الهه خسروییگانه: دور تا دور فرش قرمزی که بیرون سالن همایشهای برج میلاد پهن کرده بودند، حصار کشیده شده بود تا فقط اهالی سینما از روی آن رد شوند. توی سالن جمعیت عظیمی پشت در ورودی سینما مانده بودند و میخواستند بروند داخل. وارد که شدیم سالن تقریبا پر بود از آدمهایی که اکثرشان نه خبرنگار بودند نه اهل سینما. با این حال، همان تک و توک صندلیهای خالی آنقدر خواهان داشت، که در کسری از ثانیه پر شود.
احسان کرمی، یکی از مجریهای صدا و سیما، خبر ورود و راه رفتن ستارههای سینما بر روی فرش قرمز را از پشت بلندگو اعلام میکرد و از آنها میپرسید که چه کسی را تشویق خواهند کرد؟ اکثرا میگفتند همه را تشویق میکنیم، بهاره رهنما اما گفت پیمان قاسمخانی را تشویق میکند. بابک حمیدیان هم دستبندش را نشان مجری داد و گفت به یاد اصغر وصالی آن را بسته است. بقیه هم از زیر سئوالهایش یک جوری در میرفتند و پاسخ نمیدادند.
توی سالن هم، وقتی محمدرضا شهیدیفر پشت تریبون حاضر شد، آه از نهاد بعضیها بلند شد. یکی میگفت، یک دفعه سیمرغها را هم بدهند صدا و سیما تقسیم کند و خلاص. منظورش خط خوردن نام حسین پاکدل به عنوان مجری مراسم و انتخاب شهیدیفر بود. خبرش دیروز منتشر شد. این که پاکدل به خاطر ممنوعالفعالیت بودن در صدا و سیما، اجازه اجرای مراسم را پیدا نکرده است.
حسین پاکدل دیروز در مصاحبهای گفته بود، متاسفم که وزارت ارشاد زیر مجموعه تلویزیون شده است و حالا حضور شهیدیفر نشان میداد که پر بیراه هم نگفته است.
مراسم ۵۰ دقیقه تاخیر داشت. علی جنتی به مراسم دیر رسید ولی وقتی آمد، نهاوندیان، رییس دفتر ریاستجمهوری، آخوندی وزیر مسکن و شهرسازی، حسین فریدون و حسامالدین آشنا هم همراهش بودند.
اولین سخنران علیرضا رضاداد بود. او گفت از این که باری از دوش جمعی کوچک برداشته خوشحال است. البته اولش به جای کوچک گفت، کودک و بعد مردم که خندیدند مجبور شد بگوید کوچک و کودک. خلاصه خیلی حرف نزد تا مراسم طولانی نشود.
جوایز بخش مستند، بیحاشیه و حرف و حدیث اهدا شد. اما شهیدیفر که انگار نگران متلکها و گلایههای هنرمندان بود گفت که به زودی این حرف و حدیثها شروع میشود و خدا ختم به خیر کند. بعد هم گفت که برندگان سیمرغ باید روی صندلیهای اول هر ردیف مینشستند تا برای بیرون آمدن مشکل نداشته باشند. همه زمزمه کردند مگر برندهها خبر دارند که برندهاند؟ این زمزمهها هم شاید به گوش شهیدیفر رسید که بلافاصله اضافه کرد:«البته اگر بدونن که برندهان.»
مجتبی میرتهماسب ومرتضی رزاقکریمی که جایزههایشان را گرفتند، نوبت به علی جنتی رسید. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی. او گفت که حرفهایش خیلی کوتاه نیست ولی سعی میکند کوتاهش کند. او از پرنده افسانهای ایران سیمرغ سخن گفت و جشنواره سی و دوم را جشنوارهای پرنشاط و انرژی خواند.
