۰ نفر
۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۶
از حسن کچل ایرانی تا اوبلوموف روسی

از عجایب سینمای ایران ؛ مشقات و اوضاع و احوال تولید فیلم هنری و عدم اکران آن است. بازهم سیب داری؟ محصول 1384 است و ده سال از زمان ساختش می‌گذرد. البته این فیلم در جشنواره فیلم فجر دوره بیست و پنجم به نمایش درآمد اما پس از آن خبری از اکرانش نبود. شاید اکران فیلم‌هایی نظیر بازهم سیب داری؟ در گروه هنر و تجربه این امکان را به سینمای هنری ایران و کارگردان‌های فیلم‌های اول بدهد تا آثارشان هرچند به نحو محدود دیده شود.

بايرام فضلي نژاد در بازهم سيب داري؟ سراغ داستاني رفته كه درآن زمان و مكان ناشناخته‌اند. در واقع داستان او در فضايي بي‌زمان و بي‌مكان روايت مي‌شود. يك مرد و يك زن در مسيري ناشناخته همسفر مي‌شوند. زن از روستاي بحران زده خود فرار كرده كه درگير جنگ بوده و مرد نيز يك ايلياتي است. اين دو در مسير سفرشان به هر آبادي كه مي‌رسند بازهم با ظلم و جور مرئي و نامرئي روبرو هستند. هر آبادي تحت كنترل عده‌اي به نام داس‌داران قرار دارد...

بازهم سيب داري؟ به نوعي داستان بزرگ شدن آدم‌هاست. كاراكتر اول فيلم كمي تا قسمتي برايمان آشنا و قابل همذات پنداري است. او همان جوانك بامزه داستان حسن كچل خودمان است. اما خب انگاره‌هاي فيزيكي او فرق تام و تمام با حسن كچل معروف دارد. او يك مرد گردن كلفت و چهار شانه ايلياتي است كه دست برقضا خيلي هم دلرحم است. با اينهمه مادر ستمگري دارد كه او را به ستوه آورده بنابراين با همه تنبلي و كم هوشي سر به بيابان مي‌گذارد تا بعد از آن چه پيش آيد.

 سيب با حسن كچل درآميخته است. در افسانه‌هاي رايج سيب سمبل حركت او شده است. مادر با چيدن سيب در مسير خوابيدن او تا بيرون از در حياط به نوعي مي خواست حسن كچل را به بيرون از خانه رهنمون سازد. اما اينجا كاراكتر بزرگسال و نماد اين چهره فولكور خودش پاي به بيرون خانه گذاشته است.

زمان و مكان نامعلوم بازهم سيب داري و لحن كشدار و سرشار از انگاره‌هاي غير طبيعي و فضاهاي سورئال در ادامه فيلم بيننده را مايوس مي‌كند. هرچه فضلي نژاد در ابتداي فيلمش تماشاگر را ترغيب به ديدن فيلم مي‌كرد در ادامه او به سمت انگاره‌هايي رفته كه به كار تماشاگر نمي‌آيد.

اينكه كاراكتر مرد فيلم براي تماشاگر جذاب نيست شايد براي اين باشد كه او هرگز در مقام تغيير نيست. در افسانه فولكوريك حسن كچل خودمان؛ او از هر سيبي به سيب ديگر تا لحظه‌اي كه از خانه بيرون مي‌رود هزار ماجرا دارد و ووقتي بيرون از خانه مي‌افتد مدام پوست مي‌اندازد و براي خود مردي مي‌شود كه البته هميشه كوردك درون خود را هم در قلب خود كه حتي بر روي شانه‌هايش حمل مي‌كند. در بازهم سيب داري؟ از اين تغيير تحول روحي هيچ خبري نيست. و چيزي براي دنبال كردن باقي نمي‌نماند. اگر از فولكور با سورئاليسم و پست مدرنيسم معجون بسازيد نهايتا چيزي بي شاخ و برگ نصيب خواهيم برد. اين اتفاق براي فيلم فضلي نيز روي داده است.

نكته مهم ديگر نامفهوم بودن دارو دسته زورگوي داس داران براي تماميت قصه است. در فيلمي بي زمان و مكان كاراكتر مرد قصه به مانند حسن كچل فولكوريك هرجا مي‌رود محبوب دلها است. اين به ذات او بر مي‌گشت. حسن كچل يك تنبل به ذات است و لاغير! در واقع موجوديت اين شخص به تنبلي و لاقيدي‌اش متكي است و اصلا دست برقضا شيشه عمر او همين تنبلي است. او يك اوبلوموف روسي است. با اينهمه ظرافت كار و قصه در اين است كه دل مهربان او هميشه راهگشاي او بوده. اما در فيلم كاراكتر مرد قصه اگر محبوب هر آبادي م‌ شود و در ظاهر با بدخواهان مردم در مي‌افتد اما در نهايت خودش تبديل به عمله ظلم مي‌گردد.

بايرام فضلي نژاد پيش از اين در مقام فيلمبردار آثاري مانند "خواب تلخ"، "نامه‌های باد" و "خانه مادری‌ام مرداب" خودش را تثبيت كرده بود. طبيعي است كه قاب بندي و فيلمبرداري و فضايي شاعرانه را از او انتظار داشته باشيم كه همينگونه هم هست اما اين فضا سازي در پيوند بين سنت و مدرنيته به چشم نمي آيند و گاهي گم مي شوند.

کد خبر 473443

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • رضا A1 ۱۸:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۹
    0 2
    نقد جالبی بود ممنون آقای دکتر تهرانی
  • يزدان IR ۱۸:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۹
    1 2
    جناب تهراني براي يك بيننده قديمي سينما اين نوع تحليل و بررسي فيلم توسط جنابعالي بسيار دلنشين بود به نوعي مرا به ياد مرحوم هوشنگ كاووسي انداختيد و همچنين بنده را تشويق به ديدن فيلم ... تكيه اي كه بر روي نام دلهره آور. داس داران ، ميفرماييد مرا به ياد يك نام ديگر انداخت: مغولها ..... مغولها آمدند ...