خیابان فردوسی یکی از قدیمیترین خیابانهای زنجان است که مالامال از خاطرات مردمانی است که بعد از گذشت سالها هنوز هم نشانهای از دوران گذشته دارند.
در غروب شلوغ شهر در انتهای بازار به سراجی «بشیر صادقی» میرسم. وی پیرمردی 65 ساله است و سالهای سال است که با سراجی عمر میگذراند.این شغل را از پدر مرحومش به ارث برده است.
مغازهاش خلوت از آدمها و پر از زین و غلافهای اسلحه و کلی صنایع چرم دستدوز قدیمی است.
هنر سراجی
دستی بر سر و رویش میکشد و روی صندلی اش کمی جا به جا میشود. لبخند شیرینی روی لبانش جاری است. استاد صادقی سراجی را در اصل زینسازی و یراقسازی برای چهارپایان میداند. وی دوختن چادر چرم برای درشکه و کمربند و دیگر وسایل دستساز چرمی را نیز برخاسته از هنر سراجی معرفی میکند و میگوید: در قدیم صنایع چرمی به دلیل گران بودن مخصوص تجار و بزرگزادگان بود.
این سراج قدیمی معتقد است که دیگر سراجی با تعریف گذشته فرق کرده و تبدیل به یک هنر تاریخی شده است، چرا که وسایل حمل ونقل برای مردم امروزی تفاوت کرده است و دیگر نیازی به زین و یراق نیست. از طرفی به دلیل گران بودن صنایع چرمی کسی رغبت برای استفاده از این وسایل را ندارد.
وی در خصوص ابزار آلات کار سراجی و تفاوت آن با گذشته اظهار میكند: گذر تاریخ موجب تغییر ابزار کار سراجی نشده است. درفش، انبر و چکش هنوز هم با همان کاربرد قدیمی استفاده میشوند تنها تفاوت آنها در کیفیت بهتر ابزارآلات قدیمی است.
گلایه
صادقی خود را از فراموششدگان در این صنف میراثی میداند و میگوید: از اتحادیه و دیگر مسئولان دیگر انتظاری ندارم. پدرم هنرمند مشهور کشور بود اما در زمان فوتش مسئولان حتی تسلیت هم نگفتند. با اینکه امورات این مغازه به سختی میگذرد و حقم بعد از این همه سال این نیست که حمایت نشوم اما بازهم انتظاری ندارم. داشتن انتظار سودی برایم ندارد. چندین بار به اتاق اصناف برای اخذ تسهیلات نامه بردم اما هیچ نتیجهای نگرفتم.
استاد بشیر از پدرش که یاد میکند دلش میگیرد و با بغض میگوید: هر جا مصاحبه کردم هدف اولم این بود که نامی از پدرم آورده باشم تا مردم فراموش نکنند استادی را که من حتی شاگرد او هم نمیتوانم باشم. با این حال، این رفتار مسئولان مرا آزرد.
گرانی صنایع چرمی
این هنرمند زنجانی از اوضاع کسب و کار به شدت گلهمند است و دلیل آن را هم اوضاع نامناسب اقتصادی مردم میداند و میگوید: معضل ورود اجناس بی کیفیت چینی در حرفه ما هم مطرح است. مسئولان آموزشی باید این ضرب المثل انگلیسی را وارد باورهای مردم کنند که میگوید «من آنقدر ثروتمند نشدهام که اجناس بیکیفیت بخرم» .تلاش من هم همین است که بتوانم با تمام وجود اجناس با کیفیت بالا ارائه کنم. اول به دلیل عشق و علاقه به کارم و دوم به دلیل مردم. اما این کار زمانی کاملا تحقق مییابد که حمایتهای مسئولان باشد اما واقعیتها چیز دیگری است. من حتی راضی نیستم پسرم با تمام علاقهای که به کار سراجی دارد به این شغل ادامه دهد.
استاد سراج بیشترین استفاده سراجی را در ساخت کمربند و دوخت لباس شکار یا غلاف اسلحه میداند و اظهار میکند: قیمت تقریبی یک کمربند 50 تا 200 هزارتومان و بالاتر است. همچنین قیمت لباسهای مربوط به شکار را توافقی با مشتری تعیین میكنیم ولی به طور میانگین این لباسها 500 هزار تومان است.
وی در خصوص بالا بودن قیمت صنایع سراجی میگوید: مهمترین دلیل گران بودن این وسایل بالا بودن قیمت مواد اولیه آن و هزینه حمل نقل آن است، چرا که بهترین چرم از شیراز و مشهد وارد میشود که هر دو شهر از زنجان بسیار دور هستند. همچنین ساخت یک وسیله چرمی زمان و تلاش زیادی میبرد. برای همین است که وسایل چرمی تا این حد گران هستند.
طلیعه صبح
استاد سراج خوب میداند که قبل از طلیعه صبح آسمان از هر زمان تاریکتر است و با این حال سرسختانه به کار خود ادامه میدهد. با کلی ذوق و شوق از عشق بر میخیزد و نمونههایی از کارهای دستیاش را نشانم میدهد و تأکید دارد در کشور نظیرش را از لحاظ دوخت و طرحهای اسلیمی نمیتوان یافت. با این تعاریف از اینکه چگونه وارد این هنر صنعتی شد میپرسم و پاسخ میدهد: از وقتی چشمهایم را گشودم سر ازمغازه سراجی پدرم درآوردم. آن دوران شب و روز در مغازه پدرم کار میکردم و روزانه با 5 قِران حق شاگردی روزگارخود را میگذراندم. خوب به یاد دارم در مکتبخانه شیخ منصور مهاوری درس میخواندم. شبها تا سحر کار میکردم و صبح که به مکتب خانه میرفتم آنقدر خسته بودم که سر درس خوابم میبرد اما قدیم اگر محصلی مشکلی داشت شیخ مکتبخانه پیگیری میکرد تا در جریان مشکلات دانشآموزان باشد. دست آخر نیز پی برد من به چه سختی درس میخوانم. به هر حال من در جوانی اینگونه تلاش کردم که حال به این جا رسیدم.
روزی حلال
پاک نیتی صادقی شهره تمام کسبه و همسایگان و مشتریانش است. وی میگوید: هرکسی در هر جایگاهی که باشد زمانی که به مغازه مراجعه میکند تا جایی که بتوانم رعایت ادب و احترام را میکنم. اخلاق خوب و روی خوش و برخورد مناسب با مشتریان مهم ترین رمز موفقیت در کسب روزی است. مشتریان همیشه این رفتارم را مورد تحسین قرار میدهند و برای خرید دوباره مراجعه میکنند. از شهرهای بسیاری مشتری دارم. بسیاری از آنها وقتی دوباره به بهانه سراجی برای دیدنم میآیند با خود سوغاتی نیز میآورند. این موضوع باید همیشه در خاطرمان باشد که کاسب باید به گونه ای با مردم رفتار کند که تا وقتی زنده است بگویند خانهات آباد. وقتی هم که از دنیا رفت با خاطره ای خوب از وی یاد کنند. روزی که من نباشم چراغهای این سراجی نیز خاموش خواهد شد و بسیاری مرا از یاد خواهند برد اما فقط عمل و رفتار خوب است که میماند.
صادقی در مورد با کسب حلال معتقد است آتش محک طلا است و طلا محک انسان. وی بی نهایت خداوند را شکر میکند و ادامه میدهد: باید در هر کاری درستی و صداقت مهمترین معیار جوانان باشد. آنها باید درباره کسب و کار خود قانع باشند و ادعاهای اضافی و مخرب را کنار بگذارند تا همیشه در پیشگاه خودشان سربلند باشند. شاید از لحاظ اقتصادی عقب بمانند اما میدانند که زندگی سالمی را گذراندهاند.
قدیمی ترین سراج
«بشیر صادقی» متولد 1328یکی قدیمیترین سراجهای زنجان است و بیش از 60 سال است که در این عرصه فعالیت میکند. وی فرزند و شاگرد مرحوم استاد «محمد حسین صادقی» است که دارای آوازه کشوری است
نظر شما