جمهوریخواهان، سیاست خارجی اوباما را هدف گرفته‌اند/ روحانی داشت مغازه اسراییل را می‌بست

یک کارشناس مسائل سیاسی می‌گوید: تغییر لحن آمریکا پس از ملاقات با نتانیاهو، به تعطیلی کشاندن دولت و گروکشی بر سر لایحۀ بودجه در کنار ابعاد اقتصادی آن، به دلیل مسائلی همچون ایران، امنیت اسراییل و خاورمیانه و بازی گروههای ذی‌نفوذ است.


زهرا خدایی


تیمی 19 نفره از کارشناسان سازمان منع استفاده از سلاح های شیمیایی به همراه 16 بازرس سازمان ملل چندی روزی است که سرگرم امحاء سلاح های شیمیایی سوریه هستند. گفته می‌شود دمشق همکاری قابل توجهی در این روند از خود نشان داده و وزیر خارجۀ آمریکا با استقبال از آن، ابراز امیدواری کرده است که دولت در این مسیر ثابت قدم باشد. کارشناسان می‌گویند هنوز زود است که استقبال آمریکا از همکاری دمشق با بازرسان را پیروزی کوچکی برای بشار اسد بدانیم، اما به نظر می رسد بحران سوریه مسیر جدیدی را در پیش گرفته که بیشتر فاز سیاسی دارد تا نظامی.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با اسعد اردلان، پژوهشگر و کارشناس سلاح‌های شیمیایی که چند روز پیش میهمان کافه خبر سرویس بین الملل بود، روند خلع سلاح شیمیایی سوریه را مورد بررسی قرار داده که در ادامه می خوانید:
صدور قطعنامۀ خلع سلاح سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
ادامۀ وضعیت سوریه با توجه به حجم ویرانی و فاجعه در سوریه به سود هیچکس نبود. وضعیت این کشور به جایی رسیده که هیچکس نمی تواند در آن ادعای پیروزی کند. چون امکان ارزیابی درست قوا در این کشور وجود ندارد و همچنین میان نیروهای دولتی و مخالفان مناطقی تصرف و دوباره در اختیار نیروهای طرف مقابل قرار می گیرد.
این وضعیت علاوه بر تشدید ویرانی‌ها و بلاتکلیفی، اثرات مخربی بر امنیت کشور داشته است. عاملان این وضعیت هم به طور دقیق، مشخص نیستند و کسی نمی تواند بگوید که به وسیلۀ نیروهای دولتی و یا تکفیری و یا القاعده و یا ارتش آزاد این ویرانی ها صورت گرفته است. من تصور می کنم یکی از دلایلی که دیوان کیفری هنوز واکنشی نشان نداده است اینست که هنوز نمی داند مسئول این وضعیت دقیقاً کیست و حتی در مورد سلاح های شیمیایی نیز هنوز مشخص نیست. شایع است که این سلاح ها از کشورهای مختلف وارد سوریه می شوند.
این اتفاقات در کشوری در حال وقوع است که قدمت مدنیت 10 هزار ساله دارد؛ دمشق که زمانی اولین پایتخت جهان بوده و با سابقۀ تاریخی اش مرکز تمدن خاورمیانه است به مرکز توحش تبدیل شده است. این وضعیت نامطلوبی است اما بدان معنا نیست که با یک جنگ فراگیرتر مسئله حل می شود. معنی آنهم این نیست که اگر سوریه به حال خود رها شود، وضعیت تغییر می کند، به نظر من وضعیت کنونی سوریه به معمایی تبدیل شده و هر راهکاری که برای آن پیشنهاد شود، بهترین و منصفانه ترین پیشنهاد نیست. بنابراین در شرایط کنونی تصویب قطعنامه شاید گامی برای تقویت نظارت بین المللی و احتمالا کاهش التهاب مربوط به کاربرد سلاح های شیمیایی باشد.
