مریم محمدپور: انتخابات ششمین مجلس خبرگان رهبری همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می شود اما انتخابات این مجلس مانند انتخابات مجلس در بین اهل سیاست تکاپو ایجاد نمی کند یا دست کم نمود کمتری دارد. برای بررسی جایگاه خبرگان رهبری با یکی از اعضای این مجلس به گفت و گو نشستیم. آیت الله قربانعلی دری نجف آبادی نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک نیز هست و وزارت اطلاعات در دولت اول اصلاحات و دادستانی کل کشور را نیز در کارنامه خود دارد.
***
به علت کم بودن تعداد جلسات مجلس خبرگان، برخی آن را متهم به کمکاری و کمتاثیری در کشور کرده و میگویند تا زمانی که ضرورتی برای انتخاب رهبری نباشد، خبرگان اثری در عرصه سیاست ندارند. به نظر شما این انتقادات به مجلس خبرگان وارد است و اساسا جایگاه این مجلس در نظام سیاسی کشور کجاست؟
مجلس خبرگان در تاریخ سابقه ندارد
مجلس خبرگان رهبری یکی از تاسیسات و نهادهای بسیار مقدسی است که در جمهوری اسلامی ایران به برکت امام، خون شهدا، حضور ملت و به برکت تاریخ پرافتخارمان در قانون اساسی پیشبینی شده است. ما در گذشته چنین مجلسی را با چنین ابعادی نداشتیم. ریشه این مجلس به غدیرخم و انتساب وجود مبارک امیرالمومنین به ولایت مسلمانها توسط خداوند و وجود مبارک پیامبر اعظم برمیگردد. موضوع ولایت و نمادهای آن در طول تاریخ ما جایش خالی بوده است. البته مرجعیت، فقاهت، ولایت در جامعه ما بوده اما اینکه ولایت مبوسط الید آن هم به عنوان حاکمیت که در قانون اساسی دیده شده باشد و با رای مردم، چنین نهادی شکل بگیرد را نه در کشور خودمان و نه در تاریخ سابقه داریم. در این زمینه در مشروطیت یک قدمی برداشته شد که پنج نفر از علمای طراز اول بر مجلس نظارت کنند. بعد نظارتی بعدی از ولایت فقیه هست اما سایر ابعاد آن دیده نشده و در آن شرایط ولایت مصدر، مرجع، حلال و محور امور نبود. اما پس از انقلاب، تجربه 1400 ساله به ما کمک کرد و جریان مجلس خبرگان و ولی فقیه به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی به صورت روشن و شفاف پیشبینی شد و یک فصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به این مساله اختصاص پیدا کرد که قابل تقدیر است.
در قانون اساسی کشورمان چند مجلس به این نحو پیش بینی شده است؟ در رأس مجلس قانون گذاری که در حقیقت قوه مقننه کشور است و کار قانون گذاری و تقسیم بودجههای سنواتی با آن است. مجلس دیگری در اصلاحیه قانون اساسی پیشبینی شد به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام که سه وظیفه روشن و مشخص دارد. دو مجلس دیگر یکی شورای نگهبان است و دیگری شوراهای شهر و روستا. اینها هر کدام مجالسی هستند که در چارچوب قانون اساسی اختیارات و وظایفی دارند. یکی دیگر از مجالسی که پیش بینی شده مجلس خبرگان رهبری است که در فصل هشتم قانون اساسی آمده است. البته ابتدا شورای رهبری بود و بعدا در بازنگری اصلاح شد و مجلس خبرگان به پشتوانه ای برای انتخاب رهبری تبدیل شد.
وظایف خبرگان رهبری محدود است
مجلس خبرگان رهبری مانند هر کدام از این مجالس پنجگانه که به صورت رسمی در قانون اساسی آمده است، اختیارات و مسئولیتهایی دارد. این مجلس پشتیبان ولایت فقیه است، بستر مناسبی برای انتخاب و تعیین رهبری است، همچنین مسئولیت نظارت بر کار رهبری را دارد که اگر خدای نکرده رهبری از انجام وظایف عاجز شد یا خدای نکرده مریض شد یا اینکه مشخص شد شرایط لازم را ندارد، یا اینکه مثل زمان حضرت امام دعوت حق را لبیک گفت مجلس خبرگان رهبری باید انجام وظیفه کند. در حقیقت مسئولیت اصلی ما این است که حتی یک روز این کشور بدون رهبری که تمام قوا باید زیر نظر او انجام وظیفه کنند، نماند.
بنابراین مجلس خبرگان رهبری در قانون اساسی وظایفش محدود و مشخص است و در امور کشور حق دخالت مستقیم و رسمی ندارد البته دخالتهای غیرمستقیم، شيخوخیت به عناوین مختلف جای خودش را دارد. اما این شورا در سایر موارد، نه مسئولیت و وظیفه قانونی و نه حق دخالت مستقیم دارد بلکه قانون اساسی در چارچوبی به آن اختیار داده و بر اساسی اصل مترقی پنجم و اصول 107 و 108 قانون اساسی مسئولیتش حفاظت و صیانت از مقام معظم رهبری است که در هیچ شرایطی کشور از این ناحیه آسیب نبیند.
یعنی میفرمایید مجلس خبرگان به لحاظ قانونی جایگاه خود را در کشور حفظ کرده اما نقش هاي ديگري مانند شيخوخيت هم بازي مي کند؟
خود بنده به عنوان هم نماینده خبرگان، هم عضو تشخیص هم نماینده ولی فقیه و در مجموع یکی از شخصیتهای نظام در صدها مسئله کشور از جمله مسائل داخلی و بین المللی نظر میدهم، پیشنهاد دارم، نامه مینویسم و تذکر میدهم. جلسه میگذارم، دهها مسئولیت هم به من واگذار شده، در شورای فرهنگ عمومی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، ستاد نماز جماعت و ائمه جمعه، زکات و... دهها مسئولیت مختلف به عهده من هست. اغلب علمایی که در مجلس خبرگان هستند، مسئولیتهای مختلفی دارند، خود رئیس جمهور را فرض کنید. یا رئیس مجمع تشخیص مصلحت، همینطور آیت الله یزدی که هم رئیس خبرگان است و هم رئیس جامعه مدرسین. یا رئیس قوه قضائیه که همگی علاوه بر اینکه عضو مجلس خبرگان رهبری هستند، شخصیت نظام هم هستند و به عناوین مختلف در امور نظام همکاری، همفکری، پیشنهاد، نظارت، تذکر دارند. به هر کیفیت نظام جمهوری اسلامی ایران روی دوش همین شخصیتها میچرخد.
مجلس خبرگان تنها بر انتصاب مسئولان نهادهای زیرمجموعه رهبری نظارت دارد
یکی از موضوعاتی که درباره بعد نظارتی مجلس خبرگان مطرح میشود این است که برخی معتقدند این مجلس علاوه بر رهبری باید بر نهادهای زیرمجموعه رهبری نیز نظارت کند. الان این اتفاق میافتد؟ و بر اساس قانون این اتفاق باید بیفتد یا خیر؟
در حقیقت ما باید در مورد آنچه انتصابات رهبری است وارد شویم که آیا این انتصابات طبق مقررات درست انجام شده یا خیر. البته منظور آن انتصابهایی است که مربوط به امور حکومتی میشود و نه آنهایی که مربوط به امور مرجعیتی است. خب درباره اینها را همواره خود مقام معظم رهبری نیز آمادگی دارند. مثل مسئول صداوسیما یا فرماندهان نظامی را که مقام معظم رهبری به عنوان ولی امر منصوب میکنند.
نظارت شما صرف انتصابات است یا عملکرد این نهادها را نیز پیگیری میکنید؟
اگر برگردد به انتصابات رهبری ممکن است جای بحث داشته باشد اما اگر به انتصاب ارتباطی نداشته باشد، به مجلس خبرگان رهبری نیز مربوط نیست. در واقع ما باید بگوییم این انتصاب طبق مقررات صورت گرفته و شایستهترین و صالحترین فرد منصوب شده است یا خیر. به عنوان مثال رئیس قوه قضائیه یا فرماندهان عالی نظامی و انتظامی یا رئیس صداوسیما را بررسی میکنیم که آیا رهبری تدبیر حکیمانه داشته است یا خیر.
دلیلی ندارد که بر عملکرد صداوسیما نظارت کنیم
در مورد نهادهای نظامی یا صداوسیما گفته میشود که تحت نظارت چندانی نیستند، به عنوان مثال آنگونه که دولت تحت نظر مجلس است. آیا این نهادها گزارش کاری به مجلس خبرگان ارائه میدهند؟
این موضوع دو زاویه نگاه دارد، یکی اینکه آیا ما میتوانیم گزارش کار بگیریم یکی دیگر اینکه آیا مسئولیت ما این هست یا نه؟. ما باید بگوییم که این انتصاب درست صورت گرفته است یا نه، البته اگر بخواهیم هم گزارش کار میگیریم. اما مثلا در مورد صداوسیما از هر قوهای دو نفر بر آن نظارت دارند. مجلس به این سازمان بودجه میدهد و بر هزینهکرد بودجه نیز نظارت دارد. دلیلی ندارد که ما نظارت کنیم. البته در این گونه موارد نمایندگان خبرگان نظر یا تذکر میدهند، گاهی در جلسات مجلس خبرگان بحث میشود و دبیرخانه تذکر میدهد. ما مسئولیت ما در این حد است که بگوییم انتصاب آقای سرافراز مطابق اصول و موازین بوده یا خیر.
