رئیس مجلس در دانشگاه مطالعات خارجی پکن گفت: تثبیت منافع ملی طرفین ایجاب می‌کند به قلمروهایی توجه شود که دو کشور ریشه‌های تاریخی مستمری از نظر ارتباطات دوستانه و تجاری داشته‌اند.

علی لاریجانی در جمع استادان و دانشجویان این دانشگاه با طرح چرایی پایدار ماندن دوستی ایران و چین در طول زمان و آن هم در شرایط پرتغییر جهان معاصر گفت که حفظ منافع ملی کشورها و پایداری آن به زمینه های استوار نیاز دارد.

وی افزود: روابط شکننده دولتها یا سستی و بی ریشگی دولتها در تصمیمات، عواملی هستند که کشورهای دیگر را از طراحی روابط درازمدت با آنها باز می دارد.

اهم اظهارات رییس مجلس به نقل از خانه ملت در ادامه می آید؛

*منافع ملی یک کشور صرفا منافع مادی و اقتصادی نیست، هرچند یک عامل مهم محسوب می شود بلکه تاثیر گذاری در منطقه، نقش آفرینی در صحنه بین المللی، قدرت در ایجاد امنیت منطقه ای و بین المللی و قابلیت ایجاد همگرائی در سایر کشورها، رشد دامنه نفوذ فرهنگی و سیاسی همگی در نظریه منفعت ملی یک کشور ذی مدخل است.

* یک پتانسیل با ارزش در سمت گیریهای امروزین دو کشور وجود دارد، یعنی تثبیت منافع ملی دو کشور ایجاب می کند به قلمروهایی توجه کنند که ریشه های تاریخی مستمری از نظر ارتباطات دوستانه و تجاری داشته اند و ایران و چین از این مزیت برخوردارند. حتی در سخت ترین شرایط که در ایران حکومت دیکتاتوری شاه وجود داشت که از اقمار آمریکا بود و در چین حکومت مائو، که از نظر سیاسی کاملاً متفاوت بودند، ملت ایران بر خلاف حکومت دست نشانده شاه نگاه مثبتی به چین داشت و این نشان می دهد روابط دو کشور در بین توده های مردم زمینه های دوستی پایداری یافته است.

* در دهه های اخیر، چین و ایران هر دو وارد شرایط جدیدی شده اند، ملت ایران یک حکومت دیکتاتور وابسته به آمریکا را در 34 سال پیش سرنگون کردند و با انقلاب اسلامی حکومتی دمکراتیک را جایگزین آن کردند به گونه ای که امروز همه ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران براساس آرای ملت شکل می گیرد.

* در طول این سه دهه، صنعت، خدمات مهندسی و کشاورزی در ایران رشد چشمگیری داشته و به دلیل تحریمهای غرب پس از انقلاب اسلامی وجنگ صدام علیه ایران در اکثر رشته های صنعتی نظیر صنعت فولاد، صنعت پتروشیمی، صنعت سیمان، صنعت خودروسازی، صنعت شیمیایی، صنایع دارویی ، صنایع پیشرفته نظیر نانو، بایوتکنولوژی، فناوری اطلاع رسانی، هسته ای، سلولهای بنیادین، هوافضا، گامهای اساسی برداشته شد. دانشگاهها در ایران توسعه جدی یافت به شکلی که در هر شهر حداقل یک دانشگاه تاسیس شد و البته در ایران که حدود یکهزار شهر وجود دارد، خدمات بهداشت و درمان به همه روستاها برده شد. مدرسه، راه، تلفن، برق رادیو تلویزیون، اینترنت و گاز به روستاها داده شده و البته این یک سرمایه گزاری زیر بنایی پرخرجی بود اما لازمه عدالت و توسعه آینده توجه به روستاها بود تا در زمینه محصولات استراتژیک کشاورزی به خود کفایی برسیم بطوریکه امروز در اکثر نیازهای کشاورزی یا خودکفا و یا در نزدیکی آن هستیم.

* ملت ایران راه مستقلی را پیگیری و از مظلومان دفاع کرد و در مقابل قلدری برخی کشورهای غربی، نظیر آمریکا ایستاد لذا نقش موثری در از بین بردن نظریه بیمارگونه مدیریت تک قطبی برجهان داشت که اگر در زمان بوش و جنگ طلبی آنان در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین، این مقاومت شکل نمی گرفت، امروز دنیا گرفتار یک دیکتاتوری بین المللی می شد.

*از طرف دیگر چین، در دهه های اخیر با رشد اقتصادی ستایش برانگیزی حرکت کرد و با سیاست خارجی مستقل خود توانسته در صحنه بین المللی به عنوان یک قطب تأثیر گذار ظاهرشود و برای رشد آینده خود به انرژی نفت و گاز پایدار نیازمند است و همچنین برای نقش آفرینی در آسیا نیازمند دوستانی همفکر در سیاست خارجی است. ایران یکی از ستونهای موثر در تامین این دو خواسته بوده و ممکن است برخی کشورها موقتا بعضی از نیازهای چین را در زمینه انرژی برآورده سازند اما گذشته آنان و هم تحولات سیاسی در وضعیت فعلی منطقه دورنمای پایداری را برای آنان تصویر نمی کند اما ایران نشان داده است که در سیاستهای خود پایدار و تحت بادهای موسمی سیاسی قرار نمی گیرد.

