یک- دیروز: بالاخره پس از ماه ها روز هشتم نوامبر رسید. روزی که ماه ها از آن صحبت می شد و نمی رسید. صبح مسیر خلوت بود وخیابان ها خاموش چون مدارس که تعطیل اعلام شده بود و در دانشگاه هم طبق تقویم آموزشی هفتم و هشتم نوامبر مقارن با تعطیلی پائیزه محسوب می شود و دانشجوها در کمپس نیستند. روزی است که در بطنِ جامعه آمریکایی جوششی خاموش در حرکت است و شب باید به نظاره نشست نتایج را. دانشگاه برای دانشجوها تعطیل است ولی اساتید به سرکار می آیند.
برای حدود ظهر جلسه ای هماهنگ شده بود با نمایندگانِ دو کارخانه فولاد که به گروه سازه بیایند و درباب پروژه های مرتبط با فولاد صحبت کنیم. ظهر، نیم ساعتی قبل از جلسه یکی از اساتید را در اتاق کنفرانس دیدم. گفتم احتمالا تا رسیدن نمایندگان کارخانه فولاد، از انتخابات امروز صحبت خواهد کرد. نزدیک تر که رفتم لب تابش روشن بود و صدای مصاحبه های درحال پخش را گوش می کرد. تاملی کردم که ببینم سی. ان. ان هست یا فاکس نیوز؟ که متوجه شدم در یک جلسه اسکایپی دیگر نشسته و دارند مفصل راجع به ظرفیت چرخشی تیر در زمان بارگذاری زلزله صحبت می کنند! چنان با دل خرم از مرور فرمول ها و کانسپت های طراحی حرف می زدند که انگار الآن در این عالم هیچ خبر دیگری نیست.
جلسه اسکایپی که تمام شد نمایندگان دوکارخانه فولاد رسیدند. کارت ها را که دادند متوجه شدم هر دو معاونِ کارخانه هستند. هر دو از تیپ سفیدهای با رفتار کاملا آمریکایی. توضیح می دهند که در ادامه سوابق حمایت کارخانه از پژوهش ، پولی موجود دارند که می خواهند برای حمایت از پایان نامه های دانشجویان در اختیار یکی از سه دانشگاه ویرجینیا تِک، کارولینای شمالی و کلمسون در کارولینای جنوبی بدهند و هدف از این جلساتشان این است که به مدیران کارخانه ها مشورت بدهند که این پول را به کدام یک از این سه دانشگاه بدهند. یکی از کارخانه ها احداث 1923 است[دو دهه قبل از تولد پدربزرگم] و دیگری 1951. ما کارهای جاری در دپارتمان را ارایه می کنیم و آنها هم سوالاتشان را می پرسند. من در خصوص تفاوت های سازه های فولادی در ژاپن با آمریکا صحبت کردم و به شکل محسوسی پیداست که به بحث ژاپن اش رغبتی ندارد! بعد از دوساعت جلسه که تمام می شود انتظار دارم که در زمان پذیرایی کسی حرفی ، اشاره ای به انتخابات امروز کند. ولی بحث ها فقط راجع به فولاد است! قدم زنان به سمت آزمایشگاه ها می رویم تا بازدیدی از تجهیزات داشته باشند. در طول مسیر پیاده روی رفت وبرگشت هم صحبت فقط راجع به فولاد است و سازه و ساختمان.
میهمان ها می روند و اساتید حاضر در جلسه راجع به آنچه در جلسه گذشت صحبت می کنند! ساعت حدود پنج شده و دارم فکر می کنم کم کم حوزه های رای گیری بسته می شود. می روم که سری به حوزه ها بزنم.
شب اخبار از دست رفتن کارولینای شمالی و فلوریدا را اعلام می کند. ترامپ رییس جمهور می شود.
دو-امروز: صبح به دانشگاه می روم. دانشجوها برگشته اند و کلاس ها برقرار است. صبحِ روزی است که ترامپ رییس جمهور شده. صبحِ روزی است که تمام چند هفته ی گذشته تمامِ نظرسنجی ها نرسیدنِ این صبح را اعلام می کردند. صبح روزی است که تا همین دیروز عصر وقتی با طرفدارانِ ترامپ در حوزه ها حرف می زدم درخیال هم باور نداشتند دیدن چنین صبحی را! صبحِ نهم نوامبر به گونه ای دیگر رسیده ولی همه چیز مثل دیروز است. امروز هم در جلسات و بعد جلسه از اساتید و دانشجوها کسی از انتخابات حرفی نمی زند و صحبت ها راجع به آنالیز زلزله هست و فرمول ها.
عصر انجمن پست داک های دانشگاه ( پژوهشگران مقطع پسادکترا) نشستی ترتیب داده که بچه ها در یک کافه بنشینند و گپ و گفتی با رئیس دانشکده مهندسی داشته باشند. ساعت شش به کافه مرکز شهر می روم و میان جمع چند نفری که پیرامون رییس دانشکده نشسته اند. او با حرارت از نحوه ی جذب بودجه برای پروژه های تحقیقاتی بچه ها حرف می زند و به تک تک ما توصیه هایی می کند. یکی از اساتید گروه مکانیک هم با اوست. توضیح می دهد که معدل لیسانسم خیلی پایین بوده ولی این چیزها ملاک نیست. برای موفقیت تلاش کنید. صحبت از مقاله است و بودجه و ... . به حال و هوای کافه نگاهی می کنم. دخترها و پسرها به کار خود مشغول و فضایی آرام . نه زلزله ای آمده و نه آب سونامی ای رفته . همه چیز مثل همین دیروز. سقف کافه را نگاه می کنم شده است. جلسه ما تمام می شود وتا بیرون درِ کافه هم حرف، حرفِ مقاله است و بودجه و هرچیزی غیر ترامپ!
سه- امشب. در طی ماههای گذشته مطالبی راجع به انتخابات آمریکا نوشته و منتشر کرده ام. در تمام این چندماهی که با افراد مختلفی راجع به چهارسال آینده آمریکا صحبت داشته ام حرفهای پیرمردی بازنشسته ارتش در میشیگان درذهنم پررنگ تر باقی مانده. چندماه پیش می گفت: "حتی اگر ترامپ رییس جمهور شود هم کشور عبور می کند از این ماجرا چون ساختار هایمان مستحکم است و مبانی هم خوب طراحی شده". نمی دانم حرفش درست خواهد شد یا نه.
داشتم فکر می کردم ژاپنِ بعد از سونامی را دیدم . شاید بشود آمریکای بعد از سونامی ترامپ را هم ببینم. هرچند که ژاپنِ بعد از زلزله و سونامی همان ژاپنِ قبل باقی ماند ولی آب های پیرامونش رادیواکتیو شدند و آلوده. نمی دانم تشعشات ترامپ هم در آبهای پیرامون آمریکا باقی خواهد ماند یا نه؟
نظر شما