سعودی‌ها زنگ خطر را به صدا درآوردند/ ریاض توپ را به زمین اسلام‌آباد انداخت

پیروز مجتهدزاده می گوید: تصور کنید دسترسی عربستان سعودی به سلاح هسته ای تا چه اندازه می تواند آیندۀ جهان و امنیت آن را تهدید کند از جملۀ امنیت کشورمان را.


زهرا خدایی


در خبرها آمده بود که عربستان سعودی در پروژه سلاح‌های هسته‌ای پاکستان سرمایه گذاری کرده و اکنون قادر است از این طریق به سلاح هسته‌ای دست یافته و از اسلام آباد بمب اتمی بخرد. این خبر در حالی منتشر شد که نارضاینی سعودی طی هفته های اخیر از رویکرد جدید آمریکا در خاورمیانه در کانون توجه رسانه ها بوده است.
ظاهراً سفر جان کری و اطمینان‌خاطرهای وزیر خارجۀ آمریکا هنوز نتوانسته ریاض را متقاعد کند که واشنگتن همچنان به دوستان قدیمی وفادار است؛ اما ظاهراً همانگونه که مشاور ملک عبدالله پیشتر گفته بود، ریاض تصمیم گرفته سیاست مستقل خود را در پیش گیرد. این مسئله را می توان از تداوم ابراز نارضایتی سعودی‌ها و قلمفرسایی تحلیل گران عرب به خوبی مشاهده کرد.
امروز عربستان قصد کرده برای جبران این ناکامی با اسلام آباد طرح معاملۀ هسته ای را کلید بزند، مسئله ای که بسیاری با بیم و نگرانی به آن می نگرند.
از طرفی کارشناسان می گویند تشدید تحرکات تروریستی در مرزهای شرقی ایران نیز بی ارتباط با بازی جدیدی نیست که سعودی ها در کنار دولت جدید پاکستان آغاز کرده اند. چه آنکه پیشتر اسلام آباد تقید بیشتری در دولت پیشین نسبت به جلوگیری از تحرکات تروریستی مرزهای شرقی ایران داشت و تلاش بیشتری در راستای حسن همجواری با ایران به عمل می آورد؛ اما امروز سیاست های اسلام آباد بیش از هر زمان دیگری متأثر از ریاض است.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با پیروز مجتهدزاده، معاملۀ هسته ای عربستان و پاکستان و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:
پیروز مجتهدزادهآیا پاکستان هم به اندازه عربستان از سیاست آمریکا ناراضی هست که بخواهد به پیشنهاد معامله هسته ای با سعودی پاسخ مثبت بدهد؟
در خبرها آمده بود که عمران خان رهبر حزب تحریک پاکستان اقدام نظامی ایالات متحده آمریکا در نابود کردن یکی از رهبران طالبان پاکستان را مورد انتقاد شدید قرار داده و تهدید کرده که طی اقداماتی سعی خواهد شد که مسیر کاروان کمک رسانی نظامی آمریکا از طریق پاکستان قطع شود. این خبر بسیار حیرت انگیز است که چرا عمران خان- ورزشکار نامدار پاکستان- که وارد کار سیاست شده به این مسئله می پردازد و چرا نخست وزیر این کشور که در مقابل حوادث مسئول است، خود را کنار می کشد و عمران خان را تشویق می کند که به میدان بیاید و این مباحث را مطرح کند.
چرا این مسئله از سوی چهره ای مثل عمران خان مطرح می شود و نه یک مقام رسمی سیاسی؟
به نظر من دولت نواز شریف با توجه به قراردادهای مفصل دوجانبه ای که با ایالات متحده آمریکا دارد، نمی تواند شخصاً و رأساً چنین اعتراضی را به ایالات متحده آمریکا وارد کند چون می داند که چنین اعتراضی با توجه به روابط ویژه و قراردادهای موجود با آمریکا سخت به زیان خود این کشور و دولت آن و پاکستان تمام خواهد شد.
من فکر می کنم پاکستان با زرنگی های خاصی که دارد و اهداف خودش را بیشتر پنهانی و در کمک با همدستان خود پیش می برد، ترتیبی داده که این مسئله از سوی عمران خان منتقل شود. به نظر من عمران خان به دو دلیل وارد این بحث شده است:
نخست، او می بیند در پاکستان سرمایه گذاری های بزرگ عربستان سعودی با همکاری دولت پاکستان افکار عمومی را به شدت به سود تحرکات تروریستی اسلامی طالبانی کرده است. لاجرم برای اینکه به قدرت برسد باید آن افکار را از خود راضی کند و به آن قشر ثابت کند که مخالف آمریکا و هرگونه صدمه زدن به طالبان است.
دوم اینکه عمران خان هر اندازه که یک کریکت باز بسیار عالی و درخشان بوده باشد، تا این تاریخ ثابت نکرده که در تفکر سیاسی مهارتی پیدا کرده باشد. معمولاً یک ورزشکار از این نظر یعنی آشنایی و درگیری با پیچیدگی های فراوان سیاست های منطقه ای خیلی زود فریب ظواهر را می خورد و عمران خان نیز نادانسته پا در تلۀ نواز شریف گذاشته است.
ظاهراً نواز شریف بیشترین همراهی را با سیاست های عربستان دارد؟
عربستان سعودی می کوشد که در صنعت هسته ای پاکستان سرمایه گذاری هایی را انجام دهد، در راستای این هدف که بتواند محصولات استراتریک صنایع هسته ای پاکستان(از جمله بمب اتم) را دریافت کند. ترکیب این دو خبر(اعلام موضع اسلام آباد دباره مرگ رهبر طالبان پاکستان از زبان عمران خان و معامله هسته ای) می تواند زنگ خطری را نسبت به امنیت منطقۀ غرب آسیا و در عمل امنیت همۀ جهان به صدا درآورد.