تبدیل شدن آمریکا از قدرت برتر به یک بازیگر صحنه جهانی

*در یک ارزیابی کلی آینده صحنه جهانی تلقی آمریکا به عنوان قدرت برتر جهانی چه از نظر اقتصادی و چه قابلیت مدیریت امنیتی و سیاسی دچار بهم ریختگی شده و تنها می توان آن را یکی از بازیگران صحنه جهانی پنداشت. اروپا با تلاشهای زیاد نوعی همگرایی اقتصادی، سیاسی و امنیتی برای خود دست و پا کرده که گرچه شکننده اما روی هم رفته از ظرفیت یک قطب بازیگر برخورد است.

درک مشترک ایران، چین و روسیه در دو سوی آسیا

* ایران و چین و روسیه در دوسوی آسیا از درک مشترک بهتری در زمینه سیاسی و امنیتی علاوه بر منافع اقتصادی برخوردارند و می توانند پایه این جایگاه بازیگری منطقه ای و بین المللی باشند. همانگونه که در مسأله جنگ افروزی در سوریه ، این نقش آفرین تأثیر بی بدیل خود را در جلوگیری از یک بحران فراگیر نشان داد و اگر نبود نقش موثر این سه کشور، با تفکر ساده انگارانه غرب در این ماجرا و نقش تخریبی برخی کشورهای منطقه، شاهد جنگ وسیع و کشتار زیاد مردم و گسترش انفجارآمیز جریانهای تروریستی در منطقه بودیم .

* با همه این توانمندی‌های اقتصادی و سیاسی و امنیتی نمی توان ادعا کرد که امروز از همه این ظرفیتها بخوبی استفاده می شود که این نقص وجود دارد که باید بانگاه راهبردی به آسیب شناسی این نقایص پرداخت و علاج کرد. مثلاً در انقلاب‌های منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه چه در مصر، تونس، لیبی، یمن، بحرین، این نقش تأثیر گذار نبوده در حالی که می توانست با تحولات ملتها، نقش بی بدیل داشته باشد.

* فقد چنین تحرکی طبعاً مشکلاتی هم بوجود آورده است. نظیر آنچه در لیبی شاهد هستید که پس از دخالت نظامی ناتو همچنان مشکلات جدی در آن کشور وجود دارد، ملتهایی که در این کشورها علیه دیکتاتورهای وابسته قیام کردند عموماً نسبت به دخالت غرب بدگمان هستند و به عکس نسبت به کشورهای مهم آسیایی با حسن نیت برخورد می کنند، اما از این مزیت بهره جسته نشد. یا در دخالت نظامی امریکا درعراق، گرچه در یک فضای ملتهب و احساسی صورت گرفت و گرچه دیکتاتوری صدام سرنگون شد اما به چه قیمتی ؟!

*بیش از یک میلیون نفر عراقی دراین سالها کشته و مجروح شدند، آیا شر صدام با یک همگرایی منطقه ای و بین المللی به نحوساده تری از بین نمی رفت ؟ یا در بحران سازی غرب درموضوع هسته ای ایران آیا امکان نداشت که موضوع از مسیر معقول تری حل و فصل شود؟ یا در ماجرای جنگ 33 روزه اسرائیل علیه مردم لبنان که افراد شرور بین المللی طراحی کرده بوند، گرچه با مقاومت سرسختانه حزب الله و ملت لبنان به شکست اسراییل و آمریکا منجرشد، اما آیا با نقش آفرینی بیشتر سایر قطب ها نمی شد جلوی این ستم بین المللی راگرفت؟ همه اینها نشان می دهد جای تامل جدی در نقش آفرینی این قطب تأثیر گذار وجود دارد.

وضعیت سیال شرایط جهانی از نظر جانمایی قدرتهای تاثیرگذار

* شرایط جهانی از نظر جانمایی قدرتهای تأثیرگذار، امروز وضعیت سیال یافته و در حالت شکل گیری جدید است از وضعیت یکجانبه گرایی که می خواستند بر دنیا تحمیل کنند فاصله گرفته ایم و شرایط ژله ای سیاسی فعلی به سوی یافتن شکل جدید است. مدیران سیاسی که نگاهی روزمره دارند، در بازی کوچک وارد شده و به قدرتهای قبلی مجال بازسازی جایگاه خویش می دهند اما مدیران سیاسی که از تفکر استراتژیک برخوردارند، زمان را به نفع منافع ملی وصلح پایدار مصادره می کنند و از منافع خرد روزمره می گذرند تا در شرایط سیال جهانی، جایگاه قدرتمند و تأثیر گذاری را برای آینده رقم بزنند. 

/27220

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 319868

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۷
    8 0
    حالا مگه این نظریه از بین رفته؟!