یک نفر برایم نوشته بود:« صعود به اورست ۱۳ روز به طول میانجامد اما سقوط از آن فقط ۸ ثانیه»
به نظر میرسد میشود این نوشته را به شرایط کنونی یونایتد نسبت داد. این بدترین شروع منچستریونایتد در دو دهه اخیر است. چهارمین فصل است که فرگوسن روی نیمکت حضور ندارد. عصر بعد از او در آغاز دوران گذر تلقی شد. در غیاب او چهار مربی رهبری این تیم را به عهده گرفتند. دیوید مویس، رایان گیگز، لوییز فنخال و ژوزه مورینیو.
به نظر میرسید مربی موفقی چون مورینیو که دو عنوان قهرمانی اروپا با پورتو و اینترمیلان و قهرمانی در پرتغال، انگلستان، ایتالیا و اسپانیا را در کارنامه خود دارد، میتواند خلأ مربی افسانهای این تیم را پر کند.
دیدار پنجشنبه شب یونایتد در استامبول در مقابل فنرباغچه بسیار ناامیدکننده بود. نه تنها به خاطر شکست، بلکه ارائه نمایشِ فوقالعاده ضعیف تیمی همراه با افت ستارگان نامدار و گرانقیمت این تیم، شیاطین سرخ سابق را تبدیل به یک تیم بسیار متوسط کرده است که پتانسیل باختن به هر تیم زیر متوسطی را هم دارد. تحلیل بازی فنرباغچه و مقایسه تطبیقی این تیم با دوران فرگوسن زوایای تاریک این تیم را روشن میکند و حالا این یونایتد روی میز تشریح قرار دارد. اجازه بدهید به ورزشگاه شوکرو در استامبول برویم و مسابقه را اینبار به صورت مکتوب ببینیم.
سه مدافع از چهار بازیکنی که در خط میانی استقرار یافتند، چپپا بودند. لوک شاو، مارکوس روخو، دالی بلیند و دارمیانی که قرار است در ژانویه فروخته شود، در دفاع راست به بازی گرفته شد. دفاع متزلزلی که با کمترین فشار، سازمان دفاعیاش دچار از همگسیختگی میشد. مدافعین کناری یا فول بکها هرگز قدرت ارسال یک توپ به روی دروازه حریف را نداشتند. آنها مدافعین ایستا بودند که شعاع عملیاتیشان بسیارمحدود بود. قبول که یونایتد باید در روز یکشنبه در زمین سوانسی در ولز به میدان میرفت و سیستم چرخشی با توجه به تعداد زیاد بازیها در دستور کار مربیان قرار دارد. اما آنها در لیگ دوم اروپا هم موقعیتی خطرناک دارند. فاینورد و فنرباغچه با ۷ امتیاز، اول و دوم هستند و یونایتد با ۶ امتیاز و یک بازی بسیار دشوار در کیف مقابل زوریا در مکان سوم ایستاده است. اما اگر از مدافعین عقیم و فاقد توانمندیهای این پست بگذریم و به دو مدافع مرکزی که با سیستم فلت بازی میکنند و در عرض هم و در یک سطح قرار دارند،بپردازیم، یکی دیگر از حفرههای پر تعداد یونایتد را مشاهده خواهیم کرد. در این سیستم مدافعان میانی وظایفی دوگانه دارند و براساس تأثیرات متوالی شرایط مسابقه آنها یا حریفگیر هستند و یا فضاگیر و دیگر حداقل در تیمهای انگلیسی سوییپر و یا استاپر بودن به صورت انفرادی منسوخ شده است. دو مدافع مرکزی در درجه نخست میبایستی شناخت کافی از توانمندیهای فنی و ویژگیهای ذهنی یکدیگر داشته باشند که دو مدافع میانی یونایتد فاقد هر دو خصیصه بودند. اگر به گذشته برگردیم میلان در دهه ۱۹۸۰ -۱۹۹۰ بهترین دفاعهای ۴ نفره را داشت. به ترکیب زیر نگاه کنید. فرانکو بارزی و الکساندرو کاستاکورتا در مرکز، مائورو تاسوتی و پائولو مالدینی مدافعین کناری این تیم بودند که سه عنوان قهرمانی در جام اروپا و لیگ را بدست آوردند.
حالا به بخش اول مقایسه تطبیقی دوران فرگوسن و عصر بعد از او میرسیم.
الف ـ خط دفاعی فرگوسن
رافائل ریو فردیناند نمانیا ویدیچ پاتریس اورا
ب ـ خط دفاعی مورینیو
دارمیان مارکوس روخو بلیند لوک شاو
وقتی به خط میانی دائمالتغییر میرسیم. میبینیم ستاره این خط مایکل کریک یکی از بازماندگان عصر فرگوسن است که بیشتر اوقات به نیمکت دوخته شده است. یک هافبک دفاعی توپگیر، تخریبی و شروعکننده مجدد بازی، حالا به جای او یک بازیکن متوسط با ضریب اشتباهات بسیار بالا به نام مورگان اشنایدرلین بازی میکند که پس از یک نیمه فاجعهآمیز به نیمکت عودت داده میشود.
اکنون به بخش دوم مقایسه خود میرسیم.