آیا گنجاندن فصل 7 منشور سازمان ملل به این معناست که احتمال استفاده از گزینۀ نظامی وجود دارد؟
اگر دامنۀ این وضعیت گسترش یابد، ممکن است کشورهای همسایه، قدرتها را ترغیب کنند که مداخله کنند؛ مثلا ترکیه و اسراییل در حال تحریک آمریکا هستند برای اینکه تمایل ندارند در همسایگی آنها کانون بحران وجود داشته باشد؛ چون آثار و تبعات آن را می دانند.
من فکر می کنم دولت فعلی آمریکا و اوباما علاقه ای به درگیر شدن در جنگ سوریه ندارند از این رو پیشنهاد روسیه را بهانه کردند تا مداخله نکنند. اوباما خط قرمزی تعیین کرده بود که مورد توجه جناح نئوکانها، بازها و جمهوریخواهان و اسلحه سازان قرار گرفت.
یادآوری می کنم در آمریکا سیاست تحت تاثیر شدید گروههای ذی نفود وعمدتاً دو گروه هستند؛ یکی بانکداران که به دنبال صلح و آرامش برای سرمایه گذاری هستند و دوم اسلحه سازان که بدنبال ایجاد تشنج در جهان به منظور رونق کسب و کار خود هستند. در واقع در آمریکا هر یک از دو گروه تلاش می کنند رییس جمهور را وادار به اجرای سیاست های مورد نظر خود کنند..
اگر رییس جمهوری به سمت یک جریان برود، ممکن است گروه مقابل معادله را به هم بزند؛ همانند اتفاقی که در سال 1962 وقتی که خروشچف و آیزنهاور قصد ملاقات در ژنو داشتند؛ رخ داد. جناح تندرو( و اسلحه سازان گروه راکفلر) چون مخالف صلح بود از طریق عوامل شان در وزارت دفاع و با به پرواز درآوردن هواپیماهایشان در قلمرو شوروی (که البته روسها آن را هدف قرار دادند) معادله و مذاکره را به هم ریختند و تمام تلاش های گروه مورگان که سعی در برقراری صلح داشتند را به هم زدند. این گروههای ذی نفوذ در خیلی از کشورها سیاست‌ها را تحت تأثیر قرار می دهند. در آمریکا بخش قابل توجهی از سیاست ها تحت تأثیر بازی همین گروههاست. تغییر لحن آمریکا پس از ملاقات با نتانیاهو و یا به تعطیلی کشاندن دولت طبیعتاً تأثیرگذار است. مثلاً در گروکشی بر سر لایحۀ بودجۀ مسائل مختلفی مثل ایران، امنیت اسراییل و خاورمیانه تأثیر می گذارد.
من فکر می کنم روسیه با این پیشنهاد و همکاری در خارج و درون شورا به کمک آمریکا آمد تا از آن خط قرمزی که اوباما تعیین کرده بود نجات پیدا کند؛ چون در صورت حمله اوباما به بوش تبدیل می شد و در آن صورت این سوال میان حامیان اوباما مطرح می شد که فرق سیاست خارجی وی با بوش چیست.
نقش روسها چقدر بود؟
روسها به کمک آمریکایی ها آمدند نه به این معنا که می خواستند به آمریکا کمک کنند بلکه می خواستند بگویند که در شورای امنیت تا زمانی که روسها نخواهند چیزی تصویب نمی شود و به آمریکایی ها پیام دادند که در بیرون از شورای امنیت می توانند مصالحه کنند. در این روند چین و سایر دولتها را از معادله حذف کردند. در مرحلۀ بعد که توافق کردند و مسئله را به شورای امنیت بردند.
