۰ نفر
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۴:۱۱

از دیدگاه مرگ‌ شناسی، چند نوع مرگ داریم؛ مرگ اجتماعی، مرگ روانی و مرگ جسمی. جدا کردن آنها در کار با بیماران، از لحاظ بالینی، به‌ خصوص بیماران رو به مرگ که دچار روان‌ نژندی‌هایی هستند، کار را آسان می‌کند.

در جهان معاصر، به دلیل فشارهای مختلف از جمله افسردگی، استرس، بیکاری و ... مرگ موضوعی آشنا و مانوس برای اتسان امروز است. با دکتر غلامحسین معتمدی، نویسنده و روان پزشک، گفت و گو پرداخته ایم. دکتر معتمدی معتقد است:" مهمترین آموزه مرگ‌شناسی آن است که مرگ و زندگی را نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد. آنها دو روی یک سکه هستند

 از دیدگاه مرگ‌ شناسی، چند نوع مرگ داریم؛ مرگ اجتماعی، مرگ روانی و مرگ جسمی. جدا کردن آنها در کار با بیماران از لحاظ بالینی، به‌ خصوص بیماران رو به مرگ و نوراتیکی‌ که دچار روان‌ نژندی‌هایی هستند که این روان‌نژند‌ی در پشت ترس از مرگ نهفته‌ کار را آسان می‌کند.

 مرگ اجتماعی، زمانی روی می دهد که افراد در انزوا رها شوند و از شبکه‌های اجتماعی محروم باشند. در سالمندان این موضوع فراوان وجود دارد. به خاطر اینکه نقش آنها در جامعه کاهش پیدا می‌کند و آنها قدرت ارتباطی را از دست می‌دهند و کم ‌کم دستخوش انزوا می‌شوند.

 مرگ روانی هنگامی اتفاق می‌افتد که افراد انگیزه‌ای برای زندگی‌ کردن ندارند و ایمان خود را برای زندگی‌کردن از دست داده‌اند و منبع انرژی روانی که سبب می‌شود افراد انگیزه لازم برای ادامه زندگی داشته باشند ته می‌کشد و نوعی مرگ‌ جویی اتفاق می افتد.

 مرگ جسمی، مرگ فیزیولوژیک و زیستی را دربرمی‌گیرد. مرگ زیستی زمانی اتفاق می افتد که کارکردهای حیاتی تقریباً مختل می‌شوند ولی مغز یا قلب کار می‌کند. نمونه‌اش کسانی هستند که اغمای غیر قابل بازگشت دارند ولی زندگی نباتی را ادامه می‌دهند ولی هویت انسانی، حیات اجتماعی و روانی ندارند.

 

متن کامل این گفتگو را اینجا را بخوانید

کد خبر 60678

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین