سارا معصومی: نامهای روسیه و ایالات متحده به ندرت در سالهای اخیر و بخصوص در هشت سال ریاستجمهوری جورج بوشِ جمهوریخواه در کنار هم دیده شدهاست.در موارد معدودی هم که مسکو - واشنگتن دوشادوش هم قدعلم کردهاند برای بیان اختلافات و تفاوت دیدگاهها بودهاست و نه نمایش شباهتها. اختلاف میان دو ابر قدرت شرق و غرب گویا تبدیل به سنتی بینالمللی شدهاست. مقامات دولتی در هر دو کشور میآیند و میروند اما روابط همچنان جامه تخاصم و بیاعتمادی بر تن دارد. دیواریست میان کرملین در روسیه و کاخ سفید در ایالات متحده که به این زودیها و البته در چشم بر هم زدنی فروریخته نمیشود. موارد اختلاف هم بسیار است.از سامانه دفاع موشکی که واشنگتن ادعا میکند به منظور دفاع از خود در برابر حملات کشورهای مخالف با خود به دنبال تحقق آن است تا حمله روسیه به گرجستان.از به رسمیت شناختن آبخازیا و اوستیای جنوبی توسط کرملین تا بحث پرونده هستهای ایران. اخیرا هم که آغاز ارتباط گیری روسیه با کشورهای امریکا لاتین بخصوص کوبا بر تمامی این موارد اضافه شد.
آن زمان که ولادیمیر پوتین در مسند قدرت در روسیه نشسته بود و جورج بوش هم سکاندار کاخ سفید بود،بهبود روابط میان دو کشور تبدیل به رویایی شده بود غیرقابل تحقق. پوتین سیاستمداری بود پرتوان و خبره که هرگز از در ضعف در برابر ایالات متحده درنیامد و هر بار واشنگتن تیری را برای شلیک مهیا کرد،پوتین با یک حرکت، هم کام کاخ سفید را تلخ کرد و هم بازی را برد. کیش و مات های واشنگتن و مسکو در طول هشت سال حضور جمهوری خواهان ادامه داشت و حالا همین بازی به دست باراک اوبامای سیهچرده و دیمیتری مدودف روسی رسیده است. اوباما از نخستین روزهای حضور جدی در عرصه انتخابات کشورش بارها به صراحت از تمایل خود برای ارتباط گیری با روسیه سخن گفت. از یخهایی که باید باز شود و از خصومتهای دیپلماتیکی که باید جای خود را به آشتی و همکاری بدهد. پس از راهیابی باراک اوباما به کاخ سفید هم تغییری در نیت اوباما برای مصالحه با مسکو به وجود نیامد. برقراری رابطه با روسیه میتواتد بیانگر عزم راسخ او برای ایجاد تغییرات طلایی باشد.
قصه اما زمانی بر همگان عیان و البته مسلم شد که خبرگزاریها از ارسال نامه خصوصی باراک به مدودف پرده برداشتند. باراک اوباما در نخستین روزهای حضور در مسند قدرت هم روسیه را فراموش نکرده بود و در نامهای خصوصی به آقای مدودف پیشنهادی عجیب و البته نه چندان زیرکانه داد. محور این نامه دو چیز بود: پرونده هستهای ایران و سامانه دفاع موشکی امریکا در کشورهای جمهوری چک و لهستان. فعالیتهای هستهای ایران دغدغه اصلی کاخ سفید است و سامانه موشکی هم خواب را از سران کرملین ربودهاست. پیشنهاد ایالات متحده به هیچوجه معادلهای دو مجهولی نبود. همه چیز در یک چشم بر هم زدن توضیح داده شد. امریکا از استقرار سامانه دفاع موشکی دست برمیدارد و در عوض روسیه هم ایران را به عدم دستیابی به انرژی هستهای تشویق میکند. البته باراک اوباما در دوران رقابتهای انتخاباتی هم بارها مخالفت خود را با استقرار سامانه دفاع موشکی در دو کشور فوق اعلام کرده و دلیل آن را هم پرهزینه بودن آن دانسته بود . بنابراین در صورت جلب موافقت روسیه با این امر اوباما دلیلی کافی و توجیهی عامه پسند برای توقف استقرار سامانه موشکی در چنته داشت.
