سید حسن خمینی در یک گفتگوی تلویزیونی در آستانه برگزاری مراسم ارتحال امام خمینی(ره) قرائت تازه ای از چهره مبارزاتی و آرمانهای امام به صورت مستقیم به مردم ارائه کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در برنامه نگاه یک از حسینیه جماران به طور مستقیم با مردم از طریق صدا و سیما به گفتگو پرداخت. این روحانی جوان که در انتخابات اخیر مجلس خبرگان به شکل قابل توجهی رد صلاحیت شده بود برای اولین بار با مردم به طوری سخن گفت که صدایش در دلها نشست و ناگفته ها، خاطرات و تحلیل های نویی را از پدربزرگ خود که معمار کبیر انقلاب اسلامی نام گرفته، عرضه کرد. او بسیار از مردم گفت و سه گانه تاریخی خواسته های مردم ایران یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. او در بین سخنانش لطایف بسیار در کار برد و با ایما و اشاره آنچه به مردم سخن شناس ایران می خواست، رساند.

آنچه در ادامه می خوانید مشروح سخنان نواده خوش صحبت و خوش سیمای معمار کبیر انقلاب اسلامی است.

از روز ارتحال حضرت امام بفرمایید:
یادم هست روز سیزدهم بالاخره حالشان طوری شدند که پزشکان قطع امید کردند و در انتهای آن روز، رحلت کردند. در این فضای بسیار خاص و حساس کشور دارای رهبر نبود، قائم مقام رهبری نیز برکنار شده بود. خیلی وضعیت حساسی بود. اگر نبود عزم ملی و این که همه ملت و مسئولان از این مسئله دفاع کنند و همه با هم این وفاق را انجام دادند و مجلس خبرگان توانست به سرعت جانشین امام را انتخاب کنند و خلا وجودی را که می توانست حادثه سنگینی برای کشور باشد را پر کرد. من 18 سالم بود و در متن حوادث بودیم. خیلی امکان داشت با ارتحال حضرت امام همه چیز از بین برود. تنها عامل وحدت باعث شد از این گردنه عبور کنیم. همه نیروهای انقلاب آمدند و عزم کردند تا کشور را از این گردنه عبور دهیم. بیش از 10 میلیون نفر آمدند و در بیعت و بدرقه با امام، یک اتفاق نادر را در مقیاس جهانی باعث شدند. امام دین بزرگی به گردن جامعه ایرانی دارد و اتفاق بزرگی است که برای نسل جدید اتفاق افتاده، بازگشت به استقلال و هویت ملی است. من به تعبیر آقای روحانی یک حمله گازانبری کردم و شما جا زدید.

به موضوع 15 خرداد 42 برگردیم. ما بیشتر قاطعیت در کلام و برخورد با بحرانها را از حضرت امام سراغ داریم. در خانواده چطور بودند و برخورد با خانواده و همسر و کودکان داشتند؟
نامه ای امام دارند که مربوط به 1312 است. نامه خیلی خیلی خواندنی به خانمشان از بیروت دارند. اولین سفری است که به حج رفته اند. اصلش دست ماست. امام در بین مراجع خط خوبی دارند و حتی تعلیم خط می دادند.و امام خط تعلیم می کردند در کودکی و مرحوم آقای پسندیده که علی رغم اختلاف مشرب سیاسی، امام برای ایشان احترام زیادی داشت. ایشان به امام تعلیم می داد. خط ایشان و امام بسیار شبیه همدیگر بود. ایشان امین منطقه خمین بوده و به امام می گوید من در این سن نمی توانم خطم را عوض کنم، شما خطت را عوض کن. امام در سال 1312 به عنوان یک عالم شیعه، گفتگو یا دیالوگی را همسرش دارد که شاید الان هم خیلی از متدیان ما این مشی را ندارند. در روایت داریم همسرت، کارگزارت نیست، گل توی خونه توست. وقتی امام سر سفره می آمدند، ایشان به آشپزخانه می رفتند. امام لب به غذا نمی زدند تا ایشان برسند. معمولا امام در این اواخر آبگوشت بی نمک و بی مزه ای به خاطر بیماری شان را می خوردند. امام دست به غذا نمی زدند تا ایشان برسند. تعبیری هم هست که می گویند تا خانم سرسفره نمی نشستند، دست به مجمع و سینی غذا نمی زدند. احترامی که برای همسرشان قائل بودند، بی نظیر بود. روابط عاطفی و به شدت خاصی با همدیگر داشتند. ایشان نیز نظرات خاصی درباره امام داشت. در افق خود، زن عقب مانده سنتی نبود. زمان جوانی اش فرانسه خوانده بود و از خانواده متمول و مرفه تهران بود. پدربزرگ ایشان و پدرشان که آقا سید محمد ثقفی بوده، از روحانیون به نام و از طریق مادری، جزء خوانین محسوب می شدند و نسل اندر نسل دارای جایگاه مالی بودند. اما با امام به شدت رابطه توام با احترامی داشتند. ایشان در فضای تهران که می گفتند وقتی دختر بودند، از مغازه های مارکدار تهران جنس می خریدند، به قم رفتند و سپس به نجف تبعید شدند که بسیار سخت بود ولی اینها را به سادگی تحمل کرده بودند. امام دررابطه با دختران، پسران و نوه هایشان هیچ وقت تحکم ندیدیم. تربیت در حوزه اشراق امام، ناخودآگاه جذب می شدید و در حوزه اشراق امام بودن، بزرگی را ایجاد می کرد که جذب شخصیت آن بزرگوار می شد.

 

درباره خواسته های تاریخی مردم ایران، امام چه کرد؟
از مشروطه به بعد، ملت ایران سه خواسته تاریخی دارد، استقلال، آزادی و دین داری است. جامعه ما در قاجار قابل دفاع نیست. در دوره ناصرالدین شاه جامعه فاسد، رو به اضمحلال و انحطاط است. ناصرالدین شاه دوبار قرض گرفته و به خارج رفته. بسیاری گفتند قبل از این سفرها، ما به خاطر عظمت نام ایران، آبرویی در دنیا داشتیم ولی این را که دیدند، حیثیت ما در دنیا رفت. اولین خواسته ما آزادی است، استبداد سلطنت مطلقه بسیار آزار دهنده است. ببینید چه شد جامعه به انقلاب مشروطه روی آورد. دومین خواسته، استقلال است. در دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، تصمیم گیری در سفارتخانه ها انجام می شود و سومین خواسته دین داری و خدامحوری است. کلیه حرکتها از مشروطه به این سو، اولین و دومین خواسته را دارد ولی دین داری کم رنگ است. مثلا می بینیم استبداد ستیزی را در انقلاب مشروطه داریم ولی بزرگان ما در سفارتهای خارجی بسط می نشینند. این اتفاق می افتد و ناامنی به وجود می آید. ناامنی پایان قاجار، جامعه را به سمت خواسته امنیت می برد. در نهضت ملی شدن نفت، توجه به استقلال است ولی بعد دین داری و معنویت جامعه کمرنگ می شود. نمی خواهیم فقط به این مسئله بحث کنیم. در شهریور 20، آمدن رضا خان، چه اتفاقاتی می افتد؟ انقلاب اسلامی تبلور سه خواسته استقلال، ازادی و جمهوری اسلامی است. امام هم رهبر دیروز است و هم علمی است برای فردا. چون این سه گانه را هدایت می کند و پیامش پیام آینده است. ما هم استقلال می خواهیم که بحمدلله داریم. در بعد سیاسی استقلال خوبی داریم ولی در ابعاد فرهنگی و اقتصادی باید تلاشهای زیادی شود. در ابعاد آزادی و دین داری نیز اینطور است. ما تا می گوییم دین، به خاطر یک مغالطه بزرگ تاریخی به ظواهر شرعی می رسیم. اینها قطعا جزء دین است. عوام می گویند می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن. نخیر، نه می بخور نه منبر بسوزان نه مردم آزاری بکن. تا می گوییم دینداری می گوییم حجاب، نماز، روزه، عدم اختلاط حرام بین زن و مرد، دین اینها هست ولی همه اینها نیست. دین حق الناس است، ظلم ستیزی است. این که همه آزادانه حرف بزنند. نباید در جامعه فقر باشد، دین یعنی اینکه باید همه بتوانند صحبت بدون ترس کنند. دین یعنی همه باید در معیشت خوب و راحت زندگی کنند. این معنویت، خواسته تاریخی ماست. اینجاست که امام نقطه تلاقی این سه گانه تاریخی است. ما اگر به این سه گانه برسیم مطمئنیم آینده مان از دیروز بهتر است.


مطالبه تاریخی ایرانی ها را امام شناسایی می کنند و در سال 42 مسایل را بیان می کنند. آن روز تصور سقوط نظام شاهنشاهی محال بود. از اینجا ریشه سه گانه را بررسی کنیم و بازخوانی کنیم چطور می شود نهضت از سال 42 تا 15 سال بعد ادامه یابد؟
بعد از سالها ما به تلویزیون آمدیم و شما ناپرهیزی کردید ولی مدام می گویید صاف بنشین! علم مبارزه انقلاب، در مقابل اسراییل بلند شد. آغاز حرکتهای انقلاب، اعتراض به اسراییل و ذلتی است که جامعه اسلامی و ایران ستمشاهی به آن تن می دهد. مسئله این است عزت نباید فراموش شود. پیام استقلال، عزت است. کشوری که استقلال ندارد عزت ندارد. هر چیزی که عزت ملی را از بین می برد در اندیشه امام و سعادت ما تعریف نمی شود. البته برای مقابله بالذت نباید با تیر و تفنگ به همه بزنیم. ملت سعادتمند، عزیز است. ملت عزیز از روی ترس تصمیم نمی گیرد. از مصلحت تصمیم می گیرد. زمانی من وقتی می ترسم تصمیم می گیرم. زمانی که در مجلس روسها اولتیماتوم می دهند، مرحوم مدرس می گوید از ترس مرگ نباید خودکشی کنیم. هر کسی هر کاری می کند از ترس دیگران نیست، مصلحت خود را تشخیص می دهد نه اینکه برای او تشخیص دهند. بعد فلسطین و اسراییل بحث جهانی است، این زیر سوال بردن عزت اسلامی است. دومین مسئله، کاپیتولاسیون است که قصه کمی نیست. حق مصونیت فروش عزت ایرانی است. سومین مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی است که حق رای به زنها داده اند. حکومت می گوید اینها مرتجع سیاه هستند و نمی گذارند زنها حق رای داشته باشند. امام می گوید در جامعه ای که مردها حق رای ندارند، شما چطور به زنها حق رای می دهند. خاطرات اسدالله علم را بخوانید مشخص است از کجا چه کسی انتخاب اول می شود. از دربار فشار می آوردند تا فلانی منتخب اول تهران شود. انقلاب از سال 42 آمده تا عزت ملی را دنبال کند، بیداری را دنبال کند و آزادی را در کاپیتولاسیون دنبال کند. علت اقبال مردم، این است. در تاریخ ما آخوند و مرجع زیاد بوده، سید خوشگل هم زیاد بوده. چرا مردم عاشق امام شدند؟ چون امام خواسته ها و سعادت آنها را نمایندگی کرده. امام نه خاستگاه طبقاتی یا آریستوکراسی قاجاری و صفوی داشته. مدرسی است در حوزه علمیه قم که شاگردانش به او عشق می ورزند. امام نمایندگی چیزهایی را کرده که مردم احساس کردند حرف دل آنها را زده و عاشقش شده اند. در قرآن نیز داریم خداوند محبت این اشخاص را در دل مردم قرار می دهند. امام به شدت با مردم صادق است. حتی دشمنان ایشان هم اذعان دارند. ممکن است کسانی قبول نداشته باشند، اما این نکته را اگر نپذیرند منصفانه عمل نکرده اند که امام با مردم صادق بود. امام با وجود قاطعیت، به شدت عاطفی بودند. رابطه امام و امتش دوسویه و ناشی از صداقت است و اینکه وی حرف دل مردم را می زد. انقلاب ما یک انقلاب با ویژگی خاص است و اینکه مخصوص به هیچ طبقه ای نیست. انقلاب 1919 انقلاب کارگران است. در انقلاب چین، دهقانان هستند. در فرانسه اصلا انقلاب نیست. در انقلاب آمریکا، انقلاب برده داری است که برده داران و کشاورزان جنگ دارند. در شوروی هم قیام ناوی هاست. سربازان در انقلاب اکتبر قیام کردند. انقلاب ما انقلاب طبقه خاصی نیست. کشاورزان در آن است، مردم عادی، کارگر، روحانی، دانشجو، پولدارها در آن هستند. مارکسیست ها می گویند خرده بورژواها مانع انقلاب هستند. در ایران خرده بورژواها و بازاری ها و اصناف محرک انقلابند و پول می دادند. انقلاب با مدیریت یک مرد دینی آن سه گانه تاریخی را دنبال می کند.


امام بخش زیادی از دوره 15 ساله را در تبعید هستند. چطور با مبارزین ارتباط می گرفتند؟ رژیم جشن 2500 ساله می گیرد ولی امام به شدت مقابله می کند. این که امام می داند مردم چه می خواهند به خاطر اتصالات غیبی و وصل به سرچشمه وحی است، ولی اینکه امام تشخیص می دهند به مردم کار رابسپارند، خواهشمندم توضیح دهید؟
در رابطه امام با مبارزین در دوره تبعید، اتفاق مهمی است. در همان دوران می بینید پیام امام به مردم برسد. همه جامعه بنای ارتباط گیری دارد. مرحوم عسگراولادی واقعا انسان شریفی بود. ایشان می گفت زندان مشهد بودیم. کسی آمد و توی زندان جارو می کشید. آمد به من رسید و گفت فلانی نفوذی است. ما آمدیم کنار و او گفت من اهل مثلا اهل اهوازم یا ایلامم. آنجا شنیدم که ایشان می خواهد بیاید. کاری کردم من را بگیرند، حبس 6 ماهه در زندان مشهد بشوم، حاضرم به زندان بیفتم تا این پیام را برسانم. ارتشبد عباس قره باغی که کتاب مهمی نوشته و بسیار مورد انتقاد است که چرا شب 22 بهمن اعلامیه بی طرفی دادید و تبانی داشتید. این که برخی سلطنت طلبان می گویند اینها تبانی کرده اند، حرف بی سندی است. او خاطره ای دارد در مقام دفاع از خود. می گوید دستور دادم به لشکر زنجان که تهران بیایند. 24 ساعته این لشکر باید به دروازه های تهران برسد. بعد از 24 ساعت به فرمانده ارتش زنجان زنگ زدم و گفتم کجایید؟ گفت ما 2 کیلومتر بیرون آمده ایم. گفتم چرا؟ گفت در شهر از وقتی مردم فهمیدند ما آمده ایم به سمت تهران، مردم وسط جاده آمده اند، گوسفند و وانت و زن و مرد آورده اند کف جاده نشسته اند. ارتش امکان حرکت در جاده ندارد. وقتی یک جامعه ای بخواهد مقابل شما بیایستد شما چطور می توانید جلوی او برسید. مطمئنم شورای انقلاب اصلا خبر نداشت چنین شده. مردم خودشان این کار را کردند. این پیوند بین مردم و رهبر است. وقتی ملت تصمیم بگیرد همه روی جاده می نشینند و هزینه می دهند. البته نقش دل، اسلام، اهل بیت، تمدن تاریخی ما، پیوند بین تشیع و رهبران دینی را باید در ذهن داشته باشیم.


به شهادت عموی بزرگوار شما آقا مصطفی می رسیم که توسط ساواک انجام شد. برخورد امام با این موضوع چطور بود؟
ما نجف بودیم. بنده متولد 51 هستم. عده ای می گویند من متولی نجف هستم. اینطور نیست. بنده هم متولد قم هستم. قمی هستیم و خیلی هم به قمی بودن خود افتخار داریم.ته لهجه ای هم داریم. سال 52 ابوی و والده ما به نجف و حج می روند. من مریض شده بودم و آن وقتها هم امکانات نبود. من رو به قبله بودم که ابوی هم قسم داد که خوب شوم. بعد به ایران برگشتیم. من در متن مبارزه بودم و می دانم چه کسانی برای انقلاب چوب خوردند. چه کسانی که وقتی که پلو آوردند رسیدند سر سفره. البته سفره انقلاب ما همه مردم است ولی جای دیگران را تنگ نکنند. مرحوم حاج آقا مصطفی به این نتیجه رسیدند امکان هیچ فعالیت سیاسی برایشان در ایران نیست. یکم آبان 56 که سالروز به رحمت خدا رفتن حاج اقا مصطفی است، امام یک خانه کوچک در نجف داشت که آشپزخانه ای با سقف کوتاه داشت. البته من از همان وقت در ذهنم است که اتاق ما بالای این آشپزخانه بود و آن زمان من 6 سال داشتم. یادم است صبحی من بیدار شدم. خدمتکار حضرت امام گفت چیزی نگو عموت مرده و همه رفتند آنجا. من بقیه حوادث نجف در ذهنم نیست ولی این حادثه شوک آور بود و در ذهنم مانده. این اتفاق افتاد و سنگین هم بود. به خصوص حاج آقا مصطفی با امام و مادرش رابطه عاشق و معشوق بود. هیچ رابطه ای، رابطه حاج آقا مصطفی با مادرشان نمی شود. تا این اواخر هر وقت اسم حاج آقا مصطفی می آمد، مادرشان گریه می کرد و می گفت بچه ام مصطفی. هر وقت اسم حاج آقا مصطفی می آمد، ایشان گریه می کرد. حاج آقا مصطفی تنها انیس امام در نجف است. البته برخی افراد نیز بلافاصله با حضور امام در نجف، به آنجا رفتند. مرحوم فردوسی پور، آقای دعایی، آقای محتشمی بودند. ایشان پسری 47-8 ساله بودند و همه معتقد بودند می تواند بعد از امام، علم را نگه دارد. خیلی ها به جایگزینی ایشان برای مبارزه فکر می کردند. این حادثه برای نهضت و امام عجیب بود. اما صبر امام در این قصه، یکی از نکات ارزشمند زندگی اوست. بعدها از خانم امام شنیدم ایشان شبها گریه می کردند ولی در مرئآ و منظر عموم گریه نمی کردند. حتی وقتی به حرم رفتند، گفتند روضه حضرت علی اکبر بخواند و با این روضه، ایشان گریه کردند. صبر امام خیلی بزرگ است: تو کار خود به خدا واگذار کن و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند.
فوت آقامصطفی به گونه ای است که به احترام امام، حوزه نجف درس خود را تعطیل می کند و خیلی ها گفتند امام دیگر نمی تواند کمر راست کند. خداوند اگر لطمه ای وارد می کند جای دیگری لطفی دارد. ما غافلیم خداوند می تواند در طرفه العینی همه موارد را تغییر دهد.


امام ایمان راسخ داشتند که حتما توکل می تواند شرایط را تغییر دهد. به انقلاب برسیم که مردمسالاری دینی ایده شکلگیری نظام اسلامی شد. امام اصرار به انتخابات در ابتدای انقلاب دارند که تبدیل به مردمسالاری دینی می شود. از ایده شکل گیری نظام اسلامی چطور به مردمسالاری دینی رسید؟
امام از پاریس وعده داده بودند حکومت را به رای مردم بگذارند. یک بحث مفصل فقهی است که رای مردم دخالت در مشروعیت دارد یا مقبولیت، من نظر خاص خود را دارم که قطعا حکومت بدون رای مردم-سوای اینکه مشروع باشد یا نه- امکان بقا ندارد. بدون مردم امکان ندارد. این بحث مفصل و آخوندی دارد.

 

بعد از این که انقلاب پیروز می شود، به بحرانها می رسیم. امام چطور بحرانهای متعدد را مدیریت می کند؟ مثلا انحلال ارتش را که توطئه بود. یا جدایی طلب ها که غائله دنبال می کنند. از مدیریت امام بفرمایید؟
ما یک قضیه ای را به شرطی می توانیم مشابه سازی کنیم که همه شرایط یکسان باشد. لذا اگر هر مقطع تاریخی بدون در نظر گرفتن آن، اگر حکمی را به زمان دیگری بخواهیم تسری دهیم باید شرایط یکسان باشد وگرنه مغالطه است. ما در فقه و اصول هم داریم که باید القای خصوصیت یا تلقی مناط کنیم. هر مقطع تاریخی را در ظرف و زمان خود باید بررسی کنیم. در انقلاب با شور وسیع مردمی و اطمینان خاطر به اینکه هر کاری می توانند انجام دهند مواجهیم. از آن سو با شیاطین مختلفی که می خواهند بر موج احساسات عمومی سوار شوند، مواجهیم. هر کسی می خواهد از این نمد برای خود کلاهی بسازد. شتاب حوادث از سال 57 بسیار زیاد است. از 22 جلد سخنان امام 7 یا 8 جلد مربوط به سالهای اول است. از سال 42 تا انقلاب 2 جلد است. امام مثل یک تحلیلگر و ناظر دقیق سیاسی حوادث تاریخ را رصد کرده. امام با مرحوم کاشانی ارتباط وسیعی دارد. سال 32 بوده، در کنار مرحوم بروجردی بوده. در دوره ایشان یکی از مدرسین بزرگ بوده. در حادثه ملی شدن صنعت نفت با مرحوم کاشانی مراوده دارد. او می گفته تنها کسی که امیدی هست که آینده ایران را مدیریت کند این سید است. امام جریانات سیاسی را خوب می شناخته و همه ریزه کاریها را بلد بوده. در فاصله آبان 56 تا بهمن 57 شتاب حوادث زیاد است ولی فرمان از دست امام درنمی رود. سرعت وقتی زیاد شد، یک تغییر کوچک در فرمان، ماشین را چپ می کند. شتاب حوادث اینطور است. وقتی به سرعت شتاب حوادث بالا می رود، مدیریت لحظه و تصمیمات ثانیه ای مهم می شود. امام از آغازین روزهای زندگی در حاشیه سیاست ایران زندگی کرده. از طرف مرحوم بروجردی 2 ملاقات با شاه داشته. این منقول است. درملی شدن صنعت نفت بوده. در قضایای فداییان اسلام بوده. مشابهات حوادث و وزن گروه ها را می شناخته. ملی گراها چقدر پایگاه دارند، پان ایرانیستها کی هستند. متن مردم چقدر با نخبگان سیاسی پیوند دارد. متن را می شناخته، قدرت و نفوذ روحانیت و مقدسین مخالفین را می دانسته. وقتی وارد مسیر می شود، تمام حرکات بسیار باید دقیق و حسابشده باشد. وقتی وارد انقلاب می شویم همینطور است. پیرمردی نیست از آن سوی ابرها آمده باشد و بخواهد اینطرف ابرها را مدیریت کند. او در همین جامعه زندگی کرده.

 

امام ابزار نداشتند، نهادهای حاکمیتی شکل نگرفته اند. جنگ سر این اتفاق می افتد؟
مردم را داشته. یک جامعه شناس درباره کردستان بحثی دارد. بنده نسبت به مردم کرد ارادت ویژه ای دارم و در دوره جنگ در مریوان در مقطعی بودم و به شدت به کردها عاطفه دارم. بحث درباره جریان جدایی طلب است. آنها تلقی شان این بود ضعف حکومت داخلی زمینه ساز جدایی است. ضعف حکومت اگر همراه با انقلاب باشد به مرکز گرایی می کشد. ارتش و اطلاعات، 20 میلیونی است. کودتای نوژه را مادر افسری لو می دهد که قرار است فردا بمباران کند. یعنی متن جامعه حرکت می کند. شما دیگر کنترل رسمی را نمی بینید. وقتی جامعه حرکت می کند کنترل غیررسمی می شود و قوی ترین کنترل است و نمی گذارد بزه و ناهنجاری اتفاق بیفتد.


زمان شهادت آیت الله مطهری شما 7-8 ساله بودید. شما در سخنرانی حضرت امام واکنشهایی دارید. در انقلابی ماندن و انقلابی بودن، شما امام را درک کردید. آن واکنشها را از شما می بینیم. تعریف انقلابی بودن و انقلابی ماندن از نگاه امام چیست؟ چرا همه جای منطقه آشوب است ولی ایران امن ترین جای منطقه است؟
امنیت کشور خیلی خوب است و نعمتی بسیار مهم است. روایت می گوید دو نعمت مجهول سلامتی و امنیتی داریم. امنیت نعمتی به شدت ارزشمند و مغفول است. فلاسفه می گویند به خاطر شدت ظهور مخفی شده است. ما باید قدر این امنیت را بدانیم. امنیت دوگونه قابل تحصیل است. یکی امنیت صدامی است. یعنی هیچکس هیچ چیزی نگوید تا امن باشد. مملکت ما اینطور نیست. به راحتی انتخابات برقرار می شود. می تواند بهتر از این باشد ولی امنیت ما منفی نیست. این نعمتی است که باید قدر بدانیم و مراقب باشیم از دست نرود. امنیت در یک کشور تابعی از رفتار کلی حاکمیت از مرزبان گرفته تا نیروی اطلاعات، سپاه، ارتش و همه مردم دخیل هستند. واقعا مردم ایران خشن نیستند. ما ملت خشنی نیستیم. به قول عده ای، یقه را ول کن که گران است. خشونت در ذات مردم ایران نیست. خودمان کنترل می کنیم. این قدردانی مسلم است. اما این که در شرایط فضای عمومی برگردیم به بحث انقلابی بودن و ماندن، باید تعریف انقلابی کنیم. انقلابی یعنی کسی که نسبت به ارزشهایی که انقلاب ما داشته، خود را مقید بداند و حاضر است برای ارزشها هزینه بدهد. انقلابی اسلامی بودن ارزش دارد. نسبت به ارزشهای انقلاب پای بند بودن و دنبال شخص گرایی نبودن، اینکه من ملاک نباشم مهم است. مشکل این است که تا وقتی بنده هستم، خوب است تا من را گذاشتند کنار، بد می شود. اینطور نباشد. ارزشهای انقلاب نیز همان موارد سه گانه و برخی از ارزشهای زیردستی است.


از کجا قاطعیت امام درباره کسب آرای مردم نشات می گیرد؟
مرحوم مدرس تعبیر جالبی درباره موازنه منفی دارد. آن موقع وقتی یک امتیاز به روس می دهید یکی هم به انگلیس بدهید. مرحوم مدرس می گوید موازنه منفی کنید نه به انگلیس امتیاز دهیم نه به روسیه. شعار نه شرقی نه غربی استمرار همان موازنه منفی است و به ارکان سه گانه تاریخی برمی گردد که اشاره کردم. ما نه به خاطر ترس با هیچ کشوری نه شرقی نه غربی، به تعبیر امام نه ظلم می کنیم نه زیربار ظلم می رویم. ما نه استعمارگریم نه مستعمره. نمونه بارز این موضوع در روز حمله شوروی به افغانستان است. سفیر شوروی سراسیمه به نزد امام می رود. امام می گوید ما فرقی برایمان ندارد، مقابله می کنیم و هزینه می کنیم.


این که رسما ابرقدرتی مانند آمریکا ایران را تهدید و حمله نظامی می کند. امام قاطعانه می ایستند و می گویند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند کند. این از کجا نشات می گیرد؟
این بیان دیگری است که هیچ کس نمی تواند در مقابل ما هیچ غلطی کند. آمریکا گنده همه است، هیچ غلطی نمی تواند کند چه برسد به دیگران. نباید از روی ترس تصمیم گرفت. باید در چهارچوب منافع ملی خود تصمیم بگیرم. نباید هیچ کشوری با خط و نشان کشیدن برای ما، تعیین تکلیف کند.


امام چرا تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامید؟
مقطع زمانی این کار را فراموش نکنید. سال 32 تا 57، 25 سال است. یعنی از فوت امام تا الان کمتر. مردم ایران یادشان نرفته سال 32 چه خبر بود. آن نسل زنده است. از سوراخی مانند سفارت آمریکا، کودتای 28 مرداد و فروپاشی دولت ملی و برگرداندن شاه به کشور، اتفاق افتاد. برای افراد ترس آور است این اتفاق دوباره بیفتد. برای افراد این اتفاق غیرقابل پیش بینی نیست. وقتی زمینه های بروز یک اتفاق مجدد باشد، حساسیت زیاد است. تسخیر لانه جاسوسی، به خاطر یک حساسیت منطقی نسبت به اتفاقی است که 25 سال پیش افتاده و جامعه نسبت به آن حساس است. اینها یک بار حقشان خورده شده. این که نتایج آن چه بوده، مدیریت امام نسبت به آن حادثه است.

 

امام در بعد سیاست خارجی، حمایت از کشورهایی مانند فلسطین و افغانستان را در دستور کار داشتند. الان هم آمریکا می گوید دست از حمایت از محور مقاومت بردار. ایشان اگر امروز بودند چه پاسخی می دادند؟
مسیری که ما به عنوان عزت خود داریم، جواب این سوال است. در مبارزه با صهیونیسم که به عنوان یک غده جدی مطرح است، کسی شبهه ندارد. پیدایش یک سیستم فاجعه باری به نام داعش و مشغول شدن جامعه اسلامی به خودش، مسئله فلسطین را کمرنگ کرده. بهترین دوره برای اسراییلی ها که یک نظام خبیث بی منطق که نامشروع هستند، الان است. مسلمانان به خودشان مشغولند و طوری گرفتار خود شده اند که اسراییل را فراموش کرده اند. این که آمریکا نفع می برد، تردیدی نیست. ولی این نشان دهنده حماقت جریان تکفیری است. بیشترین نفع را اسراییلی ها برده اند. فاجعه ای که در سوریه و عراق و لبنان وجود دارد، فقدان امنیت را در اطراف می بینیم. سالهای بعد تاریخ نگاران از این دوره تاریخی به عنوان دوره خوبی از رفتار مسلمانان یاد نمی کنند. این درگیریها و خونریزی ها را باید دید. امروز ابزار جنگی و کشتار جمعی هم هست. برخی صحنه ها را در شبکه های اجتماعی می بینیم که بعضا در فیلمهای خیلی خشن که اجازه دیدنش را به همه افراد نمی دهند، دیده می شد. این که عده ای را سر ببرند، غرق کنند، آتش بزنند، بمب بزنند، مالیخولیایی برای درست کردن فاجعه دارند. یک بچه 7-8 ساله را چاقو می دهند می گویند سر ببر. اساسا اینها حیثیت اسلام و پیامبر را می برند. در آینده باید خیلی تلاش کنیم این مقطع تاریخی را از جوهره اسلام دور کنیم. مکتب اهل بیت هرگز دچار این خشونتها نبوده. انقلاب اسلامی هرگز اجازه ترور کور نداده. حتی منصور را وقتی می خواستند ترور کنند، امام اجازه نداده و رفتند از کس دیگری مجوز ترور گرفتند. امام می گفتند پیروزی نهضت با حضور مردم است. رهبر معظم انقلاب جمله جالبی دارند که حضوری شنیده ام وقتی موج جمعیت می آید خس و خاشاک و رذایل اخلاقی جامعه را می شوید و می برد. رمز پیروزی امام اتکا به مردم است. هر وقت مردم هستند، پیروزی حاصل می شود. دوره چریک بازی و کاسترو و چگوارا را امام روی خوش نشان نمی دهند. نمادهای بزرگ انقلاب اسلامی این است که گل بر سر تفنگ می گذارند: برادر ارتشی، چرا برادر کشی؟ ما به شما گل می دهیم شما به ما گلوله. این باعث می شود ارتش از درون متحول شود. این سرباز ارتشی قرار است با چه کسی بجنگد؟ با مادر و برادر خود؟ وقتی عکس امام را در دوشان تپه می گذارند، سرباز ارتشی صلوات می فرستد. اگر می خواهیم مسیر انقلاب ادامه یابد، آن سه گانه تاریخی استقلال، آزادی و جمهوریت اسلامی را فراموش نکنیم. اگر می خواهیم اینها تداوم یابد، باید مردم را فراموش نکنیم. این را از امام آموختیم. نمی توانیم هیچ تفکری را اگر مردم نخواهند حاکم کنیم. با مردم به اعلا علیین می توانیم برسیم. دست صاحب و حضرت بقیه الله هم کمک می کند.


مقام معظم رهبری از خطر تحریف امام نام بردند. در طول حیات ایشان موضوع را می بینیم که سعی دارند مردم را از امام جدا کنند. چه کسانی و جریانی این کار را با چه اهدافی انجام می دهند؟
تحریف گاهی خودخواسته است گاهی ناخواسته. تحریفهای خودخواسته زود لو می رود و الان نیز که نسل اول شاگردان امام هستند، راحت بیان می کنند اینطور نبوده. خطری که عمیق تر است، تحریف ناخواسته است. تحریف ناخواسته نگاه کاریکاتوری است.. یعنی یک بعدی را از اندازه واقعی بزرگتر کنید. کاریکاتور شما، مال شماست، به خاطر این کاریکاتور است که بینی باید یک چهارم صورت باشد می شود یک دوم. جایی تحریف خطرناک است که شما یک بعد را بیش از بقیه ابعاد توجه کنید. ما در صحبتهای خود مردم را گفتیم ولی اگر یادمان برود دین و ارزشهای دینی هم بوده، یک ارزش است. من از امام گفتم ولی باید همه ابعاد را بگویم. اگر یک بعد را گفتم ولی بعد دیگر را نگفتم، به ارزشهای دینی یا استقلال یا آزادی یا اصل حاکمیت فقه و اندیشه فقیهانه توجه کرده یا به مردم توجه نکردم، یا استقلال را کم بگویم سرآغاز یک تحریف ناخواسته است. امام نگفته مردم یا ولایت فقیه داریم شما بلافاصله سند می دهید. اگر آمدم یکی از اینها را تقویت و دیگری را تضعیف کردم، شما نمی توانید اعتراض کنید. باید هر چیزی را به اندازه خود و در ظرف و ظرفیت خود دید. مشکل جامعه تحریف از این صنف است که همه این تحریفها را دارند. هم دوست دارد هم دشمن. دشمن نفی می کند ولی دوست بعدی را تقویت و بعدی را تضعیف می کند. شرایط محیطی را باید در نظر گرفت.

درباره زعامت مقام معظم رهبری را نظر بدهید؟
ایشان خلف شایسته امام است و ما افتخار می کنیم بعد از امام، جامعه خالی نماند. امیدواریم سایه ایشان بر سر ما و جامعه مستدام باشد و سالهای سال خداوند این نعمت را از جامعه ما دریغ نکند. از همه مسئولان صدا و سیما و مردم تشکر می کنم. امیدوارم مراسم سالگرد امام با عظمت تمام برگزار شود و شاهد روزهای خوبی برای مردم ایران باشیم. بنده را هم در دعاهای خود فراموش نکنید.

 

17231

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 542419

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 29
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۳:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    مگه اونوقتا رو شما يادتون مياد؟
    • بی نام A1 ۱۳:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
      46 7
      شما چرا مسلمونی؟ مگه زمان پیامیر رو یادت میاد؟
  • بی نام A1 ۰۳:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    سید عزیز خدا شما را از شر خاندان زبیر در امان بدارد.
  • مهیار RO ۰۴:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    پسر کو ندارد نشان از پدر ازادگی شجاعت و صراحت یادگار پیر جماران برای خمینی جوان بعد از سالها بالاخره من برنامه تلویزیون رو تماشا کردم خدا به سید حسن اقا عمر وعزت مضاعف بده
  • hاکبر پاکجو IR ۰۴:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    46 4
    در پاراگرف 7 جمله ای اشتباه نقل شده است وآن اینکه سید حسن گفت که پدرم به عنوان رابط امام بود ومیگفت من همه را میشناسم که چه کسانی از اول بودند واین جمله مال خود وی نبود
  • حسین A1 ۰۴:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    154 6
    چقدر جالبه که سید حسن این انقلاب رو یک سفره میدونه
  • بی نام IR ۰۴:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    برو حاجی حالت خوشه ... همه بدون ترس بتونند صحبت کنند؟ مثل اینکه از اصحاب کهف هستین
  • محمد A1 ۰۵:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    88 66
    سیدحسن اقا درقلب تک تک جوانان این مرز وبوم جای دارند
    • كوروش IR ۱۳:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
      6 3
      ديشب مجري سوالي در مورد اينكه انقلابي گري وانقلابي ماندن چگونه است و سياست خارجي ما اكنون در اين مورد چگونه است پرسيد ايشون گفتن خسته شدم يه چيزي پخش كنيد تا من كمي قدم بزنم اما بعد از اينكه بر گشتن كلا سوال مجري عوض شد
    • حسن A1 ۱۶:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
      12 1
      سلام عزیز، احساساتی شدی بسیار خوب، ولی ایشان گفتند به آزادی اهمیت بدیم، شما که طرفداری لااقل به نظرش ارزش بده، از کجا دل تک تک جوانها را خواندی و چرا به جای دیگران تصمیم گرفتی؟ بگذار هر کس خودش نظرش را بگوید، جلوی آزادی را نگیر و وکیل دیگران نباش من کاری با درستی و غلطی آمار شما ندارم، روش شما غلط است همیشه از جانب خودت حرف بزن و نظر بده
  • بی نام IR ۰۵:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    دلمون رو به تغییر سیاست صدا و سیما خوش نکنیم، سید حسن رو هم بخاطر مراسم ارتحال امام دعوت کردن، نه تغییر سیاست
  • بی نام A1 ۰۵:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    73 29
    احسن بر خمینی جوان
  • بی نام A1 ۰۵:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    70 18
    صحبت های دیشبشون در شبکه یک فوق العاده بود
  • بی نام AT ۰۵:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    20 2
    شدت ظهور چیه دیگه. این طوری که جنگ جهانی اول و دوم شدتش بیشتر بود
  • همشهری RO ۰۵:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل جنابعالی چقدر در انقلاب سهیم بودی که الان داعیه خلافت میکنی و زیر پرچم هاشمی و فرزندان هاشمی رفتی
  • بی نام A1 ۰۵:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    27 6
    چرا امسال مراسم رحلت امام ره را با نماز جمعه یکجا برگزار نمی شود؟
  • بهمن A1 ۰۵:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    70 14
    سیدحسن اقا رو بعد ازچندین سال اوردن تو تلوزیون.قشنگ معلوم بود ازخیلی چیزادلش پره وبه ازخیلی چیزاناراضی
  • بی نام A1 ۰۵:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    54 19
    همه از دلت خبر دارند اي يادگار امام
  • بی نام A1 ۰۵:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    68 4
    کاملا گفته شما رو می‌پسندم همه باید بتونن بدون ترس حرف خودشونو چه غلط چه درست یزنن قضاوت رو مردم خواهند کرد...
  • بی نام A1 ۰۶:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    43 57
    زنده باد خمینی بزرگ
  • علی شریعتی IR ۰۶:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    47 20
    اقا زاده چه عرض کنم حلال زاده ای سید جان
  • بی نام A1 ۰۶:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    49 9
    اقایانی که قبل از انقلاب با امام در مبارزه با رژیم شاه توافق فکری نداشتند حالا رهبر معنوی گروه تندرو شده و به قول معروف کاسه داغ تر از آش شده. البته فقط به خاطر آش.
  • all in one RO ۰۶:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    35 7
    چند وقتیه یه بوهایی میاد و چند روزیه بیشتر میاد
  • بی نام IR ۰۶:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    34 52
    ببخشید خود شما تنها به خاطر وابستگی به امام الان کاره ای هستی وگرنه هیچ زحمتی خود شما برای انقلاب نکشیدی. آمدی نشستی سر سفره آماده و تولیت کلی جا و مکان شدی
    • بی نام A1 ۲۰:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
      6 1
      خداوکیلی فردا به فرزندان اونایی که دوست دارین همین حرفارو میزنین؟
  • بی نام A1 ۰۷:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    27 1
    iهمه تا وقتی قدرت مطلق را در اختیار ندارند از این دست حرفها میزنند چه بسا به اون هم التزام داشته باشند اما بهترین روش برای ایجاد یک دولت رفاه این است که بیشترین شمار شهروندان در آن همکاری داشته باشند و این مهم هم با کار کوشش فرهنگی و بالا بدن فرهنگ همگانی و ایجاد یک سامانه اندیشمند در اداره امور مملکت هست، سامانه که در آن قو م گرایی منافع کوته بینانه منطقه گرا ،عوام زدگی و تصمیمات بدون اندیشه نباشد سامانه ای که در عین استحکام و قدرت بتواند به خوبی خود را مرمت بازسازی و اعتلا دهد
  • علی IR ۱۷:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    9 4
    اونا که تو مبارزات سیاسی بودن اخر عاقبت شون به کجا رسید یادتون رفته سال88 چه بهانه ی دادن به دست دشمن دادن
  • فرزند شهید مدافع حرم A1 ۲۰:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
    6 15
    آیت الله سید حسن اگه شاگردان و رهروان مکتب علامه مصباح یزدی مدافعان حرم نبودند که الان جنابعالی باید بجای سخنگو هاشمی سخنگو داعش می بودی ضمنا روی انصاف اکثریت 99 درصد مدافعان حرم گرایش به مکتب علامه مصباح یزدی دارن
  • بی نام IR ۱۲:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
    3 8
    باز شروع کرد