تعابیر زیادی پیرامون خط قرمز اوباما وجود دارد؛ اگر اوباما می دانست که این خط قرمز به بن بست برخورد می کند، چرا خود را در تله ای انداخت که نهایتاً مجبور می شود از گزینۀ نظامی عقب نشینی کند؟ اگر نادانسته دست به ایجاد این خط قرمز زد آیا این حاصل اقدامات آگاهانۀ بعدی اوباماست که منجر به خلع سلاح شیمیایی سوریه شد؟ به یک معنا آیا آمریکا قصد داشت سوریه را در مقابل اسراییل بی سلاح کند؟ آیا این تحلیل درست است؟
سوریۀ بشار اسد مشکلی برای اسراییل ایجاد نکرده بود و اتفاقاً یکی از معضلاتی که سوریه را به اینجا رسانده اینست که غرب نمی داند جانشین بشار اسد کیست و آیا حداقل امنیت لازم را برای اسراییل تأمین می کند یا نه. یکی از دلایلی که در مقابل بحران سوریه سرگردان شده اند و نمی دانند با آن چه کنند همین است. اما در مرز سوریه و اسراییل سالهاست که اتفاقی رخ نداده است.
تصورم این نیست که سلاح های شیمیایی می توانست توازن قوا را به زیان اسراییل به هم بزند. اسراییل سلاح هسته ای دارد، هیچ سلاحی قابل مقایسه با سلاح اتمی نیست و توان بازدارندگی در مقابل آن ندارد. بازدارندۀ سلاح اتمی فقط سلاح اتمی است آنهم نه بازدارندۀ میان دو کشور بلکه بازدارندۀ میان زندگی بشر و زمین و این اصلاً شوخی بردار نیست.
اصولاً زمانی که این مسئله میان آمریکا و شوروی مطرح بود؛ می گفتند که هر یک از آنها می توانند 50 بار کره زمین را نابود کنند. در آن چهارچوب می توانستیم بر روی آن سلاح ها نام بازدارندگی بگذاریم؛ اما سلاح شیمیایی اصولاً از زمان ایجاد کنوانسیون منع استفاده از سلاح های شیمیایی حالت بازدارندگی خود را از دست داده است.
این کنوانسیون استفاده از آن را به شکل عام و مطلق تحریم کرده است. مطلق به این معنا که هیچ کشوری حق استفاده از آن را در هیچ شرایطی ندارد و عام به این معنا که عدم استفاده محدود به عضو بودن در کنوانسیون نیست و هر کشوری که عضو کنوانسیون نیز نباشد حق استفاده از آن را ندارد. اما آنهایی که عضو کنوانسیون می شوند، تعهد می کنند که سازمان منع سلاح های شیمیایی فعالیت آنها را کنترل کند.
شاید اعلام خط قرمز از سوی امریکا، محدود کردن دامنه جنگ بوده و یا این که نقش خود را در بحران سوریه تاثیرگذار معرفی نماید و یا این که به کشورهای ذینفع در سوریه اعلام نماید که در وضعیتی بحرانی که تاریخ آن هم مشخص نیست مداخله خواهد کرد. از این رو به نظر من تفاسیری که پیرامون خط قرمز آمریکا ارائه می شود؛ چندان قابل پذیرش نیست.
ساخت سلاح شیمیایی چگونه است؟
ساخت سلاح شیمیایی با کمک تکنولوژی امروزه تقریبا ساده است. چند شیمیدان می توانند دورهم جمع می شوند و با ترکیب چند فرمول مواد شیمیایی با کاربرد دوگانه را بسازند. این نوع مواد شیمیایی که اغلب سمی هستند هم برای مصارف صنعتی کاربرد داشته و لاجرم مجاز هستند و هم به دلیل خواصی که دارند تهدید آمیز و خطرناک میباشند. لیست این مواد در جریان مذاکرات مربوط به کنوانسیون منع سلاح های شیمیایی ارائه شده و پیوست کنوانسیون است. برخی از این مواد هم ترکیبی هستند یعنی از ترکیب دو ماده شیمیایی صنعتی می توان یک ماده برای تسلیحات شیمیایی ساخت. به همین دلیل در کشورهایی که زرادخانه سلاح های شیمیایی دارند، بخشی از آنها را تا هنگام استفاده با هم ترکیب نمی کنند. سلاح های شیمیایی عراق آنگونه که در جلسۀ محاکمۀ فان آراد که در هلند محاکمه شد، آمده بود نمونۀ آنست. وی گفته بود عراق سموم دفع آفات شیمیایی و نباتی(حشره کش) را خریداری کرده و آنها روی آن کار کرده اند و سلاح شیمیایی تولید کرده اند. اینکه چه میزان ادعای این بازرگان هلندی صحت داشته باشد، یعنی از هدف عراق بی خبر بوده باشد مورد توجه دادگاه برای تبرئه وی قرار نگرفت و 17سال زندان به عنوان مجازات برایش در نظر گرفتند.
امحاء آن چگونه است؟
ساخت آن همانگونه که اشاره کردم خیلی پیچیده نیست اما امحاء آن در صورتی که مواد با هم ترکیب شده باشند نیازمند دستگاهها و تجهیزاتی است که باید اثرات انفجاری آن را خنثی کند. این تجهیزات را هر کشوری ندارد. برای انهدام آنها به تاسیسات و کارخانه هایی نیاز است و به گونه ای باید سوزانده و از میان بروند که مواد سمی از آن ها تولید نشود و آسیبی به محیط زیست نرسانند. هنگامی که امریکا و شوروی برای انهدام زرادخانه های شیمیایی خود در 1989 توافق کردند قرار گذاشتند که در مناطق خاصی به انهدام آن ها اقدام کنند.
پیشتر این مسئله مطرح بود که سلاح های شیمیایی سوریه به روسیه و یا آمریکا برود. جالب است بدانید آمریکا و روسیه سالهاست که برای امحاء سلاح های شیمیایی خودشان به دلیل حجم و وزن آن از کنوانسیون منع سلاح ها مهلت می خواهند. به خصوص برای امحاء آنها باید بودجه سنگینی هم در نظر گرفته شود. چون همانند مین هزینه پاکسازی و امحای آنها از هزینه تولید بیشتر است. زمانی که سلاح های شیمیایی سوریه هم به آن اضافه شود، این پروسه طولانی تر و زمان برمی شود.
به نظر می رسد اظهارات بشار اسد پیرامون اینکه روند امحاء 2 سال زمان و 1 میلیارد هزینه می برد برای این باشد که مسئولیت پرداخت هزینۀ آن را متوجه آمریکا و روسیه کند.
دلیل دوم اینست که سلاح های شیمیایی بهانه بود و نه اینکه تهدیدی برای اسراییل باشد. البته سوریه نیز این سلاح ها را نگه داشته بود و هیچ کاری نمی توانست با آن کند و در واقع هیچ قدرتی به سوریه نمی داد. به خصوص اینکه می دانست استفاده از آن چه تبعات کیفری می تواند داشته باشد.
به اعتقاد من از همان ابتدا استفاده از سلاح های شیمیای خط قرمز نبود. به نظرم مسئله به اظهارات اوباما پیرامون خط قرمز مربوط نیست، چند ماهی است که استفاده سوریه از سلاح شیمیایی مطرح است یعنی بدون اینکه سوری ها چیزی گفته و یا تهدیدی کرده باشند، این مسئله بصورت حدس و گمان مطرح شده است.
به نظر من برجسته شدن این مسئله دارای ابهاماتی است که چند فرضیه را شاید بتوان دربارۀ آن مطرح کرد؛ مثلاً تأثیر روانی آن بر روی مخالفان و دولت سوریه. به نظر من در این روند فضایی را ساختند که در آن هر کدام متهم شوند که از سلاح ها استفاده کرده و مسئولیت آن را باید به عهده گیرند.گرچه هنوز هم به روشنی مشخص نیست چه کسی از آن استفاده کرده است، تا بازرسان به ضرس قاطع نگویند نوع مواد از کجا آمده نمی توان اظهارنظر کرد.
