حتما دربین همه افراد جامعه بویژه درمیان سیاسیون و شخصیتهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی علمی به این موضوع برخورد کرده اید که بدون دقت صحبت می کنند وبعدازآنکه جامعه به صحبتهای آنها واکنش نشان می دهد، درصدد تبیین وتوضیح بیشتر، ویا تصحیح حرفهای خود ، تجدیدنظر ویا عذرخواهی برمی آیند. جالب است دربرخی مواقع به گونه ای نسنجیده و نابخردانه صحبت می کنند که با توضیح بیشتر، کار بدتر شده و مجبور می شوند به صراحت از همه عذرخواهی کنند.
دلیل این امر این است که برخی از ما احساس می کنیم، صحبت واظهارنظرکردن، جزو راحت ترین کارهاست ؛ درحالیکه اگر به ارزش و میزان نفوذ کلام بیشتر پی ببریم، به راحتی صحبت نخواهیم کردو برای اینکه جمله ای را به زبان بیاوریم، اندکی تامل می کنیم و درباره درک آن نزد دیگران ، فکر میکنیم. دراین صورت، کمتر صحبت خواهیم کرد واگر بخواهم کمی طولانی حرف بزنیم، ترجیح خواهیم داد که منظور خود را به صراحت وغیرمبهم، بنویسیم و طبق آن صحبت کنیم.
این عادت درصحبتهای اهل سیاست و فرهنگ وعلم متاسفانه به وضوح دیده می شود. امروز چیزی را می گویند وفردا، خود ویا دفترشان کوشش می کنند که منظور صاحب سخن را تصریح کنند ویا منظور اصلی آنها را توضیح دهند که عمدتا نمی توانندحق مطلب را ادا کنند و بلکه کار بدتر می شود وسوالهای جدیدی را در جامعه بوجود می آورند.
سوال این است که چرا به گونه ای صحبت واظهارنظر می کنیم که مجبورباشیم برای رفع تردیدها و ابهام های بوجود آمده، کلی انرژی صرف کنیم؟!!
نظر شما