سرلشکر صفوی در گفت وگویی پیرامون موضوعاتی چون نحوه ورود آمریکا به غرب آسیا، دلایل حمایت ایران از سوریه و لبنان، تشریح محور مقاومت، غیر قابل اعتماد بودن آمریکاییها، نقش افغانستان و پاکستان در منازعات آمریکا و روسیه و ... سخن گفت
اهم سخنان مشاور عالی رهبر معظم انقلاب در گفت و گو با فارس در ادامه میآید:
- *اولین بهانه حضور آمریکا در منطقه را صدام به آنها داد. در سال 1990 صدام به کویت حمله نظامی کرد و این باعث شد در سال 1991 آمریکا به طور جدی در خلیج فارس حضور پیدا کند تا عراق را از کویت بیرون براند و زمینه تسلط بر منابع نفتی منطقه و حضور نظامی اش را ایجاد کند.
- *(با اشاره به ماجرای مشکوک سپتامبر 2001) آمریکاییها در اثر این حادثه تاکتیکی، استراتژی حمله نظامی به افغانستان و بعد استراتژی جنگ پیشدستانه بوش که در استراتژی آمریکا نبود را پیش گرفتند و باعث حمله و اشغال نظامی افغانستان و اشغال نظامی عراق و حضور بیش از 180 هزار نیروی نظامی آمریکا و ناتو در منطقه شد.
- *الآن حدود 12 سال است آمریکاییها و پیمان ناتو در عراق و افغانستان حضور دارند البته هم اکنون از عراق خارج شدند و آقای اوباما اعلام کرده که سال آینده از افغانستان نیز خارج میشوند ولیکن بدنبال یک پیمان امنیتی با دولت افغانستان هستند آنها در استراتژی عملیات پیش دستانه و حمله نظامی به عراق و افغانستان و روی کار آوردن دولت های دست نشانده شان در عراق موفق نشدهاند.
- *نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی قبل از انتخابات دور جدید اوباما به واشنگتن رفته بود تا او را متقاعد کند مشکلی برای ایران به وجود بیاورد که اوباما دست او را گرفت و به بیمارستانی در واشنگتن برد و تعداد زیادی سربازان آمریکایی که از کمر به پایین معلول شده بودند را نشان داد و گفت ثمره جنگ آمریکا با عراق و افغانستان چندین هزار معلول و مجروح است و تحمل اینها برای جامعه آمریکا مشکل است.
- *آمریکاییها در تک قطبی سازی قدرت در جهان و یکجانبه گرایی و دولت سازی مطلوبشان در عراق و افغانستان با شکست مواجه شدهاند و به احتمال زیاد جهان به سمت چند قطبی شدن از جمله قدرت قاره آسیا پیش خواهد رفت و تا سال 2030 دیگر هیچ ابر قدرت غالب و برتری در مقیاس جهانی وجود نخواهد داشت و در جهانی چند قطبی قدرت و یا شبکه ها و ائتلاف های قدرت جابهجا خواهد شد.
- *آمریکا در جنگ عراق و افغانستان برای ایران هم برنامه داشت. بوش پسر در کتاب خاطراتش گفته بعد از جنگ افغانستان و عراق میخواستیم به ایران حمله کنیم و لی نیروهای نظامیمان مخالف بودند و این یعنی اینکه آنها برای ایران برنامه داشتند اما آمریکا در اهداف راهبردی خود موفق نبود.
- *گرچه آمریکا در افغانستان توانست بنلادن را از بین ببرد اما نتوانست طالبان را سرنگون کند زیرا طالبان یک نیروی قومی و دینی است و آمریکا نمیتواند با یک جریان دینی و قومی مقابله کند از طرفی هم نتوانست امنیت، پیشرفت و آرامش را در افغانستان ایجاد کند. طالبان بزرگترین جمعیت پشتون در افغانستان هستند
- *اگرچه آمریکاییها توانستند با حضور نظامی خود، دیپلماسی و تسلطشان بر نفت و کنترل انرژی منطقه را نشان دهند اما نتوانستند به ایران آسیب برسانند و نگاه راهبردی و هوشمندانه رهبری انقلاب اسلامی و مصوبات شورایعالی امنیت ملی ایران و آمادگی نیروهای مسلح ایران خصوصاً قدرت موشکی ایران مانع از این شد که سه جنگ بزرگ پیرامونمان به ایران آسیب بزند.