به علاوه، در کنوانسیون موضوعی هست به نام بازرسی اعتراضی یا اتهامی. یعنی هر کشوری می تواند کشوری را به داشتن سلاح شیمیایی متهم کند. کشور مورد نظر موظف است ظرف 72 ساعت بازرسان را بپذیرند و بازرسان به نقطه ای بروند که سلاح شیمیایی در آنها قرار دارد.
بنابراین شما بر این اعتقادید بازی مشترکی که آمریکا و روسیه راه انداختند فقط فرصت تنفسی بیشتری به بشار اسد می دهد تا زمان بخرد؟ تا در نهایت انتخابات 2014 برگزار شود؟
این فرصتی است که همه در حال استفاده از آن هستند. مخالفان هم در حال استفاده هستند، روسیه و آمریکا هم در حال استفاده از آن هستند. بندر طرطوس آخرین پایگاه دریایی مدیترانه برای استقرار ناو های روسیه است اگر روسیه آن را از دست بدهد عملاً از مدیترانه حذف شده است و آن شاهرگ حیاتی نظامی است. روسیه این مسئله را نمی پذیرد.
این مسئله همچنین فرصتی برای آمریکا ست که زمینه را برای تغییر و حرکت به فاز دیگر فراهم کند. اما مهم اینست که بدانیم چه کسی بهتر از آن استفاده می کند. من امیدوارم این فرصت کمک کند که وضعیت از این وخیم تر نشود و زمینه برای تشکیل دولت انتقالی- که گزینۀ عاقلانه ای به نظر می رسد- فراهم شود. اگر فراست سیاسی کافی در دمشق وجود داشته باشد می تواند از همین موضوع و همچنین افزایش قدرت گروه های تندرو استفاده کرده و جهت سیاست غرب را نسبت به خود تغییر دهد.
اسراییل در این جنجال در حال استفاده و بهره برداری حداکثری است. در واقع هر بحران و منازعه ای که در خاورمیانه رخ دهد، فرصت مناسبی برای بهره برداری اسراییل است. به سفر آقای روحانی به سازمان ملل و بحث گفت و گو با امریکا توجه کنید که چه شانتاژی آغاز کرده است. اسراییل به شدت نگران آنست که غرب بگوید ایران تهدید نیست. اسراییل به شدت خواهان آن بود که ایران هولوکاست را نفی کند، اسراییل را تهدید کند که از آن طریق به جلب حمایت بیشتر امریکا بپردازد. موضوع هسته ای و تسلیحاتی ایران سال هاست به یک ناندانی برای اسراییل تبدیل شده است. ایران با تحرکات اخیرش در واقع داشت دکان اسراییل را تعطیل می کرد و همین امر سبب اوج گرفتن سر و صدای اسراییلی ها شد.
سوریه هم برای اسراییل حکم یک دکان و مغازه را دارد. در واقع برندۀ همۀ دعواهای از این دست در خاورمیانه اسراییل است و آنها به تدوم این وضعیت علاقمند و نیازمندند.
چرا جنجالی که در مورد سلاح شیمیایی وجود دارد در مورد سلاح اتمی اسراییل وجود ندارد؟
واقعیت اینست پس از جنگ های بزرگی که اسراییل در آن درگیر شد( 1967 و 1974) بعد از آن اتفاق خاصی برای این رژیم نیفتاده است.اتفاقات لبنان و غزه هم نتیجه توسعه طلبی ناشیانه اسراییل بود. دولتهای نیرومند منطقه یکی مصر بود که در کمپ دیوید کنار رفت؛ سوریه نیز با این رژیم در حالت نه صلح ونه جنگ بود و به تعبیر بهتر آتش بس برقرار کرد؛ عراق هم هیچگاه تهدیدی برای اسراییل نبود؛ امنیت اسراییل سالهاست که تأمین است و کشوری هم که بمب هسته ای داشته باشد، اسراییل را تهدید نمی کند. نتیجتاً اینکه دارندگان سلاح هسته ای کاری به کار اسراییل ندارند.غرب اسراییل را مسلح به سلاح اتمی کرده است که حالت بازدارندگی برای آن داشته باشد.