بعد هم خطاب به سینماگران گفت: « در سال های اخیر از برخی تصمیم گیریهای مدیران وقت، دلخور شدید و در این دوره به خدمتگزاران خود اعتماد کردید و امیدوارم تلاشی که برای برگزاری منصفانه این جشنواره انجام شد پاسخگوی اعتماد شما باشد. »
بعد از سخنرانی علی جنتی، نوبت به جوایز بخش نگاه نو یا همان فیلم اولیها رسید. جمشید محمودی، کارگردان فیلم «چند متر مکعب عشق» که روی سن آمد تا جایزهاش را بگیرد، گفت جای اعضای بدنش عوض شده و نوید محمدی تهیهکننده این فیلم به جوانهایی که فکر میکنند سینما باند و باندبازی است گفت که این طور نیست و «ما فقط خدا را داشتیم.»
شهیدیفر میگفت که رنگ از روی هومن سیدی پریده است. لابد به خاطر این که فیلمش جایزه نگرفت. اما وقتی اعلام شد که جایزه ویژه هیات داوران به فیلم «سیزده» داده میشود، ظاهرا گل از گلش شکفت. با خوشحالی روی صحنه آمد، جایزهاش را با دلش به حسن روحانی «بزرگمردی که لبخند را به ما بازگردانده» تقدیم کرد و رفت.
بعد نوبت علیرضا قربانی بود که سه آهنگ برای حاضران در سالن اجرا کند. وقتی اجرای آهنگها شروع شد، پشت سر قربانی، تصویر دستی روی مانیتور نقش بست که نقاشی میکرد. اولش فکر کردیم، لابد این تمهیدی است تا صدا و سیما بتواند به جای ساز این نقاشیها را نشان دهد، بعد شنیدیم که صدا و سیما همین کار را کرده و کلا علیرضا قربانی و موسیقی مراسم را تا می توانسته کم کرده.
آن دست، تصویر آدمهایی را میکشید که در سال ۹۲ سینما و ما را ترک کرده بودند. امیرهوشنگ کاووسی، عسل بدیعی، سعدی افشار، ژیلا مهرجویی، جهانگیر جهانگیری، پرتو مهتدی و ... روی هم ۲۴ نفر امسال از اهالی سینما درگذشته بودند. که تصویر خیلیهایشان با تشویق حضار روبرو میشد.
بعد هم آقای نهاوندیان پشت تریبون رفت تا از حماسهسازی مردم در ۲۴ خرداد حرف بزند و بگوید: «هنر مردمی و ماندگار حرف مردم را می زند ، برای مردم می سراید و در راه مردم گام برمی دارد ، امسال مردم ما حماسه آفریدند و با حضور خود پیام حیات ، حرکت، هدفداری، ایستادگی و پیشروی را به همه ی جهان رساندند از سویی جهانیان از این پیام استقبال کرده و تحسین کردند .»
او گفت که مردم در فضای اعتدال، کریمتر، مهربانتر، امیدوارتر و بردبارتر میشوند و آخر حرفهایش شعری هم از حافظ خواند. شعری که البته به سلیقه خودش یک کلمهاش را عوض کرده بود: «درمصرع اول این بیت من به جای آلوده ، ارزنده را می آورم ، این شعربه این صورت بود :ˈشرممان باد زپشمینه ارزنده خویش / گر به این فضل و هنر نام کرامات بریم / قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند / بس خجالت که از حاصل اوقات بریم»
اما برگزاری جشنواره فجر مثل اینکه برای حجتالله ایوبی، رییس سازمان سینمایی، خیلی سخت بوده، چون وقتی برای سخنرانی بالای سن رفت، گفت پنج ماه است که این سمت گمارده شده اما: «اجازه دهید بگویم «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها».
او گفت که اعتدال بسیار سخت است و تحقق آن نیاز به گذشت و فروتنی دارد. بعد هم یک تابلوی خط اثر استاد حیدری به رضاداد هدیه داد تا از زحماتش تشکر کند. رضاداد هم که ظاهرا احساساتی شده بود وقتی از زبان شهیدیفر شنید که برای دوره بعد هم دبیر جشنواره شده، گفت که به خانوادهاش قول داده که این دوره،دوره آخر باشد و حالا اگر آنها رضایت بدهند او هم قبول میکند.