- *اکنون نفوذ سیاسی ایران از عراق به سوریه و از آنجا به لبنان رفته یعنی برنده این استراتژی نظامی و سیاسی که آمریکا آن را شروع کرد، رهبری قدرتمند، هوشمند و نظام سیاسی ایران است. البته ایران در اجلاس بُن آلمان در رابطه با دولت بعد از طالبان در افغانستان کمکهای مشورتی کرد و لیکن آمریکائیها امتیازی به ایران ندادند و به همین دلیل و دلایل دیگر آمریکائیها قابل اعتماد نیستند.
- *اگرچه رقبای منطقهای هم مخالف ما بودند و به طور خاص عربستان، کویت، اردن و ترکیه در سوریه دخالت کردند که این دخالت ها به ضرر آنها تمام شد. کشورهای عربی به جای اینکه ساختارهای درونی کشور خود را درست کنند و اجازه بدهند مردم به یک نوع دموکراسی و مردم سالاری دست یابند با درآمدهای نفتی خود در لیبی، مصر، سوریه، لبنان و حتی عراق دخالت کردند.
- *طی 24 سال گذشته از نظر سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران با یک سیاست هوشمندانه برنده نهایی مسائل سیاسی امنیتی منطقه جنوب غرب شده و در چشم انداز برنامه 1404 ایران بدنبال ارتقاء علمی، اقتصادی، سیاسی خود و تبدیل شدن به قدرت اول منطقه جنوب غرب آسیا و آسیای مرکزی و قفقاز است و این ظرفیت در ملت و دولت و کشور ایران وجود دارد.
- *مردم ایران و عراق بیش از هزار سال است که به دلیل وجود قبور ائمه اطهار و تحصیل مراجع بزرگ دینی در حوزههای نجف با هم ارتباط دارند. امام (ره) 15 سال در آنجا بودند و بیش از 65 درصد مردم عراق شیعه هستند. لذا ایران یک نفوذ فرهنگی و سیاسی در عراق دارد.
- *انکار نمیکنیم که در زمان جنگ ما لشکر بدر متشکل از 16 تا 20 هزار نیروی عراقی که از مجاهدین عراق و یا اعضاء مجاهد مجلس اعلا و یا افسران عراقی که از رژیم بعث جدا و به ایران پناهنده شده بودند را داشتیم.
- *لشکر بدر در بسیاری از عملیاتها مثل کربلای 5 با عراقیها میجنگید و بعد از سرنگونی صدام تمام لشکر بدر به خواسته خودشان به عراق برگشتند و مسئولیتهایی هم در دولت، مجلس و دستگاههای نظامی این کشور گرفتند.
- *همانطور که ما پذیرایی چند میلیون افغانی بودیم پذیرای چند ده هزار نیروی عراقی نیز بودیم، زمانی که در سال 1991 عراق به کویت حمله کرد و بعد آمریکاییها به آنها حمله کردند؛ سال 1991ما مرزمان را باز گذاشتیم و چند هزار نفر از مردم بصره با پای پیاده وارد خرمشهر و آبادان شدند.
- *ما در سال 1991 به دستور مقام معظم رهبری مرزمان را باز گذاشتیم که شیعیان و مردم مظلوم عراق که پناهی نداشتند بدون گذرنامه به ایران آمدند و این یک ارتباط فرهنگی، معنوی و پیوند هزار ساله بین ملت ایران و عراق است که آمریکاییها این چیزها را نمیفهمند.
- *ما صاحب یک قدرت نرم به اسم نفوذ فرهنگی، سیاسی هستیم که به عراق و لبنان رفته است و حزب الله لبنان را شکل داده است. ایران به جهاد اسلامی و جنبش مقاومت حماس در فلسطین نیز کمک کرده است.
- *قبل از انقلاب اسلامی ایران، بیشتر تفکرات نیروهای مبارز فلسطینی، مارکسیستی، پانعربیسم و یا روحیه ناسیونالیسم عرب بود اما بعد از پیروزی انقلاب چرخشی در نظراتشان داشتند و به فرمایشات امام (ره) درخصوص راه مبارزه و آزادی قدس یعنی جهاد مسلحانه با ایدئولوژی اسلامی یعنی با تفکرات قرآنی و سنت رسول الله روی آوردند.
- *محور ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین محور مقاومت است. این محور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بنده در جنوب لبنان و میان گروههای فلسطینی بودم. زمانی که انقلاب ایران شروع شد مبارزان فلسطینی میگفتند امروز ایران آزاد میشود و فردا فلسطین. این موضوع بر میگردد به شهریور و مهرماه سال57 به بعد.
- *قدرت ایران یک قدرت معنوی است و اکنون مکتب مقاومت در لبنان، سوریه و فلسطین شکل گرفته و محصول آن پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و پیروزی حماس در جنگ 22 روزه با رژیم صهیونیستی بود.
- *آمریکا میخواهد از افغانستان به آسیای مرکزی دست پیدا کند و شرق فدراسیون روسیه را تهدید و چین را کنترل کند. روسها نیز به دنبال جلوگیری از حضور و دسترسی آمریکا به سرزمینهای آسیای مرکزی هستند و فلسفه پیمان شانگهای نیز همین است. این پیمان از سال 2001 و با محوریت روسیه، چین و چهار کشور منطقهای قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان ایجاد شده که ایران، هند و پاکستان هم عضو ناظر آن میباشند.
- *احتمالاً پیمان شانگهای کم کم جایگزین پیمان ورشو میشود، این پیمان یک پیمان امنیتی، اقتصادی بود و الآن در حال تبدیل شدن به یک پیمان نظامی است که سالی یکبار هم مانور نظامی برگزار میکنند. به همین دلیل پاکستان و افغانستان محل رقابت قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای است. متأسفانه این منطقه هنوز ثبات امنیتی پیدا نکرده و عدم ثبات در افغانستان و پاکستان به ضرر ایران است و هزینههایش را ما میدهیم.
- *بیداری اسلامی در درون مردم جوشش پیدا کرد و از تونس به مصر و از آنجا به یمن و بحرین رسید. آمریکا و صهیونیستها در موج اول بیداری اسلامی غافلگیر شدند و سعی کردند آن را کنترل کنند. اینکه برخی افراد و تحلیلگران سیاسی میگویند این موج را خود آمریکاییها ایجاد کردند و به جای بیداری اسلامی بیداری انسانی را به کار میبرند، حرف غلط و فهم اشتباهی بود.
- *آمریکاییها تلاش کردند که آن را مدیریت کنند و در مصر توانستند دولت انتخاب شده مردم را به کمک نیروهای نظامی برکنار کنند. لیکن امواج بیداری اسلامی خفته شده و مثل آتش زیرخاکستر است، زیرا بیداری اسلامی یک تفکر و اندیشه است و آنها نمیتوانند جلوی امواج آزادیخواهی، اسلامخواهی، استقلالخواهی و مقابله مردم با دیکتاتورهایی مثل مبارک، علیعبداللهصالح و دیگر دیکتاتورهای منطقه را بگیرند.
- *فهم غلط آمریکاییها و غربیها این است که نمیفهمند دوران دیکتاتورها و وابستگان خارجی گذشته است. اکنون 10-12 کشور در منطقه داریم که نظامهای پادشاهی دارند آنها باید بپذیرند که امواج بیداری اسلامی در جهت تغییر نظامهای وابسته و دیکتاتور و فاسد و طولانی مدت حرکت میکند.
- *آمریکائیها و غربیها بایستی تا بحال متوجه شده باشند که نظام موروثی و پادشاهی در غرب آسیا و شمال آفریقا به آخر خط رسیده است و جمهوریت و بیداری اسلامی با قدرت جوانان این کشورها و رهبری نخبگان مذهبی و انقلابی و اجتماعی و سیاسی به حول و قوه الهی و باذن الله ادامه پیدا خواهد کرد.
- *البته در رابطه با سوریه آنها میخواستند بدل بیداری اسلامی را پیاده کنند در حالیکه در تونس، مصر، یمن و بحرین مردم از درون خود کشورها بر خواستهاند ولی در سوریه چند هزار نیروی مسلح که قبلاً آموزش دیده بودند از تونس، مراکش، لیبی و اعرابی که در افغانستان میجنگیدند برای جنگ آمدند. تروریستهایی که حقوقهایی از 5 تا 10 هزار دلار در ماه پول و سلاح دریافت میکنند البته نیروهای اخوانی خود سوریه هم بودند. البته در اوایل این موج برخی از برخوردهای نیروهای مسلح و دولت سوریه با مردم اشتباهاتی رخ داد که اصلاح شد و الآن در صحنه سوریه از نظر سیاسی مردم سوریه دولت این کشور را قبول دارند و از آن پشتیبانی میکنند.
- *نیروهای القاعده و تکفیری کشتارهای وحشیانه و غیر انسانی در سوریه داشتهاند، آنها 10هزار نفر از ارتش و بیش از 100 هزار نفر از مردم سوریه را کشتند و بیش از 3 میلیون نفر را آواره کردند. مردم سوریه بیش از 30 ماه است که ناامنی را تحمل میکنند.
- *تروریستها در سوریه هزار نفر را سر بریدهاند. آیا یک مسلمان و یا یک انسان میتواند سر انسان و مسلمان دیگری را ببرد؟ به نظر من تکفیریها، صهیونیست هستند زیرا در فرهنگ اسلامی و انسانی این اقدامات وحشیانه جایگاهی ندارد. مقام معظم رهبری هشدار دادند آنها که این تکفیریها را به وجود آوردند بدانند این تکفیریها روزی دامنگیر خود آنها خواهند شد.
- *بشار اسد توانسته صحنه نبرد در سوریه را به نفع خود تمام کند. فقط بحث سیاسی میماند که امیدواریم در کنفرانس ژنو 2 با کمک روسها، چینیها، ایران و تمام کسانیکه به دنبال آرامش و امنیت و صلح هستند یک توافق میان دولت سوریه و معارضین با لحاظ حقوق مردم سوریه حاصل شود.
- *بیشترین نفع از جنگ سوریه و مصر را صهیونیستها بردند. صهیونیستها بیشترین احساس ناامنی را از سوریه و مصر داشتند و به همین دلیل با بروز جنگ در این دو کشور آنها بیشترین نفع را بردند. چون هم ارتش سوریه و مصر ضعیف شده در این درگیریها با مردم و هم مردم آسیب دیدهاند و هم زندگی و اقتصادی مردم سوریه و مصر بشدت آسیب دیده است.
- *دو دهه قبل بزرگترین خیانتی که صدام در جنگ علیه ایران و کویت کرد این بود که منابع انسانی سه کشور اسلامی را به نفع صهیونیستها از بین برد، منابع انسانی و اقتصادی که میتوانست در جهت کمک به آزادی فلسطین هزینه شود، لذا برنده این ماجرا صهیونیستها هستند و رهبری آن را آمریکاییها عهده دارند و نیابت را به عربستانیها دادند البته مدتی هم ترکیه و قطر این نقش را ایفا میکردند.
- *اگر تکفیریها در سوریه موفق شوند چون عقل و راهبردی ندارند ممکن است این تروریستها به سمت اروپا سرازیر شوند و کشورهایی مثل اسپانیا، فرانسه و حتی انگلیس دچار این تکفیریها شوند و این هشدار را سیاستمداران غربی بایستی خوب درک کنند. جمهوری اسلامی با تروریستها و گروههای تکفیری به شدت مخالف است و اصلاً آنها را مسلمان نمیداند.
- *در طول 8 سال دفاع مقدس تنها کشور عربی که از ایران حمایت سیاسی کرد دولت سوریه و حافظ اسد بود. سوریه پل ارتباطی ایران با حزب الله لبنان و در امتداد محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است و ما برای مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی از سوریه حمایت میکنیم.
