۰ نفر
۱۷ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۸

رضا نجفی

مسعود لواسانی: در بحث نشر کتاب در ایران یکی از مقولات بسیار مهم نیاز به اجازه انتشار کتاب است. رضا نجفی، نویسنده، مترجم، مدرس ادبیات داستانی و منتقد ادبی، عضو تحریریه خانه داستان، اعتقاد دارد «نظارت بر انتشارات امر درست و واجبی است، ولی چرا نویسنده و ناشر نمی‌تواند اعتراض کند؟ یعنی ناشر بیاید رودررو با ممیز بنشیند و بگوید من به این دلیل و این دلیل اعتراض دارم ؟»
او همچنین مسئله زمان‌بر بودن بررسی‌های کتاب را مطرح می‌کند و خاطرنشان می‌کند: «مسئله زمان‌بر بودن نظارت بر انتشارات هم مهم است. گاهی کتاب نویسنده یک سال معطل می‌شود. برای من پیش آمده و کتابی داشتم که 14 ماه منتظر دریافت مجوز بود و بعد حتی بدون اصلاحیه مجوز گرفت».

دلایل اخلاقی که از سوی دستگاه‌های اجرایی برای اعمال نظارت بر انتشار کتاب مطرح می‌شود، چیست؟
نظارت بر انتشار کتاب به دو شکل است: یکی نظارت بر انتشارات پیش از چاپ و دیگری نظارت بر انتشارات بعد از چاپ که نمی‌دانم اسم نظارت بر انتشارات در مورد آن مصداق پیدا می‌کند یا نه. مدافعین بحث نظارت بر انتشارات عنوان می‌کنند که در تمام کشورها نظارت بر انتشارات وجود و این رویه‌ای معمول است.
بحث من اما این است که اولاً در کشورهای دیگر معمولاً در حوزه کودک و نوجوان است؛ چون به هر حال اگر همه چیز هم آزاد باشد، شما می‌بینید برای کودکان محدودیتی هست. برای بزرگسال من نشنیده‌ام نظارت بر انتشارات قبل از چاپ وجود داشته باشد و مکانیزمش هم خیلی ساده است. اگر مشکلی به وجود بیاید، دادگاه هست و قوه قضائیه رسیدگی می‌کند، روزنامه‌ها پیش از چاپ نظارت نمی‌شوند، خوب چطور روزنامه‌ای که تیراژ خیلی بالاتری دارد، پیش از چاپ بررسی نمی‌شود؟ بعد از چاپ اگر مشکلی باشد توسط قوه قضائیه رسیدگی می‌شود .

این الگو در مورد کتاب هم قابل پیاده کردن است؟
بله. چطور برای کتاب که تیراژ بسیار پائینی دارد و توزیع آن خیلی کند است، (روزنامه را تا بخواهند جلویش را بگیرید، توزیع شده) این کار انجام نشود؟ کتاب که توزیعش خیلی کند است و اگر موضوعی هم باشد، می‌توان بررسی کرد. از این گذشته در مورد راهکارها هم تردید وجود دارد؛ آیا راهکارهایی که فعلاً وجود دارد، واقعا قابل دفاع است؟ من چند مثال بارز می زنم؛ چیزی که خودم شاهدش بوده‌ام. ناشر من تعریف می‌کرد که ارشاد کتابی ترجمه‌ای را غیر قابل چاپ تشخیص داده بود، یعنی بدون اصلاحیه گفتند غیر قابل چاپ است اما این ناشر همین کتاب را با تغییر عنوان به ارشاد ارائه کرد و این بار حتی بدون اصلاحیه مجوز گرفت. صدور مجوز کتاب در این‌جا به این بستگی دارد که ممیز کیست.

یعنی عامل انسانی اینجا نظارت پیش از چاپ را غیر عملی و عملاً بی‌تیجه می‌کند؟
یعنی ضوابط شفاف نیست، ضوابط مشخص نیست، بستگی دارد دست چه نظارت بر انتشارات برود. دوستان دفاع می‌کنند و فکر می‌کنند کارشان درست است. نظارت بر انتشارات امر درست و واجبی است؛ خیلی خب ،مشکلی ندارد. ولی چرا نویسنده و ناشر نمی‌تواند اعتراض کند؟ یعنی ناشر بیاید رو در رو با ممیز بنشیند و بگوید من به این دلیل و این دلیل اعتراض دارم به کار شما .آقا این سلیقه شماست!
در نمونه ای دیگر مجموعه داستان ترجمه‌ای را به ناشر دادم و رفت نظارت بر انتشارات. بعد از 7 ماه پاسخ دادند. یک کتاب داستان این اندازه معطل می‌شود. اصلا مسئله زمان بر بودن نظارت بر انتشارات هم مهم است. آیا نویسنده هم حقی دارد؟ آیا اینجا حقی از نویسنده ضایع نمی‌شود؟ گاهی نویسنده یک سال معطل می‌شود و هیچ دلیل روشنی هم اعلام نمی‌شود. برای من پیش آمده و کتابی داشتم که 14 ماه منتظر دریافت مجوز بود و بعد حتی بدون اصلاحیه مجوز گرفت. 14 ماه معطلی آیا به من ضرر نمی‌زند؟ به ناشر ضرر نمی‌زند؟ این مدت زمان معطلی ضربه مادی بسیاری به من و ناشر وارد کرد و از این گذشته خسارت معنوی‌ای که از این بابت به وجود می‌آید، با معیارهای مادی قابل اندازه‌گیری نیست.

