ابوالحسن علویطباطبایی: کمیته بررسی فعالیتهای ضد آمریکایی مجلس نمایندگان آمریکا به سرکردگی سناتور جوزف مککارتی در سال 1947 تحقیقات وسیعی در مورد نفوذ عوامل چپگرا در صنعت سینما انجام داد.
این کمیته برای 19 شاهد خودی (مطلوب) و 19 شاهد غیرخودی (نامطلوب) در صنعت سینما احضاریه فرستاد. 11 نفر از 19 متهم احضار شدند تا در مورد همکارانشان شهادت بدهند، اما 10 نفر از آنها از همکاری با کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی خودداری کردند. این افراد که به 10 هالیوودی شهرت یافتند، متهم شدند که به کنگره اهانت کردهاند، در نتیجه همگی آنان از استودیوها و اتحادیههای صنفی اخراج شدند. از آن پس هیچ کس در هالیوود حاضر نشد کاری به آنها رجوع کند.
10 هالیوود
1. آلوا بسی (1985 ـ 1904) با آثاری چون: هدف برمه (45) و تعقیب شمالی (43). او در خصوص ماجرای مک کارتیسم کتابی با عنوان بازپرسی در بهشت نوشته است که در سال 1965 به چاپ رسید. آلوا بسی دیگر نتوانست به سینما بازگردد و به کار تبلیغات و نقد فیلم و کتاب پرداخت و مدتها مدیر صحنه یک کاباره شبانه در سانفرانسیسکو بود.
2. هربرت بابیرمن (1971 ـ 1900) نویسنده و کارگردان با آثاری چون: بلیت یکطرفه (35) و سلطان محله چینیها (36) او مؤثرترین فیلم دهه 1950 به نام نمک زمین (54) را کارگردانی کرد که اعتصاب معدنچیان مکزیکیالاصل را در جنوب غربی آمریکا نشان میداد و مانند خوشههای خشم مبارزات کارگری را با همان ترکیب تصویری و ساختار بیان میکرد. او در سال 1969 فیلم بردگان را ساخت.
3. لستر کول (1985 ـ 1904) با آثاری چون: دیوار بلند (45)، هدف برمه (44)، گروگانها (42). او پس از اخراج از هالیوود به کار آشپزی، پیشخدمتی در رستورانها و کارگری ساختمان پرداخت و با نام مستعار کار میکرد.
4. رینگ لاردنر جونیور (2000 ـ 1915) با آثاری چون: ستارهای متولد میشود (37)، خیابان ممنوع (49)، کاردینال (63)، مش (70) و دام مرگ (72). او پس از خلاصی از زندان نام مستعار برای خود برگزیده و در کتاب خاطرات خود به نام لاردنرها به ماجرای مککارتیسم پرداخته است.
همفری بوگارت و لورن باکال بازیگر سرشناس هالیوود در جلسات دادگاه شرکت میکردند.
5. جان هاوارد لاوسون (1977 ـ 1984) با آثاری چون: عملیات در آتلانتیک شمالی (43)، محاصره (38) صحرا (43)، حمله متقابل (45). پس از آن که نام او در فهرست سیاه هالیوود اعلام شد، به مکزیک رفت و در آنجا به تألیف کتابهایی در زمینه تئوری و تکنیک نمایشنامه و فیلمنامهنویسی پرداخت. کتاب سیر تحولی سینما نیز از آثار ماندنی اوست.
6. آلبرت مالتز (1985 ـ 1908) با آثاری چون: کازابلانکا (42)، شهر عریان (48)، خرقه (53)، دو قاطر برای خواهر سارا (70) و چندین اثر معروف دیگر که بیشتر آنها را با نام مستعار نوشت. او از سال 1952 تا 1962 در مکزیک زندگی کرد و در نوشتن فیلمنامههای هالیوودی شراکت داشت.
7. ساموئل اورنیتز (1957 ـ 1890) نویسنده فیلمنامههایی چون: تقلید زندگی (34)، علامت خونآشام (35)، سیزده زن (32) و گناه کودکان (1930).
او نویسنده داستان کوتاه و رماننویس نیز بود و آخرین اثر او عروس صبا بود. او بقیه عمر خود را در هالیوود به نوشتن رمان گذراند.
8. دالتون ترومبو (1976 ـ 1905) با آثاری چون: سی ثانیه بر فراز توکیو (44)، زن مرگبار (50)، تعطیلات رمی (53)، پسر شجاع (1956)، اکسدوس (60)، آخرین غروب (61)، شجاعان تنها هستند (62)، دانههای شن (65)، هاوایی (66)، جانی تفنگش را برداشت (71)، سوارکاران (71)، پاپیون (73) و اسپارتاکوس (60). او مزرعه خود را در کالیفرنیا فروخت و به مکزیک رفت و در آنجا به فعالیت پرداخت. نام مستعار او رابرت ریچ بود. فیلمنامه پسر شجاع برنده جایزه اسکار شد.
9. آدرین اسکات (1973 ـ 1912) نویسنده و تهیهکننده با آثاری چون: بمیر عزیزم (44) و آتش متقاطع (47). او نویسنده بیشترین فیلمها به کارگردانی ادوارد دیمیتریک بود و به دلیل کمونیست بودن هرگز نتوانست مجدداً در صنعت سینما فعالیت داشته باشد.
10. ادوارد دیمیتریک (1999 ـ 1908) نویسنده و کارگردان با آثاری چون: دست چپ خدا (55)، شیرهای جوان (58)، وارلوک، فرشته آبی (59)، هوسبازان، جایی که عشق نیست (64)، سراب (65)، آلوارز کلی (66) آنزیو، شالاکو (68) و عامل انسانی (75).
