میثم بهرامی/ میخواهیم به المپیك برویم. بعد از 40 سال. بعد از 4 دهه. 10 دوره است كه واژه «حسرت» به تیم امید ایران گره خورده. هر دوره به طور جدی تصمیم میگیریم كه به المپیك صعود كنیم. برنامهها میریزیم و تصمیمها میگیریم. حرفهای زیادی میزنیم و قول میدهیم كه در دوره بعد، برای راهیابی به المپیك متحد شویم. اما تیك تیك ثانیهها، قول و قرارها را از یادمان میبرد.
داستان هر دوره همین بوده. در این دوره هم همین اتفاق افتاده. قول و قراری كه آن اوایل مسئولان فدراسیون میدادند چیز دیگری بود و اتفاقی كه افتاد، با آن قول و قرارها فرق میكرد. تیم امید كارش را از آن زمانی كه وعده داده شده بود آغاز نكرد و بعد هم وینگادا سرمربیگریاش را برعهده گرفت. نتایج ضعیف او، باعث بركناریاش شد و این آغازی بود بر بلاتكلیفی امیدها. دوباره نام سرمربی موقت كه سایهاش همیشه بالای سر تیمهای ملی است و دوباره بلاتكلیفی تیمی كه قرار بود طلسم ناكامی طولانی مدت را بشكند.
خدا تیم امید را دوست داشت كه سرنوشت آن را از دستان سرمربی موقت درآورد و فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت تیم فنی و مدیریتی قوی را بالای سر امیدها بگذارد. مسئولیت تیم امید برعهده افرادی افتاد كه این بار برخلاف دفعات گذشته، تلاش كردند تا حق تیم امید را بگیرند. گرچه درگیری با سرمربی تیم ملی بزرگسالان برای گرفتن زمین كمپ تیمهای ملی اتفاقی است كه فقط در كشورهایی مثل ایران رخ میدهد، اما این اتفاق و در كنار آن برگزاری اردوهای خارجی و بازیهای تداركاتی پرتعداد نشان میداد كه برای صعود تیم امید به المپیك، كارهای جدی انجام میشود. در اصل كادر مدیریتی و فنی تیم امید، كم كاری های فدراسیون در این زمینه را جبران كرد. اما كادر فنی و مدیریتی تیم امید هر چقدر هم كه قوی باشد، نمیتواند كمكاریهای باشگاهها در این زمینه را جبران كند.
كم كاری باشگاهها، شاید اصلیترین دلیل ناكامیهای تیم امید طی سالیان گذشته بوده. كادر فنی تیم ملی امید هر چقدر هم كه بازی تداركاتی برگزار كند، نمیتواند ضعف باشگاهها در تربیت بازیكن را پوشش دهد. نگاهی به اسامی بازیكنان تیم ملی امید نشان میدهد كه تعداد قابل توجهی از بازیكنان این تیم، یا معمولا نیمكتنشین تیمهای باشگاهی خود هستند، یا اگر در باشگاه خود فیكس بازی میكنند، در تیمهای بزرگ نیستند و عضوی از باشگاههای كم بضاعتتر هستند؛ باشگاههایی كه برای كم كردن هزینههای خود بالاجبار سراغ بازیكنان جوانتر و ارزانتر میروند و اگر حساب بانكی آنها هم مثل چند باشگاه بزرگ پر از پول میشد، مشخص نبود كه آیا باز هم حاضر بودند به بازیكنان جوان میدان بدهند یا نه. علاقه باشگاهها به جذب ستارهها و بازیكنانی كه امتحان خود را پس دادهاند، شاید اصلیترین دلیل نقش كم رنگ بازیكنان تیم ملی امید در لیگ برتر است؛ لیگی كه باید میدان اصلی این بازیكنان برای كسب تجربه باشد.
در این دوره البته تیم امید قدمهای اول را محكم برداشته و نتایج خوبی گرفته. گرچه نپال، فلسطین و افغانستان حریفان خوبی برای نشان دادن قدرت واقعی تیم امید ایران نیستند، اما همین كه تیم امید گلهای زیادی زده و نمایش خوبی داشته، نوید یك تیم بهتر نسبت به دورههای گذشته را میدهد. باید امیدوار بود كه در این دوره همین تیم به المپیك صعود كند و برای دورههای بعدی قوانینی در لیگ ایران اجرا شود كه اگر باشگاهها انگیزهای برای استفاده از بازیكنان جوان ندارند، مجبور به چنین كاری شوند. شاید در چنین شرایطی صعود به المپیك مثل صعود به جام جهانی آسان شود و دیگر غیر ممكن نباشد.
43 43
تیم امید میخواهد بعد از 40 سال به المپیک برود.
کد خبر 406587
نظر شما