طی یک یادداشت بسیار مهم در نیویورک تایمز - تحت عنوان «جهان را از وهابیگری نجات دهیم» - دکتر ظریف - در کسوت وزیر امور خارجه یک کشور اسلامی - ماهیت «وهابیت»، تفاوت آن با «اسلام» و تاتیر آن بر امنیت جهانی را با صراحت و روشنی بی سابقهای تشریح کرده است؛ و به مخاطب غربی به دقت توضیح داده است که چگونه عربستان سعودی از طریق «بنگاههای روابط عمومی» به تطهیر وجههٔ این جریان خطرناک - که به مدد دلارهای نفتی در سراسر جهان ترویج داده است - مبادرت میورزد.
در فضای بینالمللی و در بستر سیاست داخل آمریکا، این شیوه روشنگری دستکم از سه جهت حائز اهمیت است:
۱) اول اینکه در فضای «اسلامستیزی» امروز، در حالی که تمام کشورهای غربی - تحت فشار احزاب راستگرای رو به رشد و افکار عمومی - در پی یافتن راه حل برای «مسئلهٔ مسلمانان» هستند - و در ایامی که «اسلام» مساوی با «تروریسم» و «اسلامستیزی» با «امنیت ملی» مترادف شده است، این مقاله گفتمان «جنگ با ترورسیم» را از کلیگویی و سطحینگری خارج میکند و به سمت و سوی اتخاذ یک سیاست دقیق، واقعی و هدفمند سوق میدهد. در این راستا، وزیر امور خارجه ایران - ضمن تشریح «وهابیگری»، ذکر تفاوت آن با اسلام شیعه و سنی، مرور کارنامهٔ آن در اقصی نقاط جهان، و توضیح نقش عربستان سعودی در ترویج این ایدئولوژی خطرناک - به افکار عمومی و سیاستمدارن جهان «آدرس دقیق» میدهد.
به واقع، وزیر امور خارجهٔ ایران، تلاش میکند خشم کور و نفرت ناسنجیدهای که اساس سیاستهای شعارزدهٔ ضدتروریستی قرار گرفته و بی هدف تمام مسلمانان جهان را در برگرفته است، به یک اراده سیاسی قوی و یک عزم آگاهانه برای مبارزه علیه «وهابیگری» و مروجان آن تبدیل کند. دکتر ظریف ابزار حقوقی و محمل دیپلماتیک چنین مبارزهای را نیز مشخص میکند تا در این مجاهدت جمعی به ایران نیز نقش محوری ببخشید: او طرح «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» را - که رئيسجمهور ایران در سال ۲۰۱۳ از فوروم مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد داده است - به عنوان بستر مناسبی برای آغاز این مبارزه معرفی میکند.
۲) دوم اینکه در فضای شعاری و افراطی انتخابات امروز آمریکا - در حالی که یکی از دو حزب اصلی این کشور - به پشتوانهٔ میلیونها طرفدار - دولت اوباما و نامزد حزب دموکرات را مواخذه میکند که چرا پسوند «اسلامی» را در اصطلاح «تروریسم اسلامی» بکار نمیبرند - دکتر ظریف به بحث ورود پیدا میکند؛ و با اتخاذ زبانی آشنا برای مخاطب آمریکایی، توضیح میدهد که آنچه امنیت جهان - از جمله آمریکا - را بهم زده است، و فجایعی مانند حادثهٔ یازده سپتامبر را پدید آورده است، «تروریسم وهابی» و نه «تروریسم اسلامی» است. به واقع، او به دوگانهٔ «تروریسم اسلامی» یا «تروریسم» (بدون پسوند) - که ماههاست فضای انتخاباتی و به تبع رویکرد «سیاستگذاری» آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است - یک گزینهٔ سوم نیز - به نام «تروریسم وهابی» - اضافه میکند تا از این راه هم شعلهٔ اسلامستیزی را کم سو کند، هم نقش مخرب عربستان سعودی را برجسته نماید و هم نام ایران را از زیر این چتر گسترده خشم و نفرت کور خارج سازد.
۳) سوم اینکه اخیراً کنگرهٔ آمریکا قانونی - تحت عنوان «قانون عدالت علیه حامیان تروریسم» - به تصویب رسانده است که مطابق آن شهروندان آمریکایی میتوانند به دلیل ترورهای یازده سپتامبر علیه دولت عربستان سعودی شکایت و طلب غرامت کنند. تصویب این قانون، تنش بسیار شدیدی میان دولت اوباما و کنگرهٔ آمریکا ایجاد کرده است؛ و این تنش تا حد تهدید اوباما به اِعمال حق وتو و تهدید متقابل کنگره به خنثی کردن رای وتوی رئيسجمهور پیش رفته است. با این مقالهٔ نیویورک تایمز، وزیر امور خارجهٔ ایران - که ارتباط مستقیمی میان وهابیگری عربستان سعودی و حادثهٔ یازده سپتامبر برقرار میسازد - به این مبحث نیز ورود پیدا میکند و مشکلی مضاعف برای لابیها و مسئولان سعودی - که مدتی است به شدت برای لغو این قانون تلاش میکنند - ایجاد مینماید.
در این میان، مقالهٔ وزیر امور خارجهٔ ایران، با تشریح روشها و شیوههای سئوالبرانگیز عربستان سعودی در استفاده از «بنگاههای روابط عمومی»، روایت آن از بحران سوریه، نقش «گروههای معتدل» سوری، جنگ یمن و نقش ایران در خاورمیانه را - که تا کنون مورد پذیرش کشورهای غربی بوده - به چالش میکشد.
این مقاله که در آستانهٔ مجمع عمومی سازمان ملل در یکی از مهمترین روزنامههای بینالمللی منتشر شده است - و با دینامیسم حاکم بر فضای سیاسی آمریکا را نیز لحاظ کرده - به احتمال زیاد رویارویی مسئولان عربستان سعودی با رسانههای آمریکایی را در زمان اقدامتشان در نیویورک با دشواری و مشکلات بسیاری همراه خواهد ساخت.
*حقوقدان بین المللی و عضو موسسه مطالعات عالی بین المللی ژنو
52310
نظر شما