تاکنون اختلاف نظری پیش آمده که مثلا انتصابی شایسته نبوده؟
خیر. گاهی بحثهایی شده اما اینکه بگوییم تاکنون انتصابها بر اساس موازین نبوده، خیر اینگونه نیست. این مجلس شش کمیسیون دارد که این موضوعات را ارزیابی میکنند، تدابیر رهبری در مورد این نهادها را بررسی کرده و در جلسات عمومی یا غیرعمومی خبرگان گزارش میدهند.
موضوع دیگری درباره خبرگان بحث میشود، اهمیت حضور غیرروحانیون در خبرگان است که تصمیمسازی در این نهاد را تخصصیتر میکند، شما با این ایده موافق هستید و بستر تحقق حضور غیرروحانیون در خبرگان فراهم است؟
اکنون که ما در چارچوب این قانون اساسی انجام وظیفه میکنیم و بر اساس آن فقط روحانیون حضور دارند.
خبرگان نیازی به حضور غیرروحانیون ندارد
از آنجا که شما تجربه زیادی در مجلس خبرگان دارید، ضرورت آن در جلسات شما احساس میشود؟
خیر در هر مسئله ای خبرگان مخصوص به خود نیاز است. زمانی که میخواهیم قلب را جراحی کنیم، به سراغ خبرگان جراح قلب میرویم، اگر موضوع ادبیات، ریاضیات یا فیزیک باشد، خبرگان مخصوص به خود را میخواهند. ما اینجا به خبرگان در امر فقاهت در دین را نیاز داریم، پس باید به دنبال یک فقیه جامع باشیم. یعنی فقیهی که در تمام فقه قدرت استنباط و قدرت تجزیه و تحلیل را داشته باشد، باید سراغ شخصیتی برویم که از نظر بینش سیاسی، بینش اجتماعی و بینش فقاهتی سرآمد فقهای عصرش باشد. یا دست کم در مقام تعیین، احتمال اولویتش داده شود. خبرگان باید فقیه جامعالشرایطی را که صاحب نظر و صاحب مبنا باشد، در زمینه فقه سیاسی و فقه اجتماعی اسلام به نسبت دیگران دارای امتیازات بیشتری باشد، مدیر و مدبر باشد، شجاع، عادل، باتقوا باشد، مسائل داخلی و جهان اسلام را بیش از دیگران بشناسد، عارف و عالم به زمان و حادثه شناس باشد را انتخاب کند.
بنابراین هر کاری کارشناس خودش را میخواهد، کارشناس قلب کارشناس خودش را دارد، کارشناس فقه، کارشناس خودش را. ممکن است مقایسه بین دو فقیه باشد؛ یکی فقیهی باشد که در مسائل جهان اسلام و در مسائل سیاسی بینش قوی نداشته باشد اما در مبانی اجتهاد خیلی اطلاعات قوی ای داشته باشد. این فرد در مقایسه با فقیهی که فقه سیاسی و حکومتی را میشناسد، اولویت کمتری دارد. تشخیص این امر با خبرگانی است که خودشان هم در فقه متخصص هستند.
از آنجا که خبرگان نهاد تاثیرگذاری است این موضوع مطرح میشود که کنار یک فقیه سایر متخصصان نیز حضور داشته باشند. پیش آمده که ضرورت مشاوره گرفتن از سایر متخصصان را احساس کنید؟
در همین مصاحبه اشاره کردم که بسیاری از اعضای مجلس خبرگان، از شخصیتهای رده اول نظام بعد از رهبری هستند و این شخصیتها در مجلس خبرگان تصمیم سازی میکنند.
منظورتان این است که تخصصشان به فقه محدود نمیشود؟
بله. افرادی هستند که هر کدامشان در مسائل داخلی، خارجی، بین المللی صاحب نظرند و تجربه آموخته و کارآمد هستند. همواره هم مجلس خبرگان از چنین شخصیتهایی بهره مند بوده است، از خبرگان قانون اساسی گرفته که شخصیتی مثل شهید بهشتی را داشت تا خبرگان رهبری که آیت الله مشکینی و مهدوی کنی را داشته است. البته با این حال چون خبرگان به دنیال ادای وظیفه هستند هر جایی که لازم باشد، مشورت هم میکنند.
29213
نظر شما