۰ نفر
۱۶ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۲:۲۹

گزارشی از روز پایانی همایش «روش‌شناسی مطالعات فرهنگی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

دومین روز از همایش «روش‌شناسی مطالعات فرهنگی» چهارشنبه 14 اسفند‌ماه، با هدف طرح مباحث و مسایل روش‌شناختی در حوزه مطالعات فرهنگی و با سخنرانی استادان دانشگاه‌های کشور در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد. در روز این همایش، محمدر‌ضا تاجیک، محمد رضایی، حسین میرزایی، محمد سعید ذکایی، ناصر فکوهی و ... به سخنرانی پرداختند و روز دوم نیز با حضور مسعود کوثری، غلامرضا کاشی، ابراهیم توفیق، نعمت‌اله فاضلی همراه بود. با این‌حال میز‌گرد پایانی همایش که بنا بود بحثی میان حسین کچوئیان و یوسف اباذری باشد، برگزار نشد.

روش‌شناسی مطالعات فرهنگ مردم‌پسند
مسعود کوثری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، اولین سخنران این همایش بود که تحت عنوان «روش‌شناسی مطالعات فرهنگ مردم‌پسند» به سخنرانی پرداخت.
کوثری در ابتدای بحث خود به این نکته اشاره کرد که برای بررسی متن از بافت‌های مختلفی چون بافت زمانی، بافت سیاسی، بافت اقتصادی و بافت فنی باید استفاده کرد. فرهنگ مردم پسند در این بافت‌ها تولید می‌شود و بدون رجوع به آنها فهم فرهنگ مردم‌پسند حاصل نمی‌شود.
وی در مورد بافت فنی و تاثیر آن در فرهنگ مردم‌پسند افزودند: در گذشته به دلیل عدم امکانات فنی، موسیقی به صورت زنده اجرا می‌شد، زیرا امکانات ضبط و پخش مجدد آن فراهم نبود اما امروزه به دلیل پیشرفت و تحولات تکنولوژیک، تجربه افراد از موسیقی زنده کاملاً متفاوت گشته است زیرا با وجود امکاناتی چون میکس و تدوین دیگر حتی موسیقی در یک مرحله تولید نمی‌شود و به صورت تکه تکه ضبط می‌شود. لذا تجربه تولید فرهنگ مردم‌پسند نیز دچار تحول شده است. کوثری در زمینه بافت سیاسی و اقتصادی نیز مثال جهانی شدن و مفهوم پیوند یافتگی را مثال زدند.

تحلیل روایت، چشم‌اندازی تازه پیش‌روی مطالعات فرهنگی
سخنران بعدی جلسه محمد‌جواد غلامرضا کاشی، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی علامه طباطبائی، بود که تحت عنوان «تحلیل روایت، چشم‌اندازی تازه پیش روی مطالعات فرهنگی و مطالعات سیاسی در ایران» به ایراد سخنرانی پرداخت.

کاشی مهم‌ترین مسئله مطالعات فرهنگی را معنا دانست و گفت: کثرت روش‌ها و مکاتب در مطالعات فرهنگی موجب دامن زدن به این مساله شده که خانه معنا کجاست و بر اساس پاسخ‌هائی که به این سوال می‌دهند مکاتب مختلفی را به وجود می‌آید. نزاعی که بین رویکردهای خرد و کلان جامعه‌شناسی وجود دارد کم و بیش در مطالعات فرهنگی نیز وجود دارد و این به همان دلیل عدم تشخیص صحیح خانه معنا است.

از نظر کاشی سه نوع رویکرد در تشخیص معنا وجود دارد. عده‌ای به شدت ساختارگرا بوده همانند فوکو که در دوره اول زندگی علمی خویش معنا را در ساختارها جستجو می‌کرد. عده‌ای معنا را در ذهن کنشگر جستجو می‌کنند و معتقدند که کنشگر فاعلی آگاه و دارای اراده است. و عده‌ای دیگر نیز نمادها و سمبل‌ها را به لحاظ چرخش معنائی مورد مطالعه قرار می‌دهند که به زعم کاشی غالب کارهای علمی و پژوهش‌ها در مطالعات فرهنگی با این رویکرد صورت می‌گیرد.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه همچنین افزود: واقع قضیه این است که در پشت همه این قضایا و رویکردها فلسفه وجود دارد و محقق عملاً دست به یک انتخاب فلسفی می‌زند و تصمیم می‌گیرد که خانه معنا را در کدام رویکرد جستجو کند. مطالعات فرهنگی نه در سطح فردی و کنشگر است و نه در سطح بین‌الاذهانی. بلکه مطالعات فرهنگی معنا را در نسبت میان کنشگر و زندگی روزمره جستجو می‌کند و این امر باعث می‌شود که به جای فاعل دانستن فرد، او را کنشگر بپنداریم. کنشگری که دائم با افراد دیگر و طبیعت در حال کنش و تعامل است.

مطالعات فرهنگی گرایش به معنازدائی از زندگی اجتماعی دارد و سعی می‌کند زندگی اجتماعی را بی‌اساس و بی‌معنا جلوه دهد که از نظر کاشی واقعاً زندگی اجتماعی این قدر به لحاظ معنائی لغزنده نیست. وی تاکید کرد که زندگی اجتماعی آن‌طور که ساختارگرایان از آن نام می‌برند پایدار و استوار نیست، اما این قدر هم بازیگوشانه نیست که مطالعات فرهنگی از آن یاد می‌کند. اگر حقیقتاً معنا این‌قدر بی‌بنیاد و لغزنده بود حیات اجتماعی چگونه استوار بود؟ چگونه شکل می‌گرفت؟
وی تاکید کرد اگر مطالعات فرهنگی بخواهد کاربردی‌تر شود و ناظر به سطح عمیق‌تری از این سطح بازیگوشانه معنا باشد باید کمی به سطح ساختاری نزدیک‌تر شود.

کاشی با طرح بحث تحلیل روایت و مترادف نامیدن این مفهوم با مفهوم عادت بوردیو گفت: از دید مک‌‌اینتایر انسان موجودی قصه‌گو و روایت‌کننده است و انسان‌ها همواره به مدد یک ساختار روایت که گذشته آنها را به یک طرحی از آینده متصل می‌کند و به مدد قصه‌ای که یک گذشته را به یک آینده متصل می‌کند یک حال گسیخته را منسجم می‌کند. بنابراین در ساحت فردی انسان‌ها بالنسبه منسجم زندگی می‌کنند و به واسطه همین روایت‌هاست که فرد به جامعه پیوند می‌خورد.
وی ادامه داد که تفاوت روایت با بازی معناها در سطح اذهان در این است که روایت دقیقاً با انسان کنشگر ارتباط دارد و به همین دلیل با عمیق‌ترین سطوح وجود‌شناختی افراد نیز نسبت برقرار می‌کند. کاشی تاکید کرد که با تحلیل روایت مطالعات فرهنگی می‌تواند به سطح عمیق‌تری از معنا سوق پیدا کند و با انباشت داده‌ها می‌تواند تصویری از جامعه ایران به دست دهد و با فهم پیشینه جامعه ایران به تحلیل و فهم آینده آن نائل آید. مطالعه فرهنگی صرف تنها به درد سخن سلبی می‌خورد و قادر به ارائه تصویر ایجابی از تحولات اجتماعی به همان نحوی که جامعه‌شناسی ادعای آن را دارد، نیست.
کاشی در پایان درباره بحث روش‌شناسی تحلیل روایت عنوان کرد که این موضوع مطالعات فرهنگی را به سمت نقد ادبی نزدیک می‌کند.

