این روزنامه نوشت:
امروز از عدالت سخن می گوئیم ولی در فضائی که انصاف مدارا صبر و ملازم حق بودن وجود ندارد چگونه می توان عدالت را محقق ساخت؟
ما امروز از فرهنگ دینی سخن می رانیم اما به این سئوال پاسخ نمی دهیم که بدون برخورداری از سعه صدر و عفو و گذشت که بخشی از پایه های فرهنگ را تشکیل می دهند چگونه می توان فرهنگ را نهادینه کرد؟
ما امروز از مدینه فاضله دم می زنیم ولی برای این سئوال پاسخی نداریم که مدینه فاضله را چگونه می توان بدون اخلاق بنا کرد و به آن رسید ؟
سوگمندانه باید اعتراف کنیم امروز در جامعه ما در رسانه های ما در مصاحبه های ما در اظهارنظرهای ما در کتاب های ما و در برخوردهای ما از انصاف و مدارا و حفظ حدود و حقوق دیگران خبری نیست . ما را چه می شود که به جای مبارزه با قاعده فاسد و مادیگرایانه و ماکیاولی « هدف وسیله را توجیه می کند » اکنون خودمان به آن عمل می کنیم و در صدد توجیه آن برمی آییم چرا از تهمت زدن دروغ گفتن و پایمال کردن حق نمی هراسیم ؟
آیا نام چنین جامعه ای را می توان جامعه اسلامی گذاشت ؟! چرا همه به فکر بستن بار خود هستیم و تلاش می کنیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم و حاضریم این کار را به قیمت غرق شدن در گرداب بی اخلاقی ادامه دهیم
فراموش نکنیم که قرار است انقلاب اسلامی مروج اخلاق باشد و گمشده ملت ها را که اخلاق است به آنها معرفی کند.
نظر شما