مردسالاری اگر چه به صورت عینی در جامعه دیده نمی شود اما روح این نگاه در ابعاد جامعه ایرانی جریان دارد. نگاهی که زنان را از بسیاری فرصت های پیش رویشان بازداشته است. زنان در جامعه ایرانی در بسیاری از فعالیت های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شرکت می کنند اما فرصت برابر با مردان ندارند و نمیتوانند آن گونه که باید و شاید از این مشارکت بهره ببرند.
دکتر «کوروش محمدی»جامعه شناس و رئیس مرکز آسیب شناسی ایران معتقد است تا زمانی که جامعه ما درگیر نگرش های سنتی و مردسالارانه است نمی توان انتظار تحولی در حوزه زنان و در خور شأن آنان را داشت.
به لحاظ آسیب شناسی شرایط زنان در جامعه ما چگونه و آیا این وضعیت متناسب با جایگاه واقعی زنان ایرانی است؟
در سال های اخیر در جامعه در رابطه با زنان تحولات خوبی را شاهد بوده ایم اما این به هیچ وجه به منزله این نیست که در این حوزه به اهداف کامل رسیده ایم. زنان ما فرصت های برابر با مردان ندارند چرا که جامعه ما درگیر نگرش های ذاتی و سنتی خود است. سبقه جامعه ما فرآیند مردسالارانه دارد و آثار این روند و نگاه مردسالارانه همچنان در جامعه ما باقی است برای همین وقتی در جایی حرکتی در جهت به جلو راندن حضور زنان و مسائل آنها صورت می گیرد خواه ناخواه این حرکت در ذات خودش ناقص است. در عرصه های اجتماعی و سیاسی نیز فرصت ها برابر تقسیم نشده است. مصداق بارز این موضوع حضور زنان در مجلس شورای اسلامی است. هر چند که اکنون و در مجلس دهم تعداد زنان افزایش یافته و این مساله نسبت به ادوار گذشته حرکت رو به جلویی محسوب می شود اما باز هم با شرایط عالی و مطلوبی که برای زنان در نظر است، فاصله دارد. در نظام کارفرمایی و کارگزاری هم زنان پایین تر از مردان در نظر گرفته می شوند؛ نگاه به زنان نگاه ابزاری است و حق و حقوق شان به درستی پرداخت نمی شود در حالی که این نوع نگاه نسبت به مردان وجود ندارد. نگاهی که در انظار عمومی نسبت به زن وجود دارد نگاه سطح پایین است به عنوان مثال زنان حتی در رفت و آمد و تردد با محدودیت مواجه هستند؛ هنوز تصدی یا حضور زنان را برای تعدادی از مشاغل باور نداریم. این افکار و اندیشه ها نزد خود زنان موثر واقع و باعث شده زنان برای حل مسائل شان پا پیش نگذاشته و کوتاه بیایند.
چرا چنین تفکری نسبت به زنان در جامعه وجود دارد؟
جامعه ما متاسفانه براساس باور قدیمی هنوز زن را جنس ضعیف می داند و ضعیفه را در ادامه این روند تقویت می کند و تفکری سبک نسبت به زنان دارد. نگاه مردسالارانه در همه جامعه ما سایه افکنده و این باعث شده همه مسائل با معیارهای مردانه سنجیده شود.ما یک روز از کلماتی مانند «زن ذلیل» استفاده می کنیم و با بیان این کلمه می خواهیم بگوییم زنان در مدیریت خانواده برتر هستند اما روز دیگر او را صرفا برطرف کننده نیاز جنسی می دانیم. گاهی می گوییم زن در مدیریت خانواده برتر است و او را سالار می دانیم اما وقتی همین سالار به مرز طلاق می رسد بیشترین آسیب را می بیند. همیشه می گوییم زن و مرد هردو پنجاه- پنجاه هستند اما وقتی اختلافی میان شان می افتد بیشترین آسیب برای زن است. این همان نگاه ابزاری به زن است؛ قانون و ساختار اجتماعی مسئول کنترل نگاه اجتماعی است که همچنان روی جنس زن وجود دارد و نگاه ضعیف به زن را ترویج کرده است. بیشترین محدودیت در خانواده شامل دختر بچه ها است؛ اینجا نرو، این جوری حرف بزن و موضوعاتی شبیه اینها که محدودیت های غیرمنطقی را تقویت می کند. متاسفانه آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد موثر، محدودیت های تربیتی را برای دختربچه ها بیشتر کرده است.
