اصولا برنامه فلسفه برای کودکان در ایران با بی محلی رو به رو شده است، ما در زمینه های بسیاری سرمایه گذاری می کنیم اما در مسئله تعلیم و تربیت سرمایه گذاری بنیادین صورت نمی گیرد که البته این امر دیگر کشورهای جهان نیز مشاهده می شود. حتی لیپمن و شارپ نیز از آموزش و پرورش خود راضی نیستند آنها اظهار می دارند اگر کسی از یک سیاره دیگر این نظام آموزشی را بررسی کند متوجه نخواهد شد که این روند چگونه پیش می رود.
استقبالی که از سوی برخی فلاسفه از این موضوع شده به واقع امیدوار کننده است، اما تردید ها و بی محلی ها نوعی نگرانی به وجود آورده است. برخی افرادی که با این برنامه برای نخستین بار آشنا می شوند این پرسش را مطرح می کنند که چرا تا کنون دیگر فلاسفه و اندیشمندان به آن توجه نکرده اند.
براساس اظهارات لیپمن آموزش و پرورش به کرات به ایجاد تغییرات جزئی روی آورده که در نهایت هیچ اثربخشی نخواهد داشت و باید به فکر یک طرح بنیادین بود که در رابطه با این تفکر از اندیشمندان و فیلسوفان انتظار می رود که گامی بردارند.
برخی اظهار می دارند که چرا باید فلسفه را به کودکان آموخت ما خود فلسفه را درک نکردیم و شما چگونه می خواهید فلسفه را به کودکان آموزش دهید یا این که عده ای اذعان می کنند که خود فلسفه را درک کرده اند اما نمی توانند آن را به کودکان یاد داد، این نگرش ها ناشی از بدفهمی نسبت به برنامه فلسفه برای کودکان است؛ برنامه ای که به هیچ عنوان نمی خواهد مکاتب فلسفی را به کودکان بیاموزد.
مسئله اصلی اینجا است که جدا از تمام این پیش فرض ها کودکان به این برنامه علاقمند هستند و تجارب پیشین نشان داده است که برگزاری کارگاهی که قرار بود ظرف مدت مشخص شده ای به اتمام رسد به درازا کشیده شد. کودکان از این برنامه استقبال می کنند چرا که روش های انتخاب شده در این برنامه مشوق کودکان است و آنها می توانند در جلسه نظرات خود را بیان کرده و بدانند که افکار و عقاید آنها مورد احترام قرار گرفته و خود نیز به دیگران احترام می گذارند.
برخی می گویند که فلسفه را اگر به نااهلان بیاموزیم سوء استفاده می کنند و فلسفه باید در همان پیچیدگی خود و در سطح بالا بماند و تنها اساتید از آن آگاه باشند. درحالی که این نوع افراد به عموم مردم و به ویژه کودکان بدبین هستند و بر این باورند که کودکان پس از یادگیری تفکر، منحرف می شوند.
در مقاله ای که از اینجانب در فصلنامه فرهنگ ویژه فلسفه برای کودکان منتشر شده از دیدگاه شهید مطهری بهره گرفته ام. تفکر انتقادی و تفکر خلاق که در برنامه فلسفه برای کودکان وجود دارد، در نگرش شهید مطهری هم موجود است. اگر قرار باشد برنامه فلسفه برای کودکان با مکتبی سازگار باشد بیش از همه با مکتب تشیع سازگار است و بسیاری از مؤلفههای این برنامه در تفکرات شهید مطهری وجود دارد. این امر می تواند به کودکان کمک کند در آینده دچار بحران هویت نشده و خود بتوانند فکر، داوری و استدلال کنند.
نظر شما