هر يك از این افراد با انگيزهاي مقدس و «احساس تكليف»
شرعي، اندك اندك خود را براي ورود به مسابقه انتخابات آماده ميكنند و
صدالبته هدف تمامي اين شخصيتها، كنار گذاشتن حريف اصلاحطلب ميباشد. حال
آنكه برآيند فعاليتهاي پراكندهشان تقويت حريف و واگذاري ميدان به
اصلاحطلبان خواهد بود، مگر آنكه به اجماع دست پيدا كنند.
به نظر
ميرسد مقوله «احساس تكليف» به عنوان يك مسئله فقهي بايد توسط علما و
بزرگان دين، بيشتر شرح و بسط داده شود و ارتباط آن با عقلانيت و مرزبندي آن
با هواي نفس مشخص گردد و همچنين مقدمات و ضرورياتي كه منجر به وجوب «احساس
تكليف» ميشود، آن هم در مهمترين مسئله جامعه، يعني زمامداري امور مسلمين،
توضيح داده شود و اينكه آيا هر كسي حق دارد صرفا بر اساس تشخيص خود در
اين گونه مسائل سرنوشتساز عمل كند يا موظف است همراه با جامعه حركت نمايد و
از اجماع مومنين تبعيت نمايد و اگر براساس تصميم فردي خود عمل كرد و در
جامعه اسلامي شكاف پديد آورد و موجب پيروزي رقيب شد، مسئوليتهاي شرعي ناشي
از خروج از عقلانيت جمعي مومنين را بپذيرد.
مبناي حجيت «احساس تكليف» شرعي و
ورود به امور مربوط به زمامداري مسلمين چيست؟ در بسياري موارد اين گونه
استنباط ميشود كه شخصيتها تحت فشار اطرافيان پايينتر از رده خود، حجت را
بر خويش تمامشده ميانگارند و خداي ناكرده نسبت به توصيههاي موكد و
خيرانديشانه شخصيتهاي معنوي و اجتماعي و سياسي والاتر از خود بياعتنايي
ميكنند چنانكه درانتخابات دوره قبل رياست جمهوري، اگر به رهنمودهاي
دلسوزانه و حكيمانه مرحوم آيت الله مهدوي كني عمل ميشد، موفقيت
اصولگرايان قطعي بود. با درس گرفتن از اين سرمايه ارزشمند ميتوان در
رقابتهاي انتخاباتي آينده انتظار موفقيت داشت.
23302
نظر شما