بالاخره نوبت بخش سودای سیمرغ رسید. پیش از شروع اما شهیدیفر گفت که تهیهکننده فیلم «عصبانی نیستم» طی نامهای به جشنواره اعلام کرده که برای حفظ آرامش سینما، فیلمش از گردونه داوری خارج شود. خبری که پیش از آن در سالن انتظار، دهن به دهن میگشت و خیلیها را عصبانی کرده بود.
در آغاز یک نفر از هیات داوران با یکی دیگر از اهالی سینما روی سن آمدند تا جوایز بخشهای مختلف را بدهند. اولین نفر فرهاد توحیدی و هومن سیدی بودند.
کارگردان «سیزده» که برای بار دوم به روی سن آمده بود این بار به حاضران گفت: «میشه یه کم بیشتر تشویق کنید؟ این اولین باریست که دو تا رشتی با هم روی سن حاضر میشن.» این دو نفر جایزه بهترین جلوههای ویژه را به سیدهادی اسلامی به خاطر فیلم «چ» دادند. در بخش جلوههای ویژه میدانی سمیرغ نصیب حمیدرضا سلیمانی برای فیلم «چ» و «رستاخیز» شد.
بعد نوبت محمد داودی و رامبد جوان بود که به روی سن بیایند. رامبد جوان با تشویق عجیب و غریبی از سوی حاضران مواجه شد. پشت تریبون رفت و گفت: «ببخشید که قوز دارم، شکم اضافه هم دارم.» بعد یکهو داد زدُ:«نیستِ، آقا نیست! لطفا هیچ کس از سالن خارج نشه.» منظورش البته نام برنده سیمرغ و دیپلم افتخار چهرهپردازی بود. بعد داد کشید، هوووووومن! تا هومن سیدی دوباره بیاید و پاکت اسامی را از پشت یقهاش بیرون بیاورد.
دیپلم افتخار به محسن دارسنج برای فیلم «همه چیز برای فروش» رسید. هنرمندی که وقتی بالای سن رفت، گفت که هول میشود و زیاد نمیتواند حرف بزند اما «جایزهام را به محسن امیریوسفی و فیلمش «آشغالهای دوستداشتنی» تقدیم میکنم.»
محسن امیریوسفی، ردیفهای آخر سالن، تنها نشسته بود. هیچ کدام از عوامل فیلمش حضور نداشتند و ترجیح میداد که در اختتامیه حضور معنوی داشته باشد. جلو حضور مادیاش را آقای رضاداد، پیش از شروع جشنواره گرفته بود.
رامبد جوان اما برای خواندن اسم کسی که سیمرغ بهترین چهرهپردازی را قرار بود بگیرد، باز پاکت را ظاهرا گم کرده بود. این دفعه داد زد: رضا، تا سر و کله عطاران روی سن ظاهر شود. عطاران کلاهش را که به نشانه احترام از روی سرش برداشت، رامبد جوان شروع کرد به تفتیش بدنیاش تا پاکت را پیدا کند. پاکت توی کلاه عطاران پنهان شده بود و از فاصله دور هم قابل دیدن بود. خلاصه پاکت پیدا شد و باز شد تا نام محسن موسوی برای فیلم «رستاخیز» به عنوان برنده سیمرغ خوانده شود.
رامبد جوان وقتی که میخواست از روی سن پایین برود، خطاب به شهیدیفر گفت: «میشه ببوسمتون؟»
شهیدیفر: «چیکار کنید؟»
رامبد جوان: «ببوسمتون.»
شهیدیفر: «بله حتما، چرا که نه.»
رامبد جوان هم مثل فیلمهای اسلوموشن شروع کرد یواش یواش و اغراق شده به طرف شهیدیفر قدم برداشتن. البته قبلش به حاضران گفت که این صحنه را از دست ندهند و خوب به خاطر بسپارند.