کتابی رفته ارشاد، بعد از چند ماه گفته‌اند یک داستانش باید حذف شود. این داستان در مجله حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سایت فیروزه طلاب قم منتشر شده و دو سال است که در این سایت است، نه تنها اعتراضی نشده بلکه نظرات مخاطبین همه در تعریف و ستایش آن است. چطور طلاب حوزه علمیه قم با یک مسئله مشکل ندارند، ولی شیوه نظارت پیش از انتشار مشکل دارد؟ این نشان می‌دهد که ضوابط مشخص و شفاف نیست.
ممیز باید رو در رو بنشیند با من بحث کند که این داستانی که می‌گوید ایراد دارد، کجایش ایراد دارد. من باید حق داشته باشم به او ثابت کنم داستانم ایراد ندارد. آیا این مکانیزم و این سازوکار وجود دارد؟ برای کسانی که به شیوه کار ممیز اعتراض دارند، حق دارند بنشینند با ممیز رو در رو صحبت کنند؟

الان به راحتی می‌گوید این بخش از کتاب حذف شود، من هم نمی‌توانم هیچ اعتراضی بکنم. یا اینکه کتاب می‌رود چند ماه می‌ماند، اصلاً کسی جوابگو نیست که چرا کتاب چند ماه مانده. این حقی است که از ما ضایع می‌شود و منطقی هم نیست؛ کل رویه نه توجیهی دارد، نه اخلاقی است و نه عملی .
یکی دوتا از این مورد های خنده‌دار را بگویم که ایراد گرفته است؛ موردی را بگویم دوستانی که مدافع نظارت بر انتشارات هستند به من بگویند که چنین نظارت بر انتشاراتی آیا واقعا قابل دفاع است؟   
چیزی که واقعا برای خود من اتفاق افتاده: در داستان «مقتول» از کتاب «در قلمرو مرگ» که من نوشته‌ام ، قاتلی کسی را می‌کشد و می‌خواهد دفنش کند و جیب‌هایش را می‌گردد .یک سری دانه سیاه پیدا می‌کند و با خودش خیال می‌کند دانه‌های تسبیح پاره شده و گذاشته درون جیبش. قاتل اعتنا نمی‌کند. دوباره می‌گذارد درون جیبش و او را دفن می‌کند. اما این دانه‌ها در واقع تخم گل بوده و بعداً از محلی که مقتول دفن بوده، گل‌هایی می‌روید و این منجر می‌شود که پلیس به این محل مشکوک شود و در نتیجه قاتل گرفتار شود. قاتل پس از دستگیری می‌گوید: «من خیال کرده بودم این‌ها دانه تسبیح است، اما دانه‌های گل من را لو داد.»
اما بررس محترم آمده و گفته دانه های تسبیح حذف شود. من می‌خواهم ببینم منطق این حرف چیست؟ با من هم که رو در رو نمی‌آید بنشیند بحث کنیم که من به او بگویم «دوست محترم! اول که دانه‌های تسبیح نبوده، دوم به فرض که این دانه تسبیح است .آیا این توهینی است؟ و این‌که تازه موجب شده قاتل لو برود.»

من چه چاره‌ای دارم ؟ چه باید بکنم؟ باید دعوا کنم؟ الان 7 ماه است کتاب من رفته ارشاد و اگر بخواهم دعوا کنم، دوباره چند ماه دیگر کتابم باید بماند؛ گفتیم دانه‌های تسبیح را برمی‌دارم و مثلاً می‌گذارم دانه‌های تزئینی. خوب این مسئله‌ای نیست و خیلی هم به داستان آسیب نمی‌زند، ولی موارد دیگری بوده که گفتند یک داستان از کل مجموعه حذف شود، در حالی که این داستان در جای دیگری منتشر شده و هیچ مشکلی هم پیش نیامده؛ مشت نمونه خرواراست. چه کسی جوابگوی نظارت پیش از انتشار سلیقه‌ای کتاب است؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 4939

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =