اگر تا چند روز پیش یاران نزدیک خاتمی، از انتشار هر خبر و شایعهای در مورد کنارهگیری او در رسانههای اصولگرا برمیآشفتند و آن را توطئهای برای تضعیف شاخه خاتمی جناح دوم خرداد میپنداشتند، اکنون برابر خبرهایی قرار گرفتهاند که نه از درون جلسات محرمانه و شبانه و با حضور چهرههای خاص، که در ملاء عام، افزایش تردید رئیس جمهور سالهای 76 تا 84 را به رخ میکشد.
حالا دیگر نزدیکان سیدمحمد خاتمی برخلاف روزهای گذشته که آرزوهایشان را تبدیل به خبر میکردند، برابر واقعیتهایی قرار گرفتهاند که کتمان آنها چندان آسان نیست.
میرحسین موسوی، حتی اگر خاتمی - در نشست دیروز خیابان یاسر - او را تلویحاً به بیاخلاقی متهم کند و از اعلام نامزدیاش گلایه کند، با ورود خود به انتخابات آرام و قرار را از بخشی از جناح دوم خرداد ربوده است.
به گزارش شاهدان عینی نشست خیابان یاسر، چهره خاتمی از مرد مصممی که تا دو هفته پیش درباره آمدنش به عرصه انتخابات با جدیت حرف میزد، خیلی فاصله گرفته بود. او حتی در پاسخ حاضرانی که سعی میکردند با بیان احساساتشان، به تداوم حضور در صحنه ترغیبش کنند، چندان گرم برخورد نکرد. شاید برخی از حاضران کلافگی و تا حدی عصبانیت او را نیز لمس کردند. آنها تلاش داشتند به خاتمی بگویند که مماشات نکند، اگر به نفع نامزد دیگری کنار برود، رأیشان را به نام او به صندوق خواهند ریخت.
خاتمی اما با حرفهای دلگرمکننده، سایه تردید از چهرهاش بیرون نرفت. او برای نخستین بار از ترس ناگفتهای سخن گفت که رد پایش در تحلیلهای اصولگرایان دیده میشد. او گفت اگر در مرحله اول انتخاب نشود، برایش شکست است.
خاتمی- شاید بر اساس یک تحلیل - گمان میکند در اوج، خداحافظی کرده و دیگر نباید چون هاشمی رفسنجانی خود را بیازماید. او میداند جایگاه او با هاشمی بسیار متفاوت است. رئیس جمهور دوران سازندگی با پشتوانههایی چون ریاست مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت، حتی اگر نامش در انتخابات ریاست جمهوری از صندوق بیرون نیاید، جایگاهی مطمئن دارد اما شکست خاتمی میتواند کابوس محو دائمی او را از صحنه سیاست رقم بزند.
باید به خاتمی حق داد با حضور مهدی کروبی و میرحسین موسوی از سبد رأیش نگران باشد. ضمن اینکه باز هم باید به او حق داد که گمان نکند رأی دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری فقط اینهایی هستند که در جلسات کوچک چندصد و حتی چند هزار نفره شرکت میکنند. به علاوه سیدمحمد خاتمی هم آن زمان حامی پرقدرتی مانند کروبی را که 4 و 8 سال پیش برای موفقیتش تلاش کرد، به عنوان رقیب برابر خود دارد.
در جانب دیگر - جناح اصولگرا - تداوم تردیدهای خاتمی یخهای افسردگی را تا حدی ذوب کرده اهست. حضور خاتمی به شرط نداشتن رقیب پرقدرتی مثل میرحسین موسوی در نظر اصولگرایان میتواند یک انتخابات دو قطبی و مبارزهای نفسگیر را پدید آورد. در این مبارزه دو قطبی، احمدینژاد و خاتمی به مصاف هم میآیند و پیشبینی نتیجه دشوار است. اینک که خاتمی دست خود را رو کرده و از وحشت شکست در مرحله اول سخن میگوید، حامیان احمدینژاد را
به دنیایی از جشن فرامیخواند اما اگر احمدینژاد رقیبی دیگر در میان اصولگرایان پیداکند، چه وضعی پیش میآید؟ اگر محمدباقر قالیباف که در سال 84 انتخابات را با خاطراتی تلخ به احمدینژاد واگذار کرد و حتی از راهیابی به مرحله دوم بازماند، باز هم هوس بختآزمایی کند، چه رخ خواهد داد؟ قدر مسلم اینکه بخشی از آرای محمود احمدینژاد به سود او مصادره خواهد شد و انتخابات دوقطبی این بار با حضور حداقل دو نامزد در هر جناح شکل خواهد گرفت. انتخاباتی که پیشبینی نتایج آن، حتی از پیشبینی رقابت احمدینژاد و خاتمی هم سختتر خواهد بود.
نظر شما