محسن شاهابراهیمی و رضا عطاران، نفرات بعدی بودند که قرار بود سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس را بدهند. عطاران قبل از هر چیز از طراح سیمرغ امسال تشکر کرد: «سیمرغ قبلی به درد سرویس شکلات خوری میخورد.» بعد هم سیمرغ بهترین مدیریت طراحی را به مجید میرفخرایی برای «رستاخیز» و سیمرغ بهترین طراحی صحنه و لباس را به شراره سروش برای «همه چیز برای فروش» داد.
اما آقای شهیدیفر، مابین اجرای برنامه گاه گداری یک تذکراتی هم به حاضران میداد تا نشان دهد چرا مجری مورد علاقه و اطمینان آقای ضرغامی و مجموعه صدا و سیماست. او به مردم که هنگام خواندن اسم نامزدها، با آهنگ این بخش دست میزدند گفت: «این دست زدن خوبه، ولی یک جوری دست نزنید که شبیه مراسم عروسی شود.» مردم هم البته گوش نکردند و دستشان را زدند.
مجتبی راعی و جهانگیر میرشکاری هم سیمرغ بهترین صدای فیلم را به بهمن اردلان و سیدعلیرضا علویان برای فیلم «چ» دادند.
پرویز شهبازی و هانیه توسلی هم جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن را اهدا کردند. میلاد کیمرام برای فیلم «خط ویژه» دیپلم افتخار گرفت. روی سن که آمد شهیدیفر شروع کرد از تیپ و قیافهاش تعریف کردن. او هم پشت تریبون گفت که امروز تولد مصطفی کیایی بوده و از آنجا که خودش شمالی است، فرهاد توحیدی و هومن سیدی هم شمالی بودند، از حاضران خواست که به افتخار شمالیها دست بزنند. از مسعود کیمیایی و گلاب آدینه هم تشکر ویژه کرد و جایزهاش را به بیمارستان محک تقدیم کرد. شهیدیفر هم آرزو کرد که خدا به کیمرام دو جین بچه خوشگل بدهد و تاکید کرد:«البته بعد از ازدواج.»
ولی وقتی که اسم بابک حمیدیان به عنوان برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل خوانده شد سالن منفجر شد. حمیدیان شعری از احمد شاملو خواند و گفت که شهید اصغر وصالی و اصغر وصالیها همواره به من یادآوری میکنند که ما بیچرا زندگانیم، آنها به چرا مرگ خود آگاهانند. بعد هم به نهاوندیان گفت که چشم امید ما اول به خدا بعد به شماست که فرصتی فراهم کنید تا ما بیواسطه در یک متری خواستههایمان را به آقای روحانی بگوییم.
اما دیپلم افتخار نقش مکمل زن را ملیکا شریفینیا و هنگامه حمیدزاده برای فیلم اشباح گرفتند. شریفینیا جایزه را به مادر و پدر و خواهرش تقدیم کرد و البته به کسی که در سختترین شرایط او را تحمل کرده است. هرچقدر هم حاضران سالن بلند بلند پرسیدند کی؟ کی؟ جواب نداد. حمیدزاده هم از مهرجویی و هیات داوران تشکر کرد و گفت که تلخی همه روزهای دلتنگیاش با این جایزه شیرین شده است.
سمیرغ بلورین بهترین نقش مکمل زن را هم شبنم مقدمی برای فیلم «امروز» گرفت. او که خیلی هم هیجان زده بود پشت میکروفن گفت: «وای چقدر سخته! هول شدم.» و جایزهاش را به پدر و مادرش تقدیم کرد.
نوبت به سیمرغ بلورین بهترین موسیقی که رسید شهیدیفر برای فراخواندن کیانوش عیاری شروع کرد به تعریف کردن از او:«یکی از بهترین، شریفترین و بااخلاقترین کارگردانان سینمای ایران». و هیچ توضیح نداد پس ماجرای آن حرفها که یک روز قبل از اختتامیه در رادیو درباره خانه پدری زده بود، چیست؟
۲۱ بهمنماه خبرگزاری فارس گزارش داده بود که شهیدیفر در برنامه رادیویی سودای سیمرغ درباره «خانه پدری» کیانوش عیاری گفته «این فیلم خیانت به تاریخ و مردم این سرزمین است. وقتی مردم را اینچنین تعریف کردند به نظرم دیگر در آن هیچ امر قابل اثباتی وجود ندارد. حرف زدن درباره یک دروغ هم باید به نیتی باشد و برای تأثیر که آن هم در فیلم دیده نمی شود، جز اینکه بگوییم ایشان در دوره ای فیلم را ساختند که عصبانی و ناراحت بودند و البته این در فیلم نیز دیده می شد.»
او همچنین ادامه داده بود:«طبیعتا ملت نیز این فیلم را پس خواهند زد. کسی منتظر نمی ایستد که شما به او توهین و بی احترامی کنید، تاریخش را تحریف کنید، آدرس های ناصواب و نادرست به او بدهی و بعد چیزی نگوید.»
با این حال امشب اما از نظر او سازنده «خانه پدری» یکی از بااخلاقترین کارگردانان ایران شده بود. بهرحال عیاری همراه هنگامه قاضیانی بالا آمدند تا در وهله نخست، دیپلم افتخار را به کارن همایونفر برای فیلم «همه چیز برای فروش» بدهند. همایونفر هم طی سخنانی کوتاه گفت امیدوار است که سیمرغ به یک آهنگساز ایرانی داده شود ولی آرزوی او برآورده نشد. چون سیمرغ را استفان واربک برای فیلم «رستاخیز» از آن خود کرد.
فریبرز قریبیان و مهدی فخیمزاده نیز سیمرغ بدترین تدوین را دادند. فخیمزاده گفت که او و قریبیان مثل رامبد جوان و هومن سیدی بلد نیستیم توجه مردم را جلب کنیم و نام مهدی حسینیوند را به عنوان بهترین تدوینگر خواند که برای فیلم «چ» سیمرغ گرفت. حسینیوند هم گفت شانس آورده که هایده صفییاری تدوینگر فیلم «عصبانی نیستم» انصراف داده وگرنه حتما او جایزه را میبرد. پیش از این نیز شنیده میشد که یکی از سیمرغهای قطعی جشنواره به هایده صفییاری برای فیلم «عصبانی نیستم» میرسد، هرچند این چنین نشد.
هوشنگ گلمکانی و محمود کلاری هم سیمرغ بهترین فیلمبرداری را به حسین جعفریان برای فیلم «رستاخیز» دادند. کلاری از دیدن اسم جعفریان بسیار خوشحال شده بود و جعفریان هم از جشنواره تشکر کرد که باعث شد فیلم «خانه پدری» را ببیند و آرزو کرد که همه مردم این فیلم را ببینند.
نوبت به اعلام بهترین بازیگر مرد که رسید، شهیدیفر، خطاب به رضا عطاران و حامد بهداد که کنار هم نشسته بودند گفت، چرا کنار هم نشستید؟ مگه دو تا کاندید پیش هم میشینن؟ بعد هم گفت بالاخره یک ذره حیا هنوز برامون باقی مونده و این دو نفر هم هر دو همشهری هستند. خلاصه اسم رضا عطاران را خواند تا سالن از خوشحالی منفجر شود.
عطاران که بالای سن رفت، با حرفهایش دوباره صدای قهقهه آدمها را بلند کرد. گفت که یک سیمرغ در خانه داشته و خیلی منتظر این یکی سیمرغ بوده چون میخواهد آن سیمرغ را با این یکی جفت بیندازد و تولیدی سیمرغ بزند:«از سال دیگه هم خودم جشنواره برگزار میکنم و سیمرغ میدم.»
مریلا زارعی جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت و نطق بلندبالایی هم کرد. خدا را شکر کرد که توانسته از پس نقشی چنین حساس بربیاید و به خصوص از ابراهیم حاتمیکیا تشکر کرد. به خاطر اینکه به او اجازه داده جلوی دوربینش در فیلم «چ» بازی کند و با کار متعهدانه و دلسوزانهاش باعث شده توجهها به «شیار ۱۴۳» چلب شود. بعد هم از حاضران خواست که به احترام همه مادرانی که صبورانه ایستادند و صبر کردند و بدون هیچ چشمداشتی در سکوت انتظار کشیدند بایستند.
سیمرغ بهترین فیلمنامه را بهروز افخمی گرفت که میگفت کلک خورده و نمیدانسته که قرار است سیمرغ بگیرد و امشب فقط آمده که برای دیگران دست بزند. بعد هم جایزه را به همسرش تقدیم کرد چون این فیلمنامه اقتباسی از یکی از رمانهای مرجان شیرمحمدی بود و خواست که از سال دیگر جایزه فیلمنامه اقتباسی از فیلمنامه اورژینال جدا شود.
جایزه بهترین کارگردانی هم به احمدرضا درویش رسید که در سالن نبود و تهیهکننده فیلم رستاخیز به جای او روی سن رفت تا سیمرغ را از دست هیات داوران بگیرد. او هم البته گفت که درویش سفارش کرده جایزهاش را به آرش آصفی بازیگر نقش اول فیلم رستاخیز بدهد و بالاخره این سیمرغ در دستان این بازیگر جا خوش کرد.
هیات داوران دو جایزه ویژه هم داد. یکی به نرگس آبیار و دیگری حمید نعمتالله . بهترین فیلم هم دو برنده داشت . یکی از سیمرغ ها نصیب «آذر، شهدخت پرویز و دیگران» شد. جمال ساداتیان تهیهکننده این فیلم که به روی سن رفت گفت که طی سالهایی که وارد سینما شده به شرافت و بزرگی اهالی سینما ایمان آورده و با اینکه در سینما کارهای بزرگی صورت گرفته ولی گاهی اهالی سینما مورد بیمهری قرار گرفتهاند:« به هرحال سلائق مختلفی وجود دارد و همه یکجور فکر نمیکنند. باید برای تمام سلائق فکری فیلم ساخت و باعث تاسف است که بعضی فیلمها مورد اجحاف قرار میگیرند و از اکران آنها جلوگیری میشود. باید مسئولین سعه صدر داشته باشند و تندروها کمی آرامتر رفتار کنند آن هم در سالی که شعار اعتدال پیروز انتخابات شده است.»
سمیرغ دوم هم به «رستاخیز» رسید تا کلکسیون سیمرغهای فیلم درویش کامل شود.
بعد هم ایوبی، علی جنتی و نهاوندیان روی صحنه آمدند تا جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را به فیلم «چ» بدهند. به همین خاطر از جعفریجلوه مدیر بنیاد فارابی که تهیهکننده این فیلم بود دعوت شد که جایزه را بگیرد.
دست آخر هم محمدمهدی عسگرپور، پشت تریبون رفت تا نام بهترین فیلم از نظر مردم را اعلام کند. او گفت یک چیزهایی هست که برای مدیریت یا تصاحب آن کار به بحث و جدل و حتی چاقوکشی در سینما میکشد ولی یک چیزهایی هم هست مثل آرای مردمی که برای نبردنش دعوا میشود.
او گفت خانه سینما طی چند سال گذشته این توفیق را داشته که مسئولیت این کار را برعهدهاش نباشد.او ادامه داد: «امسال هر چه ما اصرار کردیم که خانه سینما تازه از اتاق عمل بیرون آمده و هنوز در بخش ریکاوری است و هر چقدر خودمان را به نیمه هوشیاری زدیم به گوش دوستان نرفت و خانه سینما مسئول آرای مردمی شد. بعد هم اسم فیلمها را خواند که به ترتیب عبارت بودند از «شیار ۱۴۳»، «خط ویژه»، «عصبانی نیستم» و «قصهها». از این میان، دو فیلم «شیار ۱۴۳» و «خط ویژه» جایزه آرای مردمی را بردند و بدین ترتیب سی و دومین جشنواره فیلم فجر هم به پایان رسید؛ جشنواره ای که ابتدا به «اشغالهای دوست داشتنی» روی خوش نشان نداد و در انتهایش کارگردان «عصبانی نیستم!» از حضور در بخش رقابتنی آن انصراف داد.
57۲۴۴
نظر شما