سبب زمینههای زیادی برای همکاریها در سیاست خارجی ما و افغانستان موجود است. عدم توجه به ضرورت اولویتهای موجود میتواند سبب گسترش افراط گرایی و حضور طالبان شده و فضای امنیت ملی ما را به هم بزند و سبب گسترش القاعده و تروریسم شود.
از سویی مواد مخدر میتواند خود تهدید مهم دیگر باشد. اگر بتوانیم از پتانسیل هایمان استفاده کنیم میتوانیم از تبعات منفی این امر جلوگیری کنیم. در ایران تجربۀ خوبی در زمینۀ مبارزه با مواد مخدر کسب شده است، در این زمینه با روسها در حال همکاری هستیم و می توانیم به کشورهای حاضر در افغانستان بگوئیم که می توانیم تجربیات مان را در اختیار آنها قرار دهیم. ما در نیروهای ائتلاف شمال شرکت داشتیم، در تجربۀ صلح تاجیکستان حضور داشتیم؛ ایران باز هم میتواند حضور خود را در بحرانهای منطقهای تقویت کند. ایران در دیپلماسی این قدرت و توان را دارد و باید ورود پیدا کند. ضرورت ورود ایران به مسئلۀ افغانستان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.
افغانستان همزمان با خروج نیروهای آمریکایی، انتخابات ریاست جمهوری را پیش روی دارد؟ این همزمانی آیا تأثیری بر وضعیت افغانستان دارد؟
بله. افغانستان در سال 2014 انتخابات ریاست جمهوری را پیش روی دارد. در این انتخابات سرنوشت افغانستان رقم خواهد خورد. اگر انتخاباتی موفقی در این کشور برگزار شود و دمکراسی به پیروزی برسد، می تواند برای این کشور ثبات را به ارمغان بیاورد.
میتوانیم نشست سه جانبه با پاکستان و افغانستان داشته باشیم. ایران، پاکستان و افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی مهمترین بازیگران تأثیرگذار هستند؛ ما در ایران تعداد زیادی پناهنده داریم که در سالهای طولانی اقامت در ایران مهارت آموخته اند و آموزش دیده اند و البته مشکلات زیادی هم برای ایران ایجاد کرده اند؛ زمانی که همین مهاجران به کشورشان باز می گردند، تفکرشان نسبت به ایران خصمانه نیست و میتوانند این فضای فکری را در آنجا بباورانند که ایران به عنوان کشور همسایه علاقمند به همکاری با افغانستان است و میتواند در این مسیر نقش آفرینی کند.
ما نباید به خاطر اینکه فقط آمریکا و ناتو در آنجا حضور دارد، از این کشور دور بمانیم و افغانستان را به حال خود رها کنیم. محافل روشنفکری، مراکز تحقیقاتی باید به این مسئله بپردازند و از برون دادی که از این نشستها بیرون میآید برای دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران استفاده شود.
محور ارتباطی کابل-هرات-بامیان که بسیاری از کشورها از جمله آلمان نیز بر راه اندازی آن تأکید کردهاند، از دیگر پروژههای مهم است. در حال حاضر در افغانستان راه مرکزی به سمت ایران وجود ندارد. این خط ارتباطی می تواند خلأ ژئوپولیتیکی قدرت مرکزی افغانستان را از بین ببرد و حضور دولت افغانستان در مرزهای ایران را تثبیت کند. در آن صورت مرزهای ایران نیز امن تر خواهد شد. ایران میتواند با حضور در این پروژه این مسیر را تغییر دهد. این مسئلۀ مهمی است. ایران میتواند افغانستان را از طریق این مسیر به اروپا متصل کند. سرمایه گذاری در احداث این راه ارتباطی به توسعه و ثبات در افغانستان، گسترش سیطره دولت مرکزی در غرب و کاهش وابستگی پایتخت افغانستان به سوی جنوب کمک خواهد کرد و در عین حال پایتخت افغانستان را از قلمرو ایران از جاده های زمینی امن و نزدیک به اروپا متصل کند. به نظر بنده ایران می تواند به تسهیل در خروج نیروهای خارجی در افغانستان یاری رساند.
از زمان سقوط دولت طالبان و حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان تولید مواد مخدر زیاد شده و به 8000 تن در سال رسیده است. تهدید این مسئله تا جایی است که اگر به هر میزان نیرو در مرزهای افغانستان به منظور جلوگیری از سیل ورود مواد مخدر مستقر کنیم، طبق گزارشات موجود تنها توانسته ایم جلوی 40% آن را بگیریم و این مسئله به شدت سلامت جوانان کشورمان را تهدید میکند. گفته میشود نزدیک به 3 میلیون جوان ایرانی به مواد مخدری آلوده شده اند که از افغانستان وارد کشور شده است
تاکنون حضور ایران در بخشهای مختلف افغانستان قابل توجه بوده است؟
ایران تاکنون توان خود را در بخش های مختلف اقتصادی اعم از ساخت تأسیسات زیربنایی، کمک به بهبود شرایط اقتصادی افغانستان در این کشور به کار گرفته است. مهاجران افغانی که در ایران مهارت و تخصص آموخته اند زمانی که به کشورشان باز می گردند مهارت خود را منتقل می کنند و این به نوعی افزایش جایگاه ایران است. چه بهتر که بیشتر در این زمینه کار کنیم تا در آنجا بتوانیم افکار عمومی را به سمت خود جلب کنیم و از این همکاریها منتفع شویم.
