«خبرجنوب» نوشت: تنبیه بدنی کودکان می تواند باعث ابتلا به اختلالات روانی در بزرگسالی شود.

«جور استاد به ز مهر پدر»؛ این حکایت سعدی است از زمانی که به کشوری در غرب آفریقای آن زمان سفر می