شهروندان شيرازي اما كمتر نشاني از فعاليت هاي انقلابي خود در رسانه هايكشور مي ديدند و رسانه ايمي خواستند كه صداي آنان باشد. چند روزي بود كه پوستر سياه رنگی روي دكه ها نصب مي شد؛ پوستري كه خبر از تولد روزنامه اي تازه در شيراز مي داد. روزنامه «خبرجنوب» در آستانه تولد بود و آن طور كه پوستر نشان مي داد، مخاطبان هرچه كه مي خواستند، از مطالب انتقادي و سياسي گرفته تا سرگرمي و طنز مي توانستند در آن بيابند. حالا دكه هاي شهري كه قاصدزبان فارسي و فرهنگ ايراني بود مي رفت كه فصلي نو در تاريخ فرهنگ ايران رقم بزند؛ مهر ماه مي آمد و شهر منتظر تولد روزنامه اي بود كه بايد به پرتيراژترين و ديرپاترين روزنامه بخش خصوصي كشور تبديل شود.
سرانجام روز شروع مدرسه هافرارسيد؛ اولین باری که بعد از انقلاب مدارس باز می شد؛ دانش آموزانی که عصرهنگام از مدرسه بر می گشتند، روی دکه، یک تیتر جدید می دیدند؛ یک روزنامه جدید.
تیتر زده بود: «هشدار امام، به مناسبت گشایش مدارس». و بالای آن تیتر درشت، این عبارت دیده می شد: «خبر، یومیه عصر فارس».
آن دانش آموزان و رهگذرانی که روزنامه را می دیدند شاید نمی دانستند این روزنامه قرار است همراه آنان بزرگ شود و در همه سال هایی که در پیش است، این روزنامه از آنچه در سرزمینشان می گذرد، با خبرشان کند.
آن سال ها، در هیاهوی درگیری های سیاسی و جناحی، «خبر» راه خودش را می رفت و چراغ راهی برای آینده مطبوعات روشن می کرد. اما فراز و فرودها در پیش بود. 8 سال جنگ، آزادی خرمشهر، پذیرش قطعنامه، رحلت رهبر کبیر انقلاب، انتخاب رهبر جدید، انتخاب 4 رئیس جمهور، توافق هسته ای و هزار و یک رویداد کوچک و بزرگ دیگر. و این همیشه «خبر» بود که فارغ از همه جنجال ها و هیاهوها به یک هدف می پرداخت: «انتشار واقعی خبر، در چارچوب قانون». و در تمام سال هایی که از دهه 50، دهه پرحادثه 60، دهه نسبتا آرام 70 و دهه 80 گذشت این خبر بود که ماند و بدون یک روز وقفه کارش را ادامه داد. اینک که به نیمه دهه 90 رسیده ایم،«خبرجنوب»، «خبر» مانده است اما با خود عنوان دیگری را هم حمل می کند: «پرتیراژترین روزنامه خصوصی تاریخ مطبوعات ایران».
یک عمر...
37 سال، یک عمر است؛ یک عمر دراز در کشوری که «امید به زندگی» رسانه هایش چندان دیر نمی پاید؛ به ویژه اگر آن رسانه مستقل باشد و بدون وابستگی به سازمان ها، نهادها و اشخاص خاص. «خبرجنوب» در همه این سال ها اما دیر پایید. در زمانه ای که اگر قرار بود رسانه ای شکل بگیرد، نخست در تهران راه می افتاد و بعد ویژه نامه ای برای استان ها چاپ می کرد، «خبر» بنیادی تازه گذاشت. این بار این شیراز بود که پایگاه شکل گیری قدیمی ترین گروه رسانه ای کشور را تشکیل می داد وبعد باید این مجموعه به تهران، به پایتخت گسترش می یافت. و چنین شد؛ «خبرجنوب» پایگاهی شد برای راه اندازی انبوهی نشریه دیگر از روزنامه گرفته تا هفته نامه، سال نامه و خبرگزاری خصوصی که
«گروه نشریات بین المللی خبر» را تبدیل به بزرگترین گروه رسانه ای بخش خصوصی کشور کرد.
پس بی راه نیست اگر روزنامه های این گروه مطبوعاتی رتبه های پنجم و هفتم را در میان همه رسانه های کشور و «خبرجنوب» رتبه نخست را در میان همه روزنامه های خارج از تهران به خود اختصاص دهد.
این البته جز با همت یک مرد امکان پذیر نبود؛ به تعبیر علی اکبر قاضی زاده، نویسنده و روزنامه نگار پر پیشینه، «حسین واحدی پور نخستین روزنامه نگاری بود که روزنامه دار شد و جانانه کار کرد تا یک موسسه رسانه ای راه بیندازد». این مسیر اما ساده طی نشد. چه بسیار زمانی که در اوج مشکلات دهه 60 کاغذ برای چاپ روزنامه گیر نمی آمد اما از تلاش مدیر این مجموعه، حتی یک روز هم در تاریخ 37 ساله قدیمی ترین رسانه کشور ثبت نشد که مردم فارس، شیراز و جنوب کشور بی «خبر» مانده باشند. و این طور بود که «خبرجنوب»، «خبر» ماند.
لحظه به لحظه با خبر
اینک 37 سال از نخستین روزی که «خبر» درآمد می گذرد. حالا دیگر صفحه نخست روزنامه رنگی است و مردم شیراز می توانند آسوده خاطر باشند از اینکه اگر خبری، جهان را لرزاند، بی خبر نمیمانند. چه اینکه، این «خبرجنوب» بود که پیش از اطلاعات و کیهان تیتر زد: «خرمشهر آزاد شد». تیتری درشت روی یک زمینه کاملا مشکی رنگ تا مردم شادی بخش ترین خبر عمر خود را بشنوند.
از آن زمان تا امروز از این تیترها فراوان روی پیشانی «خبر» نشست؛ آخرینش کودتای نافرجام اخیر ترکیه که تنها «خبرجنوب» خبر لحظه به لحظه حادثه را منتشر کرد و صبح زود نوشت: «کودتا شکست خورد» در حالی که روزنامه های چاپ پایتخت هم از این سرعت و دقت دور ماندند و با یک روز تاخیر به خبر رسانی پرداختند.
حالا پس از سی و هشت سال، «خبرجنوب»، «خبر» مانده چون می خواست «خبر» بماند. چون روزنامه نگاری هدف این موسسه بزرگ بود و نه یک وسیله.
46
نظر شما