هیل تجربه دندان‌گیری در این حوزه ندارد. ریزتر که نگاه کنیم او در طول پنج سال گذشته در مناقشه عراق با کشورش نقشی نداشته.

انتصاب‌های باراک اوباما در جامه چهل و چهارمین رئیس‌جمهوری ایالات متحده همگان را متعجب کرده‌است.چه آن زمان که باراک در راه دادن یهودیان به کاخ سفید همگان را متعجب کرد و چه حالا که قرار است کریستوفر هیل نماینده ایالات متحده در مذاکرات شش جانبه، کره شمالی را رها کرده و به عنوان سفیر در عراق مشغول به کار شود. پس از افغانستان و پاکستان،عراق سومین کشوری است که انتصاب سفیر آن از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. یک حرکت نادرستِ سفیر ایالات متحده در کشوری مانند عراق می‌تواند منافع ملی امریکا را برای مدتی نه چندان کوتاه بر باد دهد.

در طول حضور بوش در کاخ سفید، سفرای ایالات متحده در عراق سه بار جای خود را به همدیگر دادند. بهترین آنها همین آخری بود: رایان کروکر. کروکر نه تنها سابقه چندین سال فعالیت در کشورهای منطقه خاورمیانه را در چنته داشت بلکه به راحتی می‌توانست با فرمانده‌های نظامی حاضر در عراق هم مذاکره کند.

رایان کروکر در شرایطی سفیر ایالات متحده در عراق بود که همزمان ژنرال دیوید پترائوس هم فرماندهی ارتش را بر عهده داشت.حلقه‌ای دو نفره از خبره‌ترین کارشناسان سیاسی و نظامی در عراق گردهم آمده بودند.

اما کریستوفر هیل!
او بی‌شک یکی از بالارتبه‌ترین دیپلماتهایی است که آمریکا در چنته دارد. در مناقشه بالکان او خاطره خوبی از خود بر جای گذاشت. موفقیتی تمام عیار برای یک دیپلمات.در پرونده هسته‌ای کره‌شمالی او سیاستمداری بود خستگی‌ناپذیر. هر چند در این پرونده اخیر او به دلیل لجبازی‌های کره شمالی نتوانست موفقیت چندانی را نصیب ایالات متحده کند.

اما در حوزه خاورمیانه؟ هیل تجربه دندان‌گیری در این حوزه ندارد. ریزتر که نگاه کنیم هیل هیچ‌گاه در طول پنج سال گذشته در مناقشه عراق با کشورش نقشی ایفا نکرده‌است. حتی اظهارنظرهای چندانی هم از او در خصوص جنگ عراق ثبت نشده‌است. نه اظهار نظری مثبت و نه انتقادی کوچک. شاید باراک اوباما رئیس‌جمهوری جدید هم بیش از آنکه به تجربه هیل در این حوزه بیندیشد بر دستان تمیز او در این پرونده ،سرمایه‌گذاری کرده‌است. این بی‌تجربه‌گی از نگاه اوباما نقطه قوت هیل است نه نکته‌ای منفی در پرونده‌اش. در پرونده کره‌شمالی، هیل همه چیز را از صفر به صد رساند. با سرعتی وصف‌ناشدنی تحولاتی در این پرونده رخ داد که تا حد زیادی به نفع جامعه جهانی در مقابله با کره‌شمالی بود. در پرونده کره‌شمالی هم هیل بار تجربه چندین ساله‌ای را بر دوش نمی‌کشید.

اما اکنون سوال اینجاست که آیا موفقیت در یک پرونده می‌تواند ضامن پیروزی کریستوفر هیل در حکایت دیگری هم باشد؟حلقه کروکر با پترائوس دستاوردهای بسیاری را نصیب بوش در چند ماه آخر ریاست جمهوری‌اش کرد.آیا کریستوفر هیل هم می‌تواند با فرمانده ارتش کشورش در عراق چنین تعامل نزدیکی داشته باشد؟
مهم‌ترین رسالت بر عهده کریستوفر هیل اما تعامل با نوری مالکی نخست‌وزیری این کشور است. البته به استثناء نوری مالکی ،هیل باید بتواند با تمامی سیاستمدارانی که قرار است در عرصه سیاسی عراق در طول چهار سال آینده نقشی ایفا می‌کنند،تعاملی مثبت داشته باشد.

خطوط مرزی در عراق بسیار باریک است. فرق است میان سیاستمدار خوب و ائتلافی از سیاستمداران خوب. گاه یک گماشته سیاسی خوب می‌تواند ورق را به نفع امریکا در عراق برگرداند و گاه یک تیم بد می‌تواند دستاوردهای به دست آمده را هم بر باد دهد. اوباما به خوبی نشان داده است که در جاهایی که باید در جامه رئیس‌جمهور به تنهایی تصمیم بگیرد،از توان ریسک پذیری بالایی برخوردار است. شاید ریسک انتخاب کرستوفر هیل هم تبعات چندانی به دنبال نداشته باشد.

منبع:فارین پالیسی/ ترجمه سارا معصومی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3290

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =