اصولگرایان اكنون كه براي بار دوم و چندم در پي وحدت هستند، سخناني را اظهار داشتهاند كه عمق سادهانگاري و تناقضات غير قابل حل ميان آنها را آشكار ميكند. در همايش بزرگي كه براي وحدت اصولگرايان برگزار كردند؛ يكي گفت كه وحدت اصولگرايان، امري قطعي، فطري و صد درصدي است! بعد هم معلوم نشد چگونه وحدت كه يك پديده سيال سياسي است، فطري ميشود، آن هم در موجودي اعتباري به نام اصولگرايان كه در و پيكرش يا حدود اربعه آن چندان روشن نيست و از احمدينژاد تا... در آن حضور دارند. جالب اينكه صددرصدي هم اعلام ميشود. حتي حاضر نميشوند ٩٩ درصدي اعلام كنند، بلكه يك درصد احتمال عدم وحدت را باقي گذارند! خوب اگر صددرصدي و فطري است ديگر همايش چه مناسبتي دارد؟
ديگري اعلام كرده است كه «جلسات خاموش كميتههاي ويژه اصلاحطلبان براي ايجاد انشقاق در اصولگرايان» و كسي نيست از ايشان بپرسد كه اصلاحطلباني كه امكان برگزاري جلسات براي رسيدگي به امور خود را ندارند، چگونه ميتوانند براي ايجاد انشقاق ميان اصولگرايان جلسه بگذارند؟ بعد چگونه چنين انشقاقي را ايجاد ميكنند؟ مگر در ميان اصولگرايان نفوذي دارند يا رسانههاي عمومي قدرتمندي برايشان باقي گذاشتهاند؟ اگر نميتوانيد وحدت كنيد چرا ميخواهيد كاسه و كوزه را سر اصلاحطلبان بشكنيد؟ ديگري جزييات جديد از فعاليتهاي اصلاحطلبان براي ايجاد اختلاف ميان گروههاي اصولگرا از طريق اجراي سه سياست خبر داده است! ولي زحمت اين را به خود نميدهد كه بپرسد اصولا چرا بايد اصلاحطلبان خواهان اختلاف ميان اصولگرايان باشند؟ بهطور كلي يك حزب و گروه سياسي بدون داشتن رقيب قدرتمند، چگونه ميتواند موفق باشد؟
به نظر ميرسد كه اين اصولگرايان عزيز مطلوبيتهاي خودشان را به اصلاحطلبان تسري دادهاند، در حالي كه چنين نيست. يك مجموعه اصولگراي قدرتمند و منسجم به نفع كشور و جامعه و حتي اصلاحطلبان است. ولي اين مجموعه موجود نه قدرتمند است و نه منسجم. نمونه آن را در تمامي انتخابات رياستجمهوري ديدهايم. حتي در انتخابات مجلس هم كه با اتكا به نظارت استصوابي انجام ميشود، باز هم موفقيتهاي آنان در خور توجه نيست.
17302
روزنامه اعتماد در سرمقاله خود نوشت:
کد خبر 395147