۰ نفر
۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۸
 تفکر بسیجی

بهمن ماه 65 بود. چند روز قبل از عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه. بچه های گردان های لشگر 25 کربلا، گروه گروه به اهواز می رفتند، تا شاید بتوانند با خانواده های خود تلفنی صحبت کنند.

به اتفاق بچه های گردان ویژه شهدا به اهواز رفتیم. پس از تهیه پول خرد، کیوسک تلفنی پیدا کردیم. ابتدا من رفتم و صحبت کردم . پشت سرم شهید تاج الدین وارد کابین شد . صحبت تاج الدین با مادرش کوتاه بود . وقتی از کابین بیرون آمد دیدم چند سکه توی دستش هست.

به او گفتم: تو که سکه داشتی پس چرا بیشتر صحبت نکردی؟ گفت : این سکه ها از اعتبار خارج است ، من موقع خریدن حواسم جمع نبود. به او گفتم: مرد حسابی ! تلفن که این سکه ها را قبول می کرد . پاسخ داد : من اومدم جبهه تا به کشورم و نظامم کمک کنم ، حالا برای چند دقیقه صحبت بیشتر، 5 سکه به کشورم ضرر بزنم؟

تاج الدین قبل از رسیدن گردان به زیر دژ 1000 به شهادت رسید.

کد خبر 324298

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علیرضا A1 ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۳
    1 3
    کاش تو این روزگارم ازین آدما پیدا میشد...
  • محمد A1 ۱۹:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۳
    0 7
    اینایی که منفی زدن فازشون دقیقا چیه :|
  • امین د IR ۱۹:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۳
    3 1
    بسیجی بودن مشتقی از اینه که خدا توفیق عاقل بودن و آزادمرد بودن را به آدم عطا کنه. پس فقط بسیجی ها اینطوری فکر نمیکنند