پاسخ روسیه به این نامه اوباما باز هم رنگ و بوی زیرکی پوتین را داشت که حالا جامه رئیسجمهوری را به ظاهر بر تن دارد اما در حقیقت همهکاره کرملین است. مسکو به صراحت اعلام کرد که معاملهای در کار نخواهد بود. اوباما هم در برابر سوالات بیشمار منتقدان و خبرنگاران آب پاکی را بر دست همگان ریخته و اعلام کرد که متن این نامه چیزی نبودهاست جز همه اعتقادات او در زمینه پرونده هستهای ایران و سامانه موشکی که بارها در ملا عام هم به آنها اشاره شده است. اما سوال اینجاست که آیا اوباما پیش از این نامهنگاری رهبران جمهوری چک و لهستان را هم در جریان نامه قرار داده بود و یا آیا سران ناتو از این اقدام خودسرانه رئیسجمهوری امریکا اطلاعی داشتند یا خیر؟
برخی نزدیکان به اوباما ادعا میکنند که رهبران دو کشور فوق و البته کشورهای دوست امریکا در ناتو پیش از این نامه تا حدودی از محتوای آن آگاه شدهاند. استناد این مقام هم برای اثبات ادعایش سخنان جوزف بایدن معاون باراک اوباما در کنفرانس امنیتی مونیخ است که یک ماه پیش تشکیل شد. بایدن در این خصوص به خبرنگاران گفته بود: ما بر این باوریم که نهادها و سازمانهای بینالمللی نظیر ناتو نه تنها قدرت ایالات متحده را کمرنگ نمیکنند بلکه در راستای کمک به ما در عرصههای اقتصادی و سیاسی هم گام برمیدارند. دقیقا به همین دلیل است که کاخ سفید هم مینشیند و هم گوش میدهد. پس از انتشار خبر نامه اوباما به مسکو بسیاری از متحدان امریکا در ناتو و دو جمهوری چک و لهستان ترجیح دادند برای ممانعت از تیرهگی روابط سکوت اختیار کنند و چندان لب به انتقاد از رئیسجمهوری تازهنفس امریکا نگشایند.
تمامی حرف و حدیثها اما در خصوص بهبود روابط دو کشور زمانی به تحقق پیوست که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا با همتای روسی خود در ژنو دیدار و گفتگو کرد . البته طرفین سر یک میز شام هم نشستند و برای تلافی دوریهای گذشته شام مشترکی هم خوردند. هیلاری کلینتون اما سنتشکنی کرده و در ژنو هدیهای ناقابل به همتای روسی خود داد. اگر سنت سیاسیون بر این است که در کشورهای خود به مهمانها هدایایی خاص میبخشند، بانوی اول سابق امریکا که اکنون خرقه وزیر امور خارجه را بر تن دارد سنتشکنی کرده و در بروکسل در اقدامی جالب هدیهای به سرگئی لاوروف روسی داد . این هدیه چیزی نبود جز یک دکمه قرمز رنگ که بر روی آن نوشته شده بود : RESET
تاریخچه این هدیه اما به سخنان جوزف بایدن بازمی گردد در کنفرانس امنیتی مونیخ. بایدن در حاشیه این اجلاس محور سخنان خود را بر روی روابط مسکو - واشنگتن متمرکز کرده و اعلام کرد که زمان بازسای روابط با روسیه برای کاخ سفید فرا رسیده است. بر همین اساس هیلاری هم این دکمه را در دستان خود گرفت و از لاوروف روسی خواست که با فراموش کردن گذشته در مسیر بازسازی روابط گام بردارد. لاوروف هم با فشار دادن سمبلیک این دکمه متعهد شد که همه چیز را از نو آغاز کند.
این هدیه چند دقیقهای فضای حاکم بر جلسه را در طنز فروبرد. بر روی این دکمه قرمز کلمه " از نو " هم به انگلیسی و هم به روسی نوشته شده بود که البته ترجمه این واژه به زبان روسی اشتباه بود و سرگئی لاوروف این امر را به هیلاری کلینتون گوشزد کرد. لاوروف ابراز امیدواری کرد که این حرکت خانم هیلاری منجر به ترویج زبان روسی در ایالات متحده و البته انگلیسی در روسیه شود.
