آیا حسین انتظامی برای تصدی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گزینه مناسبی است؟
این سئوالی است که این روزها، نقشی کلیدی در رونق بحثهای رایج در محافل حقیقی و مجازی مطبوعاتی داشته است.
مهمترین استدلال مخالفان این بود که انتظامی به معنای خاص کلمه شخصیتی سیاسی است و جناح سیاسیای که او بدان تعلق داشته و دارد، کارنامه درخشانی در حمایت از آزادی بیان ندارد. از سوی دیگر، به زعم آنان البته، این وابستگی حزبی_سیاسی باعث خواهد شد که او، نه مجری سیاستهای دولت اعتدال که مجرای تحقق اهداف کسانی باشد که به گمان منتقدان، نسبت چندانی با تدبیر و امید ندارند. البته عدهای هم به دانش و منش شخصی او پرداختند و کفایتش را برای تصدی چنین پستی زیر سوال بردند.
لااقل تا جایی که بحثها را دنبال کردم، ندیدم که موافقان حضور انتظامی، پاسخی به این نقدها داده باشند. در واقع موافقان حرف خودشان را زدهاند و مخالفان بحث خودشان را کردهاند؛ درست مثل روال رایج در بقیه بحثهای ما. اما گمان میکنم حالا که انتظامی برای این پست انتخاب شده است، بهتر میتوان به بررسی این انتقادها پرداخت. فرض اولیه من در دفاع از انتصاب انتظامی، به تفاوت فلسفیای باز میگردد که میان مفهوم «اداره» و «مدیریت» وجود دارد. فرصتی اگر باشد به تفصیل نشان خواهم داد که تقریبا تمام معاونان مطبوعاتی پیشین، تاکید میکنم تقریبا، کارنامهای سرشار از اداره و خالی از مدیریت داشتهاند.
در نظر آنان، معاون مطبوعاتی هدفی ندارد جز «ارشاد» ارباب جراید و در بهترین شرایط محافظت آنان از خطرها و آسیبهای احتمالی. این بزرگواران، خیلی که مهربان شدهاند، مدیران مسئول را دور میزی جمع کردهاند و خواهش کردهاند حالا که ما به شما یارانه میدهیم، شما هم لطف کنید و رعایت کنید و لای قضیه را درز بگیرید که هم خودتان به چاله نیفتید و هم ما به چاه.
اتفاقا اینجاست که معتقدم اگر انتظامی هم بخواهد راه پیشینیان را برود و صرفا به اداره کردن آن معاونت و شب کردن روزهایش بیندیشد، انتقاد نخست منتقدان کاملا وارد خواهد بود. اگر قرار به اداره باشد، همان بهتر که یکی از دور و بریهای خودمان را مدیر کنیم که لاقل خیالمان راحت باشد حرفمان را میخواند و دشمن چندانی هم ندارد. در پرانتز عرض کنم که گوهر استدلال حامیان ابقای معاون محترم پیشین هم تقریبا از همین جنس بود. حالا که فلانی نمیشود، بگذار اقلا همین باشد که رنگ و بوی سیاسی چندانی ندارد.
دفاع این نوشته از انتصاب انتظامی، دفاع از حیثیت مدیریت و ضرورت احیای آن در ساختار فروپاشیده و بیافق معاونت مطبوعاتی است.
بله، انتظامی شخصیتی سیاسی است و تجربه نشان داده که اتفاقا به چارچوبهای جناحش وفادار بوده و خیلی هم علاقهای به تغییر خاستگاهش نداشته؛ حتی وقتی به عنوان مدیر، در زمین دیگری مشغول به فعالیت بوده است. اما کسانی که در این چند سال کتابهای انتظامی، نوشتههایش در فضای مجازی و بخصوص مطالب وبلاگش را دنبال کردهاند، انصاف اگر داشته باشند میپذیرند که صورت مسئله را به خوبی میشناسد. فکر میکنید امتیاز کوچکی است؟ چند جلسهای محضر مدعیان مدیریت مطبوعاتی در سرزمین ما را درک کنید تا اهمیت موضوع را دریابید.
