مهدی یاورمنش- مهدی درستی: علی وزیریان، هنرمند گرافیست و طراح، چندی پیش مهمان کافه خبر بود. بهانه این گفتوگو، مجموعه پوسترهای او با موضوع عاشورا بود که در ابعاد بزرگ و براساس مضامین زیارت عاشورا خلق شدهاند و به بیان روایتی متفاوت از این واقعه میپرازند.
وزیریان چهرهای نام آشنا در عرصه طراحی و گرافیک به شمار میآید که دغدغههای مذهبی در بسیاری از آثارش مشهود است. با او در باره مجموعه پوسترهای عاشوراییاش که در یک دهه گذشته پدید آمدهاند به گفتوگو نشستیم و البته بحث به مسائل کلانتر مذهبی و فرهنگی هم کشیده شد که میخوانید.
محرم امسال، نمایشگاهی از پوسترهای عاشورایی شما با نام «رنگ نجوا» در خانه هنرمندان برپا شده بود. میدانم آن آثار گوشه کوچکی از یک پروژه بزرگ بودند که سالهاست دلمشغولی شماست. ابتدا در باره روند شکلگیری و پدید آوردن این مجموعه بگویید.
پوسترهایی که در خانه هنرمندان به نمایش درآمد، گزیده و منتخب آثاری است که کار روی آن مجموعه را از 10_ 11 سال پیش شروع کردم. دلیل اصلیام برای دنبال کردن این پروژه، این بود که برای زیارت عاشورا به خصوص در زمینه طراحی گرافیک و به ویژه پوستر کاری انجام دهم و تا جایی که میدانم هنوز هم کار جدی دیگری در زمینۀ تجسمی روی این موضوع انجام نشده است.
تا بهحال چند پوستر برای این مجموعه ساختهاید؟
مجموعه این آثار نزدیک به 30 پوستر است و به جز چندتای آنها که در فضای مجازی منتشر شده و یکی هم که به صورت افست چاپ شده است، مابقی کارها منتشر نشده اند.
چرا به جای چاپ و انتشار کامل مجموعه، در یک نمایشگاه فقط تعدادی از آنها را به نمایش گذاشتید؟
نیت من بود که آثار به جایی برسد و کامل شود بعد آنها را ارائه کنم؛ نمیخواستم آنها را بصورت پراکنده ارائه یا نمایشگاه را برپا کنم. البته بعد با خودم فکر کردم که شاید هیچ وقت به آن چیزی که میخواهم نرسم، برای همین تصمیم گرفتم بخشی از مجموعه را منتشر کنم که شما ابتدای محرم شاهد برپایی نمایشگاه آن در خانه هنرمندان بودید. البته به دلیل کار در یک دوره طولانی، مجموع این آثار در یک سبک و سیاق واحد نیستند و تفاوتهایی دارند.
عاشورا و محرم بازتاب خیلی پُررنگی در ادبیات کهن و معاصر ما داشتهاند. در 100 سال اخیر (از اواخر قاجار تا امروز) نقاشان و دیگر هنرمندان عرصه تجسمی هم در این زمینه کم کار نکردهاند. چه کاستی یا کمبودی دیدید که شما هم این موضوع را دستمایه هنرنمایی خودتان قرار دادید؟
من موافق این نظر شما نیستم که در زمینۀ هنری عاشورا زیاد کار شده است، لااقل در حوزۀ تجسمی منظورم است. اتفاقاً امروزه به دلیل اینکه زمانه تغییر کرده ، من احساس میکنم که باید بیش از این دربارۀ عاشورا و مفاهیم آن کار کرد. من در حوزه های کاری خودم هر زمان که احساس کردم این امکان وجود دارد که برای موضوع عاشورا کاری انجام دهم، این کار را کردهام. اولین فیلم من «خدا نزدیک است» به عاشورا اشاره دارد؛ البته ممکن است نوع نگاه و بیان آن را خیلی ها نپسندند و شاید برای همین هم هست که به دفعات از تلویزیون با سانسور وحشتناک پخش شده و متاسفانه تمام پردههای عاشورایی را که اصل موضوع این فیلم هست، حذف میکنند.
چرا؟
به دلیل کم سوادی یا بی سوادی فرهنگی و بصری و درجایی هم محافظه کاری. مسئولین ما فکر میکنند نمایش این تصاویر مشکل شرعی دارد در حالی که این گونه نقاشی نزدیک به یک قرن قدمت دارد و اگر مشکل داشت مراجع بزرگ طی تمام آن سال ها قطعاً اجازۀ ترویج نمی دادند و در مقابلش موضع می گرفتند، درحالی که این کار را نکردند.
متاسفانه غالب مدیران فرهنگی ما بسیار محافظهکار هستند و فاقد سواد بصری و فرهنگی اند و دست به حذف میزنند.
خب داشتید درباره دلیل رویکرد هنریتان به واقعه عاشورا میگفتید.
کار روی واقعه عاشورا هیچوقت تمامی ندارد. پیش از این در زمینه گرافیک راجع به عاشورا کارهایی را دیدهایم، چه گرافیک عامیانه و چه گرافیک خاص که معاصر است و بعد از انقلاب مشخصاً توسط هنرمندان حوزه هنری جریان آن آغاز شد اما من فکر کردم و دیدم روی یک موضوع کار نشده است و آن هم زیارت عاشورا است که ارجاعات اساسی میدهد. این زیارت برای کسی که مذهبی نیست یا اطلاعات مذهبی زیادی ندارد، فضایی را ایجاد میکند که به تامل و تفکر بپردازد و شاید سبب مطالعه بیشتر درباره واقعه عاشورا و آشنایی او با این مفهوم عظیم مذهبی شود.
یادم هست هنگامیکه اولین پوسترهای این مجموعه را طراحی کرده بودم و تصمیم نداشتم تا اتمام کار منتشرشان کنم؛ تنها چندتای آنها را در سایت خودم نمایش گذاشتم که یک طراح سوئیسی برایم ایمیل داد که کارهایم را دیده و آنها را دوست دارد اما پوسترهای عاشورا برایش خیلی جالب است. او سپس از من درباره عاشورا توضیح خواست. پس از توضیحات من، چند وقت بعد به من پیام داد که خودش هم مطالعه بیشتری کرده و میخواهد نتیجه آن را به همراه پوسترهای من روی وب سایت خودش به نمایش بگذارد. من اصلاً انتظار چنین تاثیر و بازخوردی را نداشتم بخصوص خارج از ایران و دریک کشور اروپایی!
در واقع کلید آفرینش این مجموعه بر اساس مفاهیم زیارت عاشورا از همینجا زده شد؟
این اتفاق کار روی موضوع زیارت عاشورا را برایم جدی تر از پیش کرد؛ ببینید در کشور خودمان همه قشری و با هر مسلکی محرم و عاشورا را میشناسند و عزاداری می کنند اما زیارت عاشورا بیشتر برای آدمهای مذهبی شناخته شده است. ممکن است افرادی بسیار با مطالعه باشند که صدها کتاب و رمان هم خوانده اند اما نسبت به زیارت عاشورا معرفت ندارند. برای همین فکر کردم به جای پرداختن به عناصر بصری رایج و تکراری محرم و عاشورا کارم را روی زیارت عاشورا متمرکز کنم تا مخاطب با تامل و مطالعۀ این زیارتنامه به سمت شناخت عمیق این واقعه قدم بردارد.
جدا از زاویه دید متفاوت شما به واقعه عاشورا، آنچه در اجرا به چشم میآید، ادغام تجربههای سنتی تصویرگران در این حوزه و رویکردهای مدرن هنری است. در این باره توضیح دهید.
در آغاز چیزی که سخت بود، برنتابیدن استفاده از تصویر و شمایل در پوسترها بود. از سویی فکر می کردم هرجور تصویرسازی کنم آن اصالت نقاشی سنتی و مشخصاً نقاشی قهوهخانهای را ندارد و از سوی دیگر می دیدم این نقاشیها عمر خودشان را کردهاند و دیگر کارکردشان به امروز تعلق ندارند اما دریافتم میشود در ارائۀ گرافیکی به نحوی این تصویرها را به روزکرد. برای همین شروع کردم به طراحی و ملاکم برای خلق پوسترها، فرازهای زیارت عاشورا بود؛ متناسب با این عبارات، تصاویری را از پردههای نقاشی قهوهخانهای انتخاب و سپس آنها را به قالب گرافیکی تبدیل می کردم. بخش دیگر کار حروف نگاری بود که با قابلیتهای بصری پوسترها تناسب داشته باشد (من تعمداً از واژۀ حروف نگاری استفاده میکنم چون که در دهۀ اخیر کلمۀ تایپوگرافی خیلی جاها نادرست بهکار میرود). هجمههای حروف و کلمات را بهانۀ تاکید بر صحنه های پر هجوم عاشورا گرفتم. بعد دیدم در این نوع ترکیب بندی حروف خوانده نمیشوند و به این ترتیب به فرم محض تبدیل شده اند. تا جائیکه می شد سعی کردم عبارات خوانایی خود را از دست ندهند تا برای آنها که با زیارت عاشورا آشنایی ندارند، کلمات قابل خواندن باشند.
حتما باید خوانده و فهمیده میشدند؟
وقتی صحبت زیارتنامه است پس قطعاً خواندن عبارات ضروری می شود. بعلاوه در پوستر باید مخاطب چیزی از کار دریافت کند. اگرچه پوستر سازی جدید، دیگر تنها آن مفهوم و کارکرد اطلاعرسانی سابق را ندارد و خیلی جاها می بینیم که به نوعی اشاره موجز بصری نزدیک می شود آن هم برای موضوع و مفهومی خاص. اما به هر حال باز هم پوستر است نه یک تابلو انتزاعی و فرمالیستی.
از این قسم کار، بسیار بازخورد داشتهایم و مشهورترین آن، نمایشگاه پوسترهای اسماءالحسنی است که با استقبال فوق العاده خوبی همراه است؛ هم از بُعد جهانی و هم در داخل کشور.
حیف است تنها تعدادی از آثار این مجموعه در نمایشگاهی ارائه
شوند. چرا در یک کتاب منتشر نشدهاند؟
زمانی که این کارها شروع کردم یعنی همان ده یازده سال پیش، نشر نظر کتابی از آثارم چاپ کرد و چند تای این پوسترها در آن مجموعۀ کوچک آمد، قرار بود این کارها در کتاب مستقلی که به معرفی این زیارتنامه می پردازد چاپ و منتشر شود؛ تصویر پوسترها و شرح متن در کنار هم به چند زبان. اما ناشر دیگر این موضوع را پیگیری نکرد.
عجیب است در ایران چنین کاری پشتیبان مالی پیدا نکند. وظیفه ذاتی خیلی از سازمانها و نهادهای فرهنگی، کار در چنین عرصههایی است.
متاسفانه فعالیت و پشتیبانی غالب حامیان خصوصی و دولتی در ایام محرم تقریباً محدود به اطعام و تامین و تجهیز دیگ و سه پایه و پرچم هیات هاست؛ کسی سراغ حمایت از این دست کارها که حاصلش گسترش معرفت نسبت به عاشورا و فرهنگ آن باشد، نمیرود.
این در حالی است که نهضت شیعه در طول تاریخ رویکردی هنری به امور و مناسبتهای مذهبی داشته و حالا این بیمهری به آثار هنری عجیب است.
بله، بسیاری از جنبههای هنری فرهنگ اسلامی متعلق به عالم تشیع و به ویژه ایران است اما متاسفانه پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی ما هنوز یک موزه هنرهای اسلامی در کشور نداریم.
موزه هنرهای اسلامی امام علی چطور؟
موزه هنرهای دینی امام علی تنها عنوان دین و اسلام و امیرالمومنین را یدک میکشد . کافی است به کارنامۀ همین چند سال اخیرش نگاه کنید، از جشن تولد بازیگر و آهنگساز بگیرید تا برگزاری نمایشگاه پوسترهای فلان طراح لهستانی و سوئیسی و پوسترهای تئاتر و ... کدام این ها به هنر دینی یا به امام علی (ع) مربوط می شود. کجای آثار "اشتفان بوندی" یا "لخ مایفسکی"به هنر دینی و امام علی ربط پیدا می کند که این مکان در اختیارشان قرار می گیرد؟
برگردیم به مجموعه پوسترهای عاشورایی شما. در این کار بیشتر
با نگاهی عرفانی و شناختی به وافعه کربلا روبرو میشویم که کمتر تاکنون شاهدش
بودهایم. در اینباره بگویید.
از یک منظر واقعه عاشورا حادثه ای تاریخی از مظلومیت و نبرد و حق طلبی و اخلاق است، اما سوی دیگر این واقعه و چه بسا بخش بزرگی از آن وجه عرفانی است که کمتر و کم رنگ به آن پرداخته می شود. به همین دلیل سعی کردم در بیان بصری این مجموعه قدری خلاف آمد عادت کار کنم. برای مثال رنگ مشکی و قرمز را که رنگ های غالب پوسترها برای این موضوع است به ندرت به کار گرفتم. به خصوص لکه های قرمز خون را که بسیار در این دست آثار به کار گرفته می شود. استفادۀ ناصواب و مفرط از این نمادهای رنگی و بصری در بسیاری از آثار گرافیکی و حتی بنرها به نوعی تاکید بر خشونت و فرهنگ خشونت است که بازتاب آنها در رسانه های غربی به ضرر ماست.
مثل قمه زنی در مراسم عزاداری که از سوی بسیاری از علما ممنوع شده است؟
نوعی از تصویر سازیهای عامیانه که بحمدالله به حداقل رسیده و حتی گونه ای از مداحیها، جور دیگری همان کار قمهزنی را می کند که رسانه های معاند از آنها علیه ما استفاده می کنند و البته موجب نوعی انحراف پنهان در عزاداری ها می شود . متاسفانه بعضی از هیئتها که تعدادشان هم کم نیست مسیر اشتباه میروند در حالیکه می توانند به شیوههای سنتی عزاداری را برپا کنند.
این مجموعه آثار شما در قالب پوستر تهیه شده است که در محیط شهری هم به خوبی میتوان از آنها بهره برد. آیا در این ارتباط، شهرداری را در جریان قرار دادهاید؟
شهرداری اساساً سراغ این سبک کارها نمیرود که حتی به صورت بنر در سطح شهر به نمایش درآید. متاسفانه آنها هرسال کارهای تکراری و کلیشهای و رفع تکلیفی برای گزارش کارهایشان انجام میدهند. آیا رسالت فرهنگی شهرداری تهران در موضوع گرافیک محیطی ارائه آثار "موندریان" و "پل کله" در محلۀ جوادیه و اتوبان همت است یا ارائه کار جدی و اصیل که ریشه در فرهنگ بصری خودمان دارد؟ دیگر سازمانها و نهادها هم اوضاع بهتری ندارند.
ما هنرمندان زیادی در عرصه هنرهای مذهبی داشته و داریم که متاسفانه نظام فرهنگی کشور آنها را کنار گذاشته. همین حوزه هنری، دورهای هنرمندانی داشت که بسیار جدی و تاثیر گذار و با اشتیاق کار میکردند. مضحک است که یکی از مدیران آن در مصاحبه با یکی از همین نشریات خودشان گفته بود ما در حال تولید هنرمندان انقلابی هستیم! اینجور حرف زدن نمایش بی سوادی خودشان است. متاسفانه حوزه هنری که روزی جریان ساز حرکت های فرهنگی در زمینه های گوناگون بود اکنون در حد یک انتشاراتی تنزل پیدا کرده است.
با اینحال از چاپ و انتشار کتاب پوسترهای عاشورایی خود ناامید نیستید؟
خوشبختانه یکی از فعالان فرهنگی در بخش خصوصی که آثار نمایشگاه را دیده بود خودش پیشنهاد چاپ آنها را داد و من هم استقبال کردم. ان شاء الله پس از مراحل آماده سازی که البته قدری طولانی خواهد بود منتشر می شود.
57243
نظر شما