مسئلۀ سلاح های هسته ای همانطور که می دانید مسئله ای بود میان شرق و غرب. این بحث را نمی توان به کشورهای دیگر تسری دارد و در واقع منطقی پشت آن نیست. یادمان باشد که به همان سادگی که سلاح شیمیایی به دست می آید بسیار سخت سلاح اتمی بدست می آید. از سویی گفته می شود کشورهایی که سلاح هسته ای دارند زمامداران آنها به حدی از شعور رسیده اند که از آن استفاده نکنند. کشورهایی که سلاح هسته ای دارند بر این باور آنقدر عقل دارند که از آن به عنوان تهدید و یا بازدارندگی استفاده کنند و نه کاربرد در جنگ. البته شواهدی در مورد استفاده نیروهای آمریکایی در کوزوو وجود دارد و اینکه آنها از بمب هایی استفاده کرده اند که رگه هایی از اورانیوم ضعیف شده و مواد رادیو اکتیو داشته است.
ادعایی که مخالفان بشار اسد در محکوم کردن دولت در استفاده از سلاح های شیمیایی به کار می برند، اینست که برای استفاده از آن باید از لوازم خاصی استفاده کرد، آیا همین طور است؟
اصولا با راکت و هواپیما پخش می شود اما می توان این سلاح ها را با هر وسیله ای و در هرجایی پخش کرد. نکته مهم در مورد سلاح های شیمیایی و سایر جنگ ابزارهای ممنوع شده این است که مهم نیست که چه کسی از آن استفاده می کند مهم اینست که مسئولیت استفاده از آن در هرصورت متوجه دولت است. خصوصاً اینکه عضو کنوانسیون نیست و اصولاً همین مسئله یعنی عدم عضویت سوریه شائبه استفاده را ایجاد می کند.
دورنمای آیندۀ سوریه را روند خلع سلاح شیمیایی سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
سلاح شیمیایی در حال حاضر دیگر داد و ستد میان بشار اسد و مخالفان و موضوعی داخلی برای منازعه آنها نیست؛ بلکه داد و ستدی میان آمریکا و روسیه است. من فکر نمی کنم با خلع سلاح شیمیایی تأثیری در توازن قوا روی دهد. چون در سوریه جنگ شیمیایی نیست.
5252

کد خبر 316736

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
    54 3
    کاملا درسته. اگر با همین سیاست پیش بریم می تونیم اقدامات مهمی در جهت تغییر افکار عمومی جهان نسبت به خودمان برداریم. البته اگر در داخل برخی نیروهای افراطی کارشکنی نکنند و سیاست رو یاد بگیرند و کمی متحد باشند.
  • بی نام A1 ۰۶:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
    33 2
    مغازه رو خوب اومدین
  • هوشیار A1 ۱۳:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
    5 2
    اسراییل به شدت خواهان آن بود که ایران هولوکاست را نفی کند، اسراییل را تهدید کند که از آن طریق به جلب حمایت بیشتر امریکا بپردازد. موضوع هسته ای و تسلیحاتی ایران سال هاست به یک ناندانی برای اسراییل تبدیل شده است. پس مرگ بر اسراییل ، یعنی ناندانی برای اسراییل. چه جالب. سیاست یعنی این.
  • مهندس IR ۰۵:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۸
    2 1
    اگه بدانیم استفاده از شعارهای " مرگ بر اسراییل " و " مرگ بر آمریکا " به نفع ایران نیست باز هم لازمه تکرار بشه ؟!!!!!!!

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین