سیدمرتضی نبوی به مجله 42 وابسته به حزب موتلفه گفت:

چند سال پيش گفته بودم كه دوران شيخوخيت در جريان اصولگرا سپري شده و اين موضوع يك مقدار سبب سوءتفاهم و برداشت اشتباه شده بود. يعني اين طور برداشت شده بود كه نظر من از شيخوخيت يعني لغو جايگاه روحانيت است در حالي كه من به هيچ عنوان اين مقصود و نظر را نداشتم. از شيخوخيت منظورم شيخ يا روحانيت معزز نبود بلكه دوران پير سالاري سپري شده است و به هر حال چون در جامعه ما و بين احزاب و تشكل‌ها اين گونه بوده است كه يك شخصيتي كه از سني برخوردار بوده و از فرزانگي و شخصيتي كاريزما برخوردار بوده اينها محور وحدت و حركت و رهبري يك حركت تشكيلاتي را به عهده مي‌گرفتند و به خاطر فرزانگي شان اين خصوصيت را داشتند كه مي‌توانستند جمع را هدايت و اختلافات را برطرف كنند. خب سال‌هاست مي‌بينيم كه اين شخصيت‌ها را، نه اينكه نداشته‌ايم بلكه اينها نمي‌توانند نقش جمع‌كنندگي و رساندن جمع‌ها و تشكل‌هاي مختلف به اجماع در اين موضوع را داشته باشند وديگر، آن توفيق لازم را نداشته‌ايم كه اين اتفاق در عمل افتاده و شاهد آن بوده‌ايم.
  اصولگرايان بايد شخص محوري و پير سالاري را پشت سر بگذارند و در حقيقت به سراغ اين برويم كه آن تشكل‌ها و جمعيت و احزاب كه كار سياسي را انجام مي‌دهند تجربه نهادي و سازماني و تجربه يك كار نظام مند داشته باشند و بر اساس جايگاه و كاري كه انجام مي‌شود تقسيم كار كنند و در حقيقت رهبري جمعي صورت گيرد.
  اگر تشكل‌ها داراي انصاف باشند اين اصل را بايد بپذيرند كه ما دوران فرد محوري را كنار گذاشته ايم و دوران كار جمعي شروع شده و مثلا در يك تشكل نخبگان زيادي هستند كه موثرند و امروز بايد اين تلاش شود و حتي آموزش داده شود كه نخبگان چگونه به اجماع برسند و بالاخره هر نخبه‌يي ذهنيتي داشته و مواضعي دارد و اين بايد محور قرار داده شود كه از طريق گفت‌وگو خود نخبگان بتوانند با يكديگر به تفاهم برسند تا مجموعا يك تشكل تاثيرگذار را همراه خود داشته باشند. نبايد اين گونه باشد كه راس يك تشكيلاتي با بدنه‌اش تفاوت و فاصله داشته باشد.
  نوسازي اصولگرايي كار بسيار مهمي است زيرا مسائل و مشكلات نيز نو به نو است و بايد براي اينها راه‌حل‌هاي جديد و نقشه راه جديد درست كرد و در نتيجه من در مجموع قايل به تحول هستم و اين تحول نمي‌شود فقط يك‌بار براي هميشه اتفاق بيفتد و مرتب بايد بايد شرايط محيط داخلي و خارجي را ديد و مشكلاتي را پديد مي‌آيد و متناسب با آن بتوانيم داراي ابتكار باشيم.
  من فكر مي‌كنم كه با توجه به اينكه اصلاح‌طلبي يك جريان اجتماعي بوده از بين نرفته و ما آثار آن را مي‌بينيم و دولت آقاي روحاني فرصت بسيار مناسبي را براي اينها فراهم كرد كه اينها در حقيقت ريكاوري شوند و فرصت پيدا كرده‌اند كه در دستگاه‌هاي اجرايي در سطوح مختلف حضور پيدا كنند و فعال باشند و از نظر رسانه‌يي و توليد گفتمان و طراحي مواضع اينها را فعال مي‌بينيم و دولت آقاي روحاني پوشش خوبي براي اينها براي بازگشت به صحنه شده است.

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 385446

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    14 1
    باید سیستم حزبی به شکل صحیح اجرا شود دوران هدایت فردی گذشته است
  • بی نام A1 ۰۷:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    17 6
    جریان اصولگرا با ریکاوری هم نمیتواند بیشتر از 15 درصد آرای مردم را داشته باشد اما جریان اصلاح طلب شاید بیشتر از 30 درصد آرای مردم را دارد بقیه هم که اکثریت خاموش هستن در مواقعی که به صحنه انتخابات آمدن رایشان به سبد اصلاح طلبها ریخته شده لیکن با رد صلاحیتهای گسترده و دوپینگهای مراکز قدرت انتصابی اصولگرایان با اندک رایشان به دلیل حذف رقیبان از رقابت برنده انتخابات یکطرفه میشوند....
  • بی نام IR ۱۴:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    5 3
    "دوران پیرسالاری در اصولگرایان تمام شده" پس بفرمایید آقا وقت تموم شد...