او پس از محکومیت به یک سال زندان به انگلستان رفت و پس از سه سال در سال 1951 به آمریکا بازگشت و اقدام به لو دادن و افشای همکاران خود در حزب کمونیست کرد تا به او اجازه فعالیت مجدد داده شد. ولی کارهای بعدی او هرگز کیفیت آثار اولیهاش را پیدا نکردند. او در اواخر دهه 70 در دانشگاه کالیفرنیا به کار تدریس کارگردانی و تدوین پرداخت.
***
در سالهای دهه 50 میلادی نوعی جدید از فیلمهای سینمایی به نشان دادن زندگی مردم معمولی با سادگی و لطافتی قابل توجه پرداختند. فیلم کناره شهر نوشته هربرت آلن آرتور و به کارگردانی مارتین ریت تصویری محدود اما صادقانه از یک کارگر سیاهپوست ارائه میداد. فیلم با شایستگی به موضوع سیاهان توجه دارد.
فیلم 12 مرد خشمگین (سیدنی لومت) که فیلمنامه آن توسط رجینالدرز نوشته شده، مطالعه درباره مردانی است که در اتاق مشاوره هیئت منصفه ضمن مباحثه بر سر سرنوشت یک زندانی، مواضع اجتماعی و تعصبات طبقاتی خود را بروز میدهند. فیلمهایی از این قبیل به موضوعهای انفجاری مانند نژادپرستی، فقر و نارضایتیهای کارگری گرایش داشتند.
در سال 1976 بیست سال پس از آن که رابرت ریچ (دالتون ترومبو) جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره اسکار را برای فیلمنامه پسر شجاع به دست آورده بود، والتر میریش رئیس اسکار جایزهاش را چند روز قبل از مرگ وی به او تقدیم میکند. داستان فیلم تعطیلات رمی نیز اثر اوست که برنده اسکار شد و جایزه آن به یان مک لین هانتر اهدا شد.
فیلم راههای افتخار (استنلی کوبریک) تلف شدن بیدریغ زندگی انسانها را به وسیله مقامات نظامی فرانسه در جنگ جهانی اول مورد حمله قرار میداد. فیلم ستیزهجویان (استنلی کرامر) بدون ملاحظه به بررسی روابط سیاهان و سفیدها پرداخت. فیلمنامه این فیلم توسط ناتان داگلاس و هال اسمیت که جزو فهرست سیاه بودند نوشته شده بود. این نویسندگان فیلمنامه دیگری مانند ارثیه باد (استنلی کرامر) و در ساحل (کرامر) را نیز نوشته بودند که از آزادی در کشف حقیقت و خطر کشتار عمومی هستهای صحبت میکردند.
از دهه 70 به بعد هالیوود دچار نوعی تباهی و کمارزشی تدریجی شد که تا سالها ادامه داشت و نشان داد که سینمایی با اخلاق فاسد، از جهت زیباشناسی مطرود و از لحاظ موضوع سطحی و خستهکننده در راه است.
فیلمنامهنویسان دیگری که بعداً طی سالها به این فهرست اضافه شدند، عبارتاند از:
برنارد گوردون، جون اسکات، هاوارد فاست، ریچارد رایت و اورسن ولز.
در اواخر دهه 1950 قدرت سیاسی کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی مجلس سنای آمریکا و سناتور مککارتی رو به افول نهاد. جوزف استالین رهبر سرسخت و دیکتاتور شوروی در سال 1953 مرد و جنگ با کشور کره نیز پس از سه سال به پایان رسید. در پایان سال 1954 سنای آمریکا مککارتی را به خاطر سوءاستفاده از نمایندگان و تحقیر سنا محکوم کرد.
نفوذ جریان مککارتیسم پایان یافت و در اوایل دهه 1960 دیگر هالیوود به فهرست سیاه اهمیتی نداد و حتی علناً فیلمنامههایی را که توسط دالتون ترومبو نوشته شده بود، مانند اکسدوس و اسپارتاکوس مورد تحسین و تمجید قرار داد. سایر افراد فهرست سیاه نیز تبرئه شدند.
هر چند هالیوود در مبارزه با جنگ سرد به کار خود ادامه داد، ولی بیش از تبلیغات سیاسی از تأثیرات دراماتیک این رویداد وحشت داشت. در فیلم کاندیدای منچوری (1952) سیاستمداران دوران مککارتی مورد حمله قرار میگیرند و نقش آنها در صفحه شطرنج سیاسی همچون یک مهره پیاده است. نگرانی از حملات هستهای بین دو ابرقدرت و احساس ضد کمونیستی موجود در ارتش آمریکا نیز در فیلم دکتر استرنج لاو (1964) مطرح میشود.
حتی جان وین در فیلم کلاه سبزها (1968) به تماشاگران میگوید که کمونیستها آغاز کننده جنگ ویتنام هستند و در واقع قربانیان تبلیغات کمونیستی محسوب میشوند. حتی تا دهه 1980 نیز این حس ضدکمونیستی جنگ سرد با فیلم رمبو: اولین خون قسمت دوم (1985) زنده نگه داشته میشود. علاوه بر این قهرمان داستان حتی به سازمان سیا و تشکیلات سیاسی آن که به او مأموریت میدهند تا اسرای جنگی ویتنام را نجات دهد، حمله میکند.
در فیلم راکی 4 (1985) قهرمان داستان با یک مشتزن روسی میجنگد. در فیلم سپیدهدم خونین (1984) اثر جان میلیوس نیروهای شوروی و کوبا به آمریکا حمله میکنند. و این قضیه همچنان تا دهه 1990 و فروپاشی شوروی سابق و اقمارش ادامه مییابد.
نظر شما