لاوروف در ادامه با زیرکی خاص سیاستمداران روس ابراز خوشحالی کرد که طرفین به جای دکمه قرمز رنگ آغاز جنگ دکمه ترمیم و بازسازی روابط را فشار دادند. هر چند در دیدار میان دو وزیر امور خارجه توافقنامه شفاهی خاصی هم حاصل نشد اما دو کشور از فضای جنگ سرد اندکی فاصله گرفتند. از زمان حمله روسیه به گرجستان در تابستان گذشته مسکو و واشنگتن به واسطه حمایت ایالات متحده از گرجستان روزهای تلخ دیپلماتیکی را تجربه کردند. البته در فاصله شام طرفین اندکی هم به موارد مورد اختلاف اشاره کردند. هیلاری از موضع کشورش در برابر گرجستان حمایت کرده و لاوروف نیز مخالفت دولت خود با استقلال کوزوو را تکرار کرد.
البته گویا شام مشترک هیات امریکایی با روسی کار خود را کرد و در نهایت هیلاری کلینتون کمتر از 24ساعت پس از این دیدار از هدف دو کشور برای کاهش تسلحیات در اختیار سخن گفت. وزیر امور خارجه ایالات متحده اعلام کرد که مسکو و واشنگتن تا اواخر سال جاری میلادی در خصوص کاهش استراتژیک منابع تسلیحاتی خود به توافقنامهای مشترک خواهند رسید. هیلاری کلینتون ابراز امیدواری کرد که باراک اوباما و دیمیتری مدودف ظرف چند هفته آینده تصمیمی واحد در خصوص معاهده کاهش تسلحیات در اختیار اتخاذ کنند. معاهده قبلی از سال 1991 لازمالاجرا شده و در ماه دسامبر پایان مییابد.
دولت باراک اوباما با سرعت غیرقابل وصفی در مسیر بازسازی روابط با روسیه حرکت میکند . گویا چهل و چهارمین رئیسجمهوری امریکا قصد ندارد بر خلاف جورج بوش روسیه را رها کرده و نظر مساعد کشورهای کوچک منطقه نظیر گرجستان و لهستان را جلب کند. استراتژی " اول روسیه، بعد دیگران " شاید در نگاهی اجمالی ناشی از زیرکی دستگاه دیپلماسی ایالات متحده باشد اما حقیقت این است که روسها به این راحتی وارد صحنه بده و بستان سیاسی نمیشوند. روسیه تا کنون بارها تاکید کردهاست که فروش تسلیحات به ایران کاملا قانونی بوده و هیچکشوری نمیتواند با مداخله در این حوزه اعمال نفوذ کند. از سوی دیگر حالا چه کسی میتواند و میخواهد برای کشورهایی نظیر اوکراین و لهستان توضیح دهد که استراتژی امریکا در قبال منطقه یکشبه تغییر کردهاست؟ آیا ایالات متحده که پیش از این بارها مسکو را بر سر موضوعاتی مانند سرکوب مخالفان سرزنش کردهبود قصد دارد از گذشته به تمامی فاصله گرفته و تنها سودای دوستی با روسیه را در سر بپروراند؟ در دوران جورج بوش استراتژی کاخ سفید در برابر کرملین واضح بود: تا آنجا که ممکن باشد دوستی میکنیم اما هرگاه لازم شد فاصلهها حفظ میشوند.
روابط مسکو - واشنگتن تنها زمانی بهبود مییابد که دو کشور تمامی موارد اختلافی را یک به یک بررسی کرده و حل و فصل کنند. تمایل کشورهای همسایه روسیه به غرب و حمایت افکار عمومی از احزابی که گرایشهای غربی دارند زنگها را برای روسیه به صدا درآوردهاست. نزدیکی اوکراین و گرجستان به ناتو که در زمان جورج بوش رخ داد در حقیقت تیر خلاصی بود به آسایش و آرامش کرملین.
روسیه حتی پس از روی کار آمدن باراک اوباما هم دست از استراتژی پیشین برای رقابت با امریکا برنداشت و در پشت پرده دولتمردان قرقیزستان را برای بستن پایگاه نظامی امریکا در خاک این کشور ترغیب کرد. حالا اما با وخیمشدن اوضاع در افغانستان ، ناتو و در راس اعضای آن ایالات متحده به دنبال استفاده از روسیه برای انتقال بیدردسر تجهیزات به افغانستان هستند. در باب معامله روسیه و امریکا بر سر پرونده هستهای ایران هم ، مدودف به صراحت اعلام کردهاست که حاضر به چنین معاملهای نیست.ایالات متحده به ظاهر دستان خود را برای دوستی دراز کردهاست.حالا نوبت به مسکو است که یا با آغوشی باز به استقبال امریکا برود و یا همچنان مشتهای خود را بسته نگاه دارد.
نظر شما