انتظامی به خوبی میداند که صنعت مطبوعات، زنجیره در هم تنیدهای است که تولید محتوا یکی از حلقههای آن و البته مهمترین حلقهاش است. او دریافته است که خیلی از قوانین و رویههای موجود در معاونت مطبوعاتی، خود سنگینترین زنجیرند بر پای مطبوعاتی که یکی از معاونان پیشین میخواست تیراژشان را به چندین میلیون برساند و تنها ابزار تحقق این اتفاق را موعظه در تحریریهها و نهار خوردن با مدیران مسئول میدانست.
در حوزه اجرا هم یک پیشنهاد دارم. قاعدتا دیکته نانوشته بیغلطترین است اما از دوستان مطبوعاتیام تقاضا میکنم اعلام کنند در میان افرادی که در حال حاضر و با توجه به شرایط سیاسی و رویکرد رئیس جمهور در انتخاب همکاران، امکان انتصابشان به این سمت وجود داشت، کدامشان سابقه بیشتر و کارنامه موفقتری از انتظامی داشتهاند؟ مدیریت انتظامی ایراد داشته است؟ مال کدامشان نداشته است؟ اساسا مگر جز مراجعه به معدل کارنامه، راه دیگری برای بررسی سوابق مدیریتی افراد وجود دارد؟ دیگران به این بخش خواهند پرداخت اما به هرحال میانگین نمرات انتظامی در هر رسانهای که حضور داشته بالا و قابل دفاع است؛ حتی اگر در مواردی خاص دیگرانی باشند که تک نمرهای بالاتر از او داشته باشند.
با تکیه بر همین دادههاست که معتقدم اگر جناب وزیر، انتظامی را به نیت تغییر و به قصد مدیریت به این سمت منصوب کرده باشد، کاری شایسته کرده است.
انتظامی میخواهد و به گمان من و به شهادت تلاشش در هیئت نظارت بر مطبوعات، آن هم در دولت نهم و دهم، میتواند نماینده قابل احترامی برای کسانی باشد که امیدوارند دردمندی پیدا شود و بیرق بر زمین افکنده شده مطبوعات را دوباره بالا ببرد. اما اگر قرار به اداره کردن و یارانه پخش کردن و سخنرانی و برگزاری کارناوال مرگی چون جشنواره مطبوعات سالهای اخیر باشد، به نفع انتظامی است که فعالیت موفقش در بخش خصوصی را ادامه و گسترش دهد. به بیان دیگر قضاوت درباب اینکه آیا انتظامی بهترین گزینه موجود بود یا نه، نسبت مستقیمی با پاسخ این پرسش دارد که برنامه آقای وزیر برای مطبوعات و آیندهای که برای آن متصور است چیست؟ بدون پاسخ به این سوال نمیتوان درک درستی از پرسش آغازین متن داشت.
اما یک تکمله. معمولا از نوشتن در دفاع از مدیرانی که با آنان حشر و نشر و رفاقتی داشتهام ابا دارم چون یقین دارم هر دفاعی حمل بر قبیلهگرایی و فرصتطلبی میشود. از سوی دیگر اما دیدم اگر در چنین روزی دربارهاش ننویسم، بیش از آنکه حق دوستی ادا کرده باشم، خودخواهی کردهام که دامنتر نکرده باشم به حمایت از صاحبان قدرت. به هرحال شخصا یکی از بهترین دوران کاریام را با جناب انتظامی (فکر کنم در پایان متنم اجازه داشته باشم بگویم حسین آقا) سپری کردهام؛ آن هم نه فقط در حوزه نرم افزاری و تولید محتوای مطبوعاتی. روزها و شبهای بسیاری را با او در جلسات متعدد گذراندهام و همواره از پشتکار، نظم، پیگیری و مدیریتش حیرت زده بودهام. اما جدا از استدلالهایی که آوردم اگر بخواهم دلیل اصلی خوشحالیام را از این اتفاق اعلام کنم، میگویم خرسندم از اینکه جنتلمنی آدابدان بر این مسند تکیه زده است. شاید ادب و نزاکت فکری و رفتاری حسین آقا، خاطره آن همه بیادبی را در حافظه جمعی ما کمرنگ کند؛ بیادبی مدیرانی که فرهنگ را چیزی نمیدانستند جز نمک سفره قدرتشان.
58247
نظر شما