مبانی معرفت‌شناختی و روش‌شناختی علوم فرهنگی
ابراهیم توفیق، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی، سخنران بعدی این جلسه بود که با موضوع «مبانی معرفت‌شناختی و روش‌شناختی علوم فرهنگی در سنت آلمانی و بررسی کوشش‌های تاسیس ریکرت و دیلتای» به ایراد سخنرانی پرداخت.

توفیق در ابتدای بحث خود به قسمتی از مباحث کاشی اشاره کرد و سؤالاتی را مبنی بر معیار گزینش روایت‌ها و ترجیح آن‌ها از کاشی مطرح کرد. وی در ادامه عنوان کرد: برپائی رشته مطالعات فرهنگی گذشته از این که حاملین نمادین آن چه درکی از ضرورت و اهداف آن داشته و دارند یادآور معضلی اساسی است که علوم اجتماعی ما از آغاز با آن رو به‌رو بوده است. غلبه بی‌چون و چرای پوزیتیویسم و آمپریسیسم بر علوم اجتماعی آن را بدل به مانعی بر سر راه فهم و تبیین تجربه مدرنیته ما کرده است. اما صرف برپائی رشته مطالعات فرهنگی برون‌رفتی از این وضعیت را نوید نمی‌دهد زیرا ما از تامل در بنیادهای معرفت‌شناختی و روش‌شناختی علوم اجتماعی گریزانیم.

توفیق با اشاره به رویکردهای ویلهلم دیلتای و هانریش ریکرت در تاسیس علوم روحی و فرهنگی عنوان کرد: این دو در بازخوانی انتقادی سنت ایده‌آلیسم آلمانی و در نقد پوزیتیویسم دست به تبیین هستی‌شناختی و یا روش‌شناختی تمایز میان علوم طبیعی و علوم تاریخی/فرهنگی می‌زنند. تبیین رابطه عام و خاص، مفهوم و واقعیت و ارائه راه‌حل‌هایی برای مسئله نسبیت‌گرائی و عینیت، در مرکز کوشش‌های تاسیسی این دو جامعه‌شناس قرار دارد.

تجربه زیسته به مثابه روش در مطالعات فرهنگی
نعمت‌الله فاضلی استاد مطالعات فرهنگی دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبائی دیگر سخنران این جلسه بود که با موضوع «تجربه زیسته به مثابه روش در مطالعات فرهنگی» به ایراد سخنرانی پرداخت.

وی در ابتدای سخنرانی با مروری تاریخی بر گذشته مردم‌نگاری عنوان کرد: مردم‌شناسی در معنای مدرن و جدیدی خود ریشه در آرای مالینوفسکی دارد. مردم‌شناسی یا همان اتنوگرافی یکی از ارکان روش‌شناختی مطالعات فرهنگی است. مردم‌نگاری هم به مثابه روش گردآوری داده‌ها و هم به مثابه نوعی رهیافت روش شناختی در مطالعات فرهنگی دارای جایگاه ویژه‌ای است.

فاضلی خاطر نشان کرد که اگر چه مردم‌نگاری به طور سنتی به روشی در انسان‌شناسی شهرت دارد و انسان‌شناسان بیش از دیگران در پیدایش و گسترش مردم‌نگاری سهم دارند اما امروزه مردم‌نگاری منحصر به انسان‌شناسی نیست و در شاخه‌های مختلف علوم به کار می‌رود. مردم‌نگاری در دهه‌های اخیر تحولات چشمگیری داشته است و این تحولات تا حدودی ناشی از مطالعات فرهنگی است و در عین حال مطالعات فرهنگی نیز با به‌کار‌گیری مردم‌نگاری در کانون مباحث روش‌شناختی خود گسترش یافته است.

 

کد خبر 4884

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۰:۵۵ - ۱۳۸۸/۰۲/۰۷
    0 0
    سلام خسته نباشید چون این رشته نوپاست سختی زیادی دارد و نیاز به کار زیاد موفق باشید

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین