به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در پنجمین شب از هفته فیلم ناصر تقوایی، پنجشنبه 7 مرداد دماه، فیلم «کاغذ بیخط» محصول سال 1380 در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد و پس از آن نشست نقد و بررسی فیلم با حضور ناصر تقوایی برگزار شد.
سینما تکرار خود زندگی است
در این نشست، ناصر تقوایی درباره دیدگاه خود نسبت به سینما گفت: سینما برای من نه یک امر تصنعی، بلکه تکرار خود زندگی است؛ هیچ هنری به اندازه سینما به زندگی واقعی شبیه نیست. حتی داستانهای تخیلی به شیوه زندگی واقعی تعریف میشوند و شما آنها را باور میکنید. وای به حال فیلمی که تماشاگر آن را باور نکند. گاهی فیلمهای خوبی میبینیم که از زندگی قلابی ما زندگیتر هستند. آن زندگی که در طول سالها ساخته میشود، در فیلم باید در عرض دو ساعت با تمام ظرافتها ساخته شود. در هنگام مطالعه کتاب، فرصت دارید اگر متوجه موضوعی نشدید برگردید و دوباره آنرا بخوانید، اما در سالن سینما چنین فرصتی برای کسی وجود ندارد. پس فیلمساز هم باید آنچنان هوشمندانه کار کند که کارش نیاز به ورق زدن و برگشت به عقب نداشته باشد؛ هرچقدر هم موضوع فیلم پیچیده باشد، کارگردان باید زبان بیان آن را پیدا کند. سینما چیزی فراتر از زندگی است. زمان در سینما ارزش دیگری دارد که با ساعت معمولی سنجیده نمیشود. همین فشرده کردن زندگی در مدت زمان کوتاه فیلم است که کار دشواری به حساب میآید. اینکه چه مسائلی را نادیده بگیریم و چه چیزهایی را در فیلم به کار بگیریم.
وی افزود: در این میان، فرم فیلم به اندازه دیالوگهای آن تاثیرگذار است. فرم اگرچه بیزبان است اما بیشتر از گفتوگوها شما را در جریان فیلم قرار میدهد. همه سینما گفتوگو نیست و تماشاچی حرفهای، از راههای متفاوتی موضوع فیلم را در مییابد. استنباط من از سینما اینگونه است که تماشاچی نیز باید در کار ما شریک شود؛ تماشاگر باید با فیلم درگیر شود، نه اینکه از «الف تا ی» کارگردان را بپذیرد. هرگز چیزهایی را که تماشاگر میشناسد در فیلم کش نمیدهم. گاهی اوقات برای شیرفهم کردن تماشاگر موضوع را کش میدهید، اما موجب گمراهی بیشتر آنها میشوید. این مسائل نیاز به توقف ندارد، چرا که تماشاچی بهسرعت آنها را دریافت میکند.
تقوایی در خصوص اهمیت ساختار در سینما گفت: فیلم خوب بدون وجود یک ساختار خوب غیرممکن است. ساختار، نثری است که یک نویسنده برای روایت داستانش انتخاب میکند. برای هر داستان شیوه بهخصوصی وجود دارد که داستان بتواند در آن نمود پیدا کند. انتخاب یک ساختار باعث میشود که فیلم سنگینتر یا قابل هضمتر شود. قصههای خوب زیادی در سینما داشتهایم که بهدلیل عدم وجود ساختار مناسب برای روایت، از بین رفتهاند. برعکس این قضیه هم وجود دارد؛ قصههای بسیار ساده وقتی به دست فرد کاردان سپرده شود، میبینید چه ویژگیهایی پیدا میکنند و چه کشفیاتی در روایت داستان پیدا میشود.
سینما برای من حرفهای برای ارتزاق نبوده است
کارگردان
«ناخدا خورشید» ادامه داد: از بچگی روزی دو بار فیلم میدیدم. عشق به سینما در بچهها
نسبت به بزرگسالان قویتر است. شما با فیلم دیدن به مرور سلیقه خود را پیدا کرده و
دست به گزینش میزنید که چه فیلمی تماشا کنید. همانطور که در هنگام خرید کتاب شعر
انتخاب میکنید. زمانی میرسد که انتخاب اثر برای شما به یک عادت تبدیل شده و بهشکل
خودکار انجام میشود. البته بهشخصه با این عادت موافق نیستم، چون باعث میشود فیلمهای
خوبی را که در ژانر مورد علاقه شما جای نمیگیرند نبینید.
تقوایی اظهار کرد: سینما برای من حرفهای برای ارتزاق نبوده است؛ زمانی که تمایل داشته و در ذهنم فیلم تازهای بوده، کار کردهام. تازگی فیلم نه بهعنوان اینکه برای فروش در گیشه باشد، بلکه از این منظر که توان سینما را برای روایت قصه بالا ببرد و ابعادی از زندگی را تصویر کند که در فیلمهای قبل نبوده است. از اینرو هیچگاه خودم را به چیزی عادت نمیدهم.
جعل کارت برای رفتن به سینما
وی سپس به نحوه ورودش به سینما پرداخت و گفت: از کودکی عاشق ادبیات بودم و اولین داستانم را در سن 10 سالگی نوشتم. کارم را با داستان کوتاه شروع کردم و هنوز هم شیفته آن هستم. خوشبختانه دوستانی مثل تقیزاده و صفریان داشتم که مترجمهای خوبی بودند و این جزو شانسهای زندگی من است. اما در ادامه به سمت سینما کشیده شدم. بچه آبادان بودم و در آبادان دو دسته فیلم به نمایش در میآمد؛ نخست فیلمهایی که از تهران به شهرستانها میآمد و در سینماهای عادی نمایش داده میشد، دوم فیلمهایی که در سینمای شرکت نفت پخش میشد. شرکت نفت چند سالن سینمای درجه یک داشت و سینما تاج سابق، هنوز به لحاظ فنی یکی از بهترین سالنهای سینمای ایران است. پدر من شرکت نفتی نبود ولی برای رفتن به این سینماها یا کارت سینما را جعل یا از طریق دوستانی که شرکت نفتی بودند کارت تهیه میکردیم.
تقوایی ادامه داد: فیلمهایی که در این سینماها به نمایش در میآمد به دلیل پرسنل غیر ایرانی در شرکت نفت، به زبان اصلی بود و چون زبان انگلیسی نمیدانستم به ناچار توجه زیادی به تصویر داشتم. از کودکی شیفته سینما شدم و میدانستم روزی بالاخره در این سینما خواهم بود. این مسیر را بدون زور زدن برای خودم هموار کردم. میخواهم به نوجوانان و جوانان بگویم به هر حرفهای علاقه دارند، برای موفقیت نه نیاز به دوندگی زیاد و نه حرص خوردن دارند. اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، بلکه جستوجو کنید و راه ورود به آن کار را پیدا کنید. هیچ دستی از غیب شما را وارد حرفه مورد علاقهتان نمیکند؛ خودتان باید آنرا پیدا کنید. هر چیزی برای ورود، دروازهای دارد و بنبست را نمیپذیرم. اتفاقا در جامعه ما نسبت به جاهای دیگر دنیا، راه ورود به سینما و تئاتر چندان بسته نیست. فضاها و مشاغل زیادی هم در این عرصه وجود دارد که میتوان به آنها وارد شد.
بوسه تقوایی بر بازوی یک جانباز
پس از پایان صحبتهای تقوایی، دکتر نیامراد، جانباز جنگ تحمیلی، ضمن تجلیل از این کارگردان سینما گفت که دوست دارد دست تقوایی را ببوسد و ثواب جانبازیاش را به او تقدیم کند. تقوایی به احترام این جانباز برخاست و از حاضران خواست او را تشویق کنند و خود بر بازوی او بوسه زد. او همچنین گفت: در مملکت من و در شهر من جنگ بود و بیانصافی کردند که نگذاشتند فیلم جنگی بسازم.
5858
نظر شما