می دانیم که مناسبات استراتژیک پیدا و پنهان پاکستان و ایالات متحده آمریکا سابقۀ 20 ساله دارد. همچنین می دانیم که سازمان سیای آمریکا به کمک سیاستمداران سعودی از 20 سال پیش، سرمایه گذاری در پاکستان جهت تأسیس مدرسه های تولید طالبان و القاعده و تروریست ها دیگر اسلامی برای فعالیت در پاکستان، هندوستان، افغانستان، آسیای مرکزی، قفقاز و امروز حتی در عراق و سوریه را آغاز کردند. زمانی که این اقدامات از سوی سیا، سعودی و پاکستان به اجرا در می آمد، دولت حاکم در پاکستان، همین دولت نواز شریف بود که امروز هم قدرت را در این کشور در دست دارد.
به عبارت دیگر ثابت شده است که نواز شریف در این برنامه شریک و فعال بوده است و زمانی که فعالیت های او نارضایتی ها در این کشور را توسعه داده مثلاً در مقعطی منجر به اقدامات نظامی و نیمه نظامی نیمه سیاسی شد؛ به عنوان مثال دیدیم که ژنرال مشرف علیه دولت نواز شریف دست به کودتا زد و شاهد بودیم که نواز شریف در نتیجۀ این کودتا سرنگون شد به عربستان سعودی پناه برد و تا بازگشتش به پاکستان، تحت مراقبت و حمایت های سعودی ها زندگی می کرد.
براساس همین سابقه است که عربستان در کنار نواز شریف که به تازگی قدرت را در پاکستان به دست گرفته، در این مقطع می خواهد طرح نهایی خود را به ثمر برساند. طرح وی اینست که در یک رابطۀ قراردادی(ژئواستراتژیکی) با پاکستان و با مشارکت و سرمایه گذاری در صنعت هسته ای به بمب اتمی دسترسی پیدا کند. براساس این فرض که دسترسی اینگونه به سلاح هسته ای مورد اعتراض قدرتهای دیگر قرار نخواهد گرفت.
پیامدهای این توافق برای همسایگان چه می تواند باشد؟
این نکته زنگ خطر بزرگی را برای امنیت جهان و منطقه به صدا در می آورد. شاهدیم انفجارهای تروریستی افغانستان همچنان این کشور را در آتش انفجارها می سوزاند و پاکستان از طریق طالبان پاکستان و افغانستان نقش اساسی داشته و دارد.
از سویی می دانیم که عربستان سعودی از طرف دیگر علاوه بر توسعۀ اندیشه های تروریسم اسلامی از نوع وهابی نه تنها در پاکستان سرمایه گذاری و فعالیت زیادی کرد و نقش بسیار گسترده ای را ایفا کرد که امروز بر همگان در همۀ جهان اشکار است، بلکه می دانیم که حداقل از سال 2004 به این سو در یک توطئۀ استراتژیکی نیمه پنهان و نیمه پیدا با اسراییل بحث هلال شیعی در منطقۀ خاورمیانه را مطرح کرده است که هدفش شیعه ستیزی در منطقه و ایجاد شکاف میان شیعه و سنی در جهان اسلام است. در این راستا شاهد بوده و هستیم که عربستان سعودی در عراق و سوریه چه نقش فعالی را بازی کرد تا این دو کشور را به آشوب کامل بکشاند.
مرزهای ایران از زمان روی کارآمدن نواز شریف شاهد تشدید تحرکات تروریستی بوده است. در این باره باید چه کرد؟
وضعیت ایران می تواند در چهارچوب یکی از اهداف گسترش تروریسم تشریح شود. چرا که ما سالهای زیادی است که شاهد مداخلات عملی عربستان سعودی در مناطق سنی نشین ایران به خصوص در مرزهای ایران و پاکستان هستیم و ما می دانیم که دولت نواز شریف در همین چند ماهی که روی کارآمد، بروز حوادث تروریستی در مرزهای شرقی ایران تا چه اندازه بیشتر شد.
به این ترتیب باید به جهان هشدار داده شود که از اینگونه تلاشهای نیمه پیدا و نیمه پنهان عربستان سعودی در رابطه با پاکستان غافل نمانند. به خصوص ایران که از اهداف اولیه و کاملا مشخص اینگونه گسترش طرح های تروریستی است.
عربستان سعودی در حال حاضر با وضعیتی که در مسائل امنیتی غرب آسیا به خصوص در مسائل خاورمیانه دارد - که نمونۀ آن حملۀ نظامی به بحرین بوده که حتی مورد اعتراض متحدین آمریکایی آنها قرار گرفت - در واقع کشوری است که آمادگی دست زدن به حملۀ نظامی را دارد. از این رو تصور کنید که دسترسی چنین کشوری به سلاح هسته ای تا چه اندازه می تواند آیندۀ جهان و امنیت آن را تهدید کند از جملۀ امنیت کشورمان را.
من فکر می کنم که این موضوعی است که نمی توان ساده از کنار آن گذشت و باید مورد توجه و بحث های لازم در سطح بین الملل قرار گیرد تا کشوری مثل ایران بتواند یک قدم جلوتر از حوادث حرکت کند و شرایطی پیش بیاورد که این دسیسه ها خنثی شود.
521949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 321424

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 13 =