الف ـ خط میانی فرگوسن با سیستم دایاموند یا لوزی
روی کین
دیوید بکهام(کریس رونالدو) رایان گیگز
پل اسکولز
ب ـ خط میانی مورینیو
اشنایدرلین
مارسیال(خوان مارتا) آندره هررا پل پوگبا
اثری از کریک، میختاریان، ممفیس دپای نمیبینیم و تغییرات پی در پی در این خط را مورینیو ادامه میدهد. او باید بداند ناکامی در چلسی و حالا در یونایتد پرونده او را به عنوان یک مربی بزرگ خواهد بست و او هرگز دیگر صاحب تیمی بزرگ در اروپا نخواهد شد.
سرالکس در کتاب رهبری خود مینویسد:« وقتی به فرد موفقی نگاه میکنید برایتان قابل تصور نیست که این فرد شکست را هم تجربه کرده باشد. به عنوان نمونه برخی از قهرمانان ورزشی مثل راجر فدرر، سرنا ویلیامز و یا محمدعلی کلی را میبینید و محال است که آنها را بازنده تجسم کنید ولی همه ما شکستها تجربه میکنیم. شکست بعضیها را فلج میکند و به بعضی دیگر انگیزه میدهد. این اراده من برای پرهیز از شکست بود که انگیزه بیشتری برای موفقیت ایجاد میکرد.» آیا این اراده نزد مورینیو هم هست؟
قبلا نوشته بودم که او به گروه مربیان برنده تعلق دارد ولی حالا در این دیدگاه مرددم. تغییر احتمالی او، یعنی چکاندن ماشه و شلیک به حرفهاش که میتواند تیر خلاص باشد.
ما در بخش پایانی مقایسهمان در دو دوران مختلف هستیم. فرگوسن در حمله از روش کلاسیک دو مهاجم در سیستم ۲-۴-۴ استفاده میکرد و بعدها با روش ۱-۱-۴-۴ بازی کرد که در این سیستم رونی به عنوان مهاجم کاذب پشت سر مهاجم هدف قرار میگرفت و حفرهی بین هافبکها و تک مهاجم تیم را پر میکرد. دقت کنید به مهاجم هدف یا فینیشر دوران فرگوسن
Plan A) در سیستم ۲-۴-۴
دوایت یورک اندی کول
Plan B) در سیستم ۱-۱-۴-۴
رونی
فن نیستلروی
Plan C) در سیستم ۱-۱-۴-۴
رونی
فان پرسی
دوران مورینیو
Plan A) راشفورد
زلاتان
Plan B) رونی
زلاتان
نکتهی دیگر، آمارهایی است که در پی تحقیقات وسیع بدست آمده و امروزه استاندارد فوتبال مدرن است و آن مقدار دویدنهای خطوط سهگانه است:
- بازیکنان خط میانی: ۱۲ کیلومتر(۵/۷ مایل)
- بازیکنان مهاجم: ۱۱ کیلومتر و ۲۵۰ متر ( ۷ مایل)
- بازیکنان مدافع: ۱۰ کیلومتر( ۵/۶ مایل)
اما یونایتد از استانداردهای دویدن هم عقب است و این نتیجه محصول آمارهایی است که صفحه تلویزیون نشان میدهد. بد نیست در این بخش پایانیِ مقایسهمان، علاوه بر زوجهای موفق خط حمله دوران فرگوسن به زوجهای برتر تاریخ فوتبال هم نگاهی بیاندازیم.
- روماریو و بهبه تو: یک زوج متکامل و متفاوت
- شیرر و شرینگهام: نمونه یک زوج کلاسیک، شیرر به عنوان یک بازیکن هدف و شرینگهام به عنوان یک بازیکن متفکر
- رائول و مورینتس: آنها در رئال مادرید دوران درخشانی داشتند. مورینتس توپهای هوایی را میگرفت و رائول گلها را میزد.
- آنری و برکمپ: برکمپ با ظرافتهای خاص خود، آنری را تغذیه میکرد و گلزن طلایی سالهای ۲۰۰۶- ۱۹۹۷ آرسنال، گلزنی میکرد.
به هر حال این یونایتد، سایهای از منچستر بزرگ است که مربی افسانهایاش آن را دانشگاه جاهطلبی نامیده بود. هیچ یک از مردان بزرگ گذشته این تیم روی نیمکت نیستند. مورینیو حتی رایان گیگز را هم نخواست. نکتهای که مشخص است منچستریونایتد به دوران اوج خود بازمیگردد. این مربیان بزرگ و کوچک هستند که با ناکامی خود به افسانه فرگوسن پایداری میبخشند و خود در پرتو نام او ذوب میشوند. برای من که شیفته این تیم هستم روزهای خوبی در گذر نیست. به قول «هورن بی» نویسنده و طرفدار آرسنال:« ماهیت ذاتی طرفدار فوتبال بودن نوعی سرخوردگی تلخ است»
مؤخره: زمانی که این سطور در حال نگارش بود، خبر درگذشت آقای پورحیدری منتشر شد. پرداختن به زندگی سراسر شرافتمندانه این مرد نازنین فرصت دیگری را میطلبد. وظیفه دارم فقدان این چهره ملی را به همگان به ویژه جامعه ورزش، خانواده فوتبال و خانواده گرامی ایسان صمیمانه تسلیت عرض نمایم.
نظر شما