- *رژیم صهیونیستی دشمن ماست و عمق دفاع استراتژیک ایران، سوریه و لبنان است. اسرائیل یک رژیم نامشروع، آدمکش، جعلی و وصله ناچسب این منطقه است و ما برای دفاع از خود در مقابل رژیم صهیونیستی به سوریه و لبنان کمک میکنیم، این راهبرد سیاست دفاعی ایران است.
- *چطور آمریکاییها از آن طرف دنیا به خلیج فارس میآیند و میگویند ما برای دفاع از منافعمان و دوستانمان به این منطقه آمدهایم، ما نیز این حق را داریم البته ما هیچ نیروی نظامی نه در سوریه و نه در لبنان نداریم و مردم خودشان هستند که از کشورشان دفاع میکنند گرچه حمایت سیاسی و مالی میکنیم و در صورتیکه از ما مشورت بخواهند آنها را راهنمایی میکنیم.
- *ما در جهت دفاع از جمهوری اسلامی و مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی که چندین بار تا کنون ایران را تهدید کرده است از محور مقاومت حمایت میکنیم.
- *قطعاً مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری، ایستادگی روسیه و رأی منفی مجلس انگلستان و اعضای حزب خود نخست وزیر انگلیس، آمریکاییها را دچار تردید کرده است.
- *آمریکاییها بعد از جنگ افغانستان و عراق اعلام کرده بودند که دیگر به تنهایی به هیچ جنگی نمیروند و باید هم پیمانان و همراهانی داشته باشند و از طرفی هم جامعه آمریکا و حتی برخی از فرماندهان سابق و نیروهای نظامی این کشور با رئیسجمهور آمریکا همراهی نخواهند داشت زیرا رژیم بشار اسد با یک حمله موشکی و بمباران هوایی ساقط نمیشود.
- *آمریکاییها برای اینکه دولت اسد را ساقط کنند باید از طریق زمینی تا دمشق میآمدند و نیروهای نظامی را وارد میکردند که در اینصورت تلفات بسیار زیادی میدادند وگرنه با شلیک موشک از دریای مدیترانه رژیم اسد ساقط نمیشود، در ثانی برای ورود زمینی به سوریه از کدام کشور میخواستند وارد شوند؟ از هر کشوری که بخواهند وارد سوریه شوند مردم آنجا اجازه نمیدهند.
- *آمریکائیها بدلیل مشکلات سیاسی و نظامی و اقتصادی که هم اکنون در آمریکا دارند، نمیدانستند که اگر وارد جنگ شوند، پس از آن و در انتها چه خواهد شد و حزب الله لبنان، ایران و روسیه و سوریه چه عکس العملهایی خواهند داشت، بنابراین دست به حمله نظامی نزدند.
- *به نظر میرسد احتمالاً دولت سوریه نیز به آنها پیامی فرستاده بود که در صورت حمله آمریکا، سوریه نیز تأسیسات دیمونا که محل نگهداری تسلیحات هستهای رژیم صهیونیستی است را هدف قرار میدهد.
- *بشاراسد جوانی است که اگرچه در انگلیس تحصیل کرده ولیکن شجاعت و هوشمندی قابل تحسین او و مقاومت فداکاری ارتش سوریه در جنگ 30 ماهه و حمایت مردم از بشار اسد و نیروهای مسلح توانسته صحنه نبرد را به پیروزی برساند. البته وحشیگری تکفیریها و نبودن اطمینان از آیندهای روشن مردم سوریه را به حمایت از وضع موجود تشویق کرد.
- *اگر آمریکاییها به سوریه حمله میکردند شاید بازنده اصلی اسرائیل بود زیرا رژیم صهیونیستی آسیب پذیرتر از همه بود. اگر چندین موشک به رژیم صهیونیستی اصابت میکرد یک میلیون نفر از سرزمینهای اشغالی فرار میکردند و این چیزی است که رژیم صهیونیستی نمیتواند آنرا تحمل کند.
219219