مسئله ای که در کشورمان بیشتر از آن غافلیم اینست که گاهی در مقابل فعالیت سایر کشورها در افغانستان موضع منفی می گیریم. اگر در افغانستان کشورهای منطقه ای یا فرامنطقهای فعالیت و یا پروژۀ اقتصادی دارند، نباید موضع منفی بگیریم، مثل خط لولۀ تاپی که از ترکمنستان به افغانستان و از آنجا به پاکستان و هند میرود و هدفش انتقال گاز است، مشاهده می شود که نگاهها منفی است؛ در حالیکه ایران در حال فعالیت بر روی خط لولۀ صلح است و باید این مسئله را در نظر گرفت که در گام نخست ترکمنستان این همه گاز ندارد که بتواند پروژۀ تاپی را ادامه بدهد و در مقایسه با ظرفیت و توان ایران رقم ناچیزی است. ایران میتواند در زمینۀ صدور گاز به افغانستان و از آنجا به تاجیکستان - که متحد ایران است و تحت فشار ازبکستان در زمستانها سختیهای زیادی میکشد - اقدامات مهمی صورت دهد. این پروژه حتی می تواند تا غرب چین و منطقۀ مسلمان نشین سین کیانگ نیز کشیده شود. چین این توان را دارد که ما با آنها دربارۀ خط لولۀ ایران-افغانستان-تاجیکستان-چین گفتگو کنیم. اگر مقصد نهایی ما چین باشد، چین از این امر بسیار استقبال میکند چون حضور چین در آسیای مرکزی بیشتر جنبههای اقتصادی دارد و از این طریق می توانیم در راههای ارتباطی، خط آهن و معادن افغانستان( که ارزش آن تا 3000 میلیارد دلار برآورد شده است) با این کشور همکاری کنیم. افقهای آینده برای ما بسیار روشن است. ما نیازمند برنامه ریزی و تفکر استراتژیک هستیم که به این موضوع بیندیشیم.
ممکن است افغانستان در دورۀ گذار مشکلاتی بر سر راه ایجاد کند ولی برنامه های آینده روشن است و ما می توانیم در بلندمدت در زمینۀ مبادلۀ انرژی، آب، برق، راههای ارتباطی، راه آهن و جاده می توانیم کارهای زیادی کنیم.
جالب است بدانید در سیاست خارجی هند برای برقراری ارتباط با افغانستان و همین طور سرمایه گذاری بخش خصوصی این کشور در آسیای مرکزی آنها از طریق ایران است که می خواهند این ارتباط را برقرار کنند. آنها در بندر چابهار علاقمند به سرمایه گذاری هستند و ایران باید تسهیلاتی فراهم کند تا همکاریها به شکل جدی تری پیگیری شود. البته وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی ایران از سالهای 1376 همکاریهایی را با بنیاد راجیو گاندی در هند آغاز کرده بود و دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه در این زمینه رایزنیهایی داشتند، اما متاسفانه این برنامه ها متوقف شد.
گاهی اینگونه شنیده می شود که طرفهایی در افغانستان خواهان این همکاری نیستند چون قدرت فرهنگی ایران آنقدر زیاد است که برخی کشورهای فارسی زبان از نزدیک شدن به ایران محابا دارند. ولی اگر به آنها اطمینان بدهیم و اعتمادسازی کنیم که ایران برای برقراری ثبات در همسایگی خودش که بازده آن به فضای سیاسی و اقتصادی ایران نیز باز می گردد، ما هیچ ادعایی نسبت به هیچ کشوری نداریم. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران در سیاست خارجی خود تلاش کرده با کشورهای بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی رابطۀ نزدیکی برقرار کند و علاقمند به داشتن نفوذ سیاسی بالا در این کشورها نیست، بلکه بر مبنای برادری و برابری به ویژه در چارچوب سازمانهای همکاری منطقهای علاقمند است حضور خود را توسعه دهد. متأسفانه ایران هنوز موفق نشده است که در اکو- به عنوان یکی از مهمترین سازمان های منطقه ای حضور خود را توسعه و نقش خود را افزایش دهد و به جایگاه مطلوب برسد. این مسائل باید در چارچوب مراکز تحقیقاتی و استراتژیک ارزبیابی و آسیب شناسی شود. از دید بنده تا کنون کاری جدی در این زمینه صورت نگرفته است.
جالب است بدانید که تنها 6% از کل تجارت منطقه بین کشورهای منطقه صورت میگیرد و ایران در این زمینه نقشی ندارد. ایران میتواند حضور فعالتری در چارچوب همکاریهای اقتصادی در قالب سازمان اکو داشته باشد.
5252
نظر شما