چگونه می توان جایگاه واقعی زن را برای چنین جامعه ای به درستی تبیین کرد؟
به نظرم باید در چند جهت کار کنیم. مهم ترین کار ترمیم نگرش جامعه است. برای تغییر این نگرش باید از سنین پایین شروع کنیم و از درون خانواده ها. برای تغییر وضعیت باید از نهادهای اجتماعی مثل خانواده، رسانه، تریبون های رسمی یعنی رسانهها و آموزش و پرورش کمک بگیریم. به جای ایجاد محدودیت ها، تقویت آن و ترس های غیرمنطقی، زنان را قوی کنیم و به دل جامعه بفرستیم.باید نگاهها در حوزه زنان و به ویژه اشتغال و مدیریت ها تغییر کند و عدالت در تقسیم تصدی های مدیریتی برقرار شود.همین موضوع درباره قوانین نیز صادق است. قوانین ما برگرفته از دین و شریعت اسلام است .با توجه به همان قانون و شریعت می توان نگاه جدیدی به قوانین داشت تا زنان از حقوق متناسب با شأن خود برخوردار باشند.
نقش رسانه ها در این میان چیست؟ به نظر شما رسانه های ما توانسته اند بازنمایی درستی از زن و جایگاه او داشته باشند؟
رسانه ها مسئول تغییر نگرش یا کنترل و هدایت افکار عمومی یک جامعه هستند اما رسانه های ما تحت تاثیر باورها و نگرش های تاریخی و سنتی نسبت به زنان بوده اند؛ اگر نگرش منفی داریم و میبینیم همچنان این نگرش باقی مانده یعنی اینکه رسانههای ما درست عمل نکرده اند. تا چندین سال پیش زنان اجازه درس خواندن نداشتند. هنوز ریشههای همان تفکر باقی است و این تفکرات در رسانه ها هم وجود دارد. رسانه را افرادی میگردانند که در همین آموزش و پرورش تحصیل کردهاند و با این نوع تفکرات انس دارند.در بسیاری از حوادثی که در جامعه صورت می گیرد رسانه ها تنها صفحه حوادث خود را پر کرده اند و شاهد نبودیم که به آسیب شناسی این موضوعات و اینکه چرا زنان آسیب می بینند بپردازند، شاید موارد انگشتشماری بوده که به آسیب شناسی پرداخته اند اما به دلیل همین انگشت شمار بودن تاثیر چندانی هم در جامعه نداشته است.متاسفانه رسانه تاثیرگذاری مثل تلویزیون نیز در این زمینه به درستی عمل نکرده است. برای همین فضا در دست رسانه های بیرونی و ماهواره افتاده که زن را عاملی برای خیانت نشان می دهند که این ظلم به زنان است. رسانه ها باید براساس تغییر مدل، تفکر جامعه را پیش ببرند.
اگر می خواهیم نگاه به زنان را تغییر دهیم نیاز داریم رسانه ها در کنار سایر نهادهای اجتماعی قرار بگیرند. در این میان برگزاری جشنواره های رسانهای در حوزه زن می تواند در شناخت بهتر و بیشتر زنان موثر باشد البته به شرطی که فضای آن رفع تکلیفی نباشد. اینکه رسانه ها و خبرنگاران را جمع کنیم و بگوییم زنان خوبند و کف بزنیم کافی نیست. این دیدگاه ها در کتاب ها وجود دارد و بزرگان نیز دربارهاش گفته اند و همه هم می دانند. مهم این است که گفته ها جنبه کاربردی داشته باشد و در روزهای بعد جشنواره نمود و اثر آن را در جامعه ببینیم. اگر جشنواره درست تعریف شود می توان گفت موثر است و فضا را تغییر می دهد و می تواند زنان را به منزلت حقیقی خود برساند.
۴۷۴۷
نظر شما