* مساله طرف غربی با غنیسازی اورانیوم در خاک ایران این است که میزان غنیسازی اورانیوم تا حدی نباشد که احتمالاً برای نظامی شدن قابل استفاده باشد. بنابراین آنها میخواهند غنیسازی ایران روی 5 درصد محدود کنند و غنیسازی بیش از 20 درصد را تبدیل به میله سوخت کنند تا نگرانیها رفع شود. همچنین پیرامون پذیرش پروتکل الحاقی نیز انگار مذاکراتی صورت گرفته تا آنها اجازه بازرسی سرزده از تأسیسات هستهای ایران را داشته باشند. اما جمهوریاسلامی ایران این مورد را مرحله آخر مذاکرات یاد کرده، یعنی به گونهای که تحریمها برداشته شود تا ایران نیز به پروتکل ملحق شود.
*در تمام قطعنامههای شورای امنیت تأکید شده در صورتی که درخواستهای شورا پذیرفته شود، به صورت اتوماتیک تحریمهای اعمال شده علیه ایران نیز لغو خواهد شد. ولی رفع تحریمهای یکجانبه مضاعف که از جانب آمریکا و اتحادیه اروپا شاهدش بودیم،تا حدودی مشکلتر است. در واقع تحریمهای آمریکا به سه گروه تقسیم میشود؛ نخست تحریمهایی که سرنوشتشان در اختیار رئیسجمهور است این دسته از تحریمها خیلی آسان به حالت تعلیق درآمد یا لغو خواهند شد. گروه دوم، تحریمهایی را شامل میشود که مصوب کنگره است اما آزادی عمل به رئیسجمهور داده شده تا براساس مقتضیات روز و ضرورت زمانی،تصمیمات لازم را اتخاذ کند. در این رابطه نیز رئیسجمهور تا حدودی آزادی عمل دارد. اما دسته آخر تحریمهایی است که مصوب کنگره است اما لازمالاجراست و رئیسجمهور آزادی عمل ندارد حتی اگر امضا نکند و طرح بازگشت کند، در صورت تأیید کنگره دیگر صددرصد باید اجرا شود. این دسته از تحریمها با مسائلی مانند حقوق بشر گره خورده است. در واقع در مورد تحریمها گروه اول و دوم رئیسجمهور آزادی عمل دارد ولی پیرامون تحریمهای گروه سوم که پیچیدهترند و نیاز به مصوبه جدید کنگره دارد، رئیسجمهور دستش بسته است اما تحریمهای شورای امنیت نیاز به قطعنامههای جدید دارد و محدوده سیستم موشکی یعنی مواد، ملزومات، تجهیزات ناظر به تکنولوژی هستهای و سیستم دفاعی متعارف است. اما تحریمهای یکجانبه اصولاً مساله انرژی، نفت و گاز و سیستمهای بانکی و بیمه را شامل میشود، بنابراین ابعاد بسیار گستردهای دارد. در واقع این تحریمهای یکجانبه مضاعف است که تأثیر و سنگینیاش را بر مردم و دولت ایران وارد کرده است.
* من فضای مذاکرات را مساعد میدانم و به نظر من حسن که این دور از مذاکرات دارد این است که دکتر روحانی برای مذاکرات هستهای ضربالاجل تعیین کرده است. چون سابق بر این غربیها براساس سرشت و عادتی که داشتند موانع را تبدیل به وسیله میکردند. آنها همواره ایران را متهم میکردند که تلاش دارد زمان مذاکرات را طولانیتر کند تا برنامههایش را پیش ببرد اما آنها ضمن این تبلیغات ادعایی، خودشان از این عامل برای پیشبرد اهدافشان استفاده می کردند. یعنی در هر دوره از مذاکرات ایران و 1+5 نمیگفتند مذاکرات شکست خورده بلکه میگفتند به نتیجه نرسیده است و به دنبال آن تحریمهای جدیدتری را به تحریمهای قبلی اضافه میکردند. یعنی این به نتیجه نرسیده مذاکرات برای طرف غربی یک زمینه مشروع جهت تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی ایران ایجاد میکرد. آنها این رویه را پیدرپی و در هر مذاکرات تکرار میکردند و طرف ایرانی نیز گمان میکرد که طی مذاکرات ایستادگی و مقاومت کرده است. در نهایت آنها همین عامل و ابزاری که طرف ایرانی میخواست از آن استفاده کند را به وسیلهای برای خودشان تبدیل میکردند. به همین جهت رئیسجمهور فعلی ایران برای به نتیجه رسیدن مذاکرات یک ضربالاجل شش ماه تا یک ساله گذاشته تا دیگر این سیاست تأخیر و تعلل طرف غربی کارآمد نباشد. با این اوصاف میتوان امیدوار بود در این فاصله زمانی موانع از سر راه برداشته شود، مذاکرات هستهای به نتیجه برسد و قسمت اعظم تحریمها نیز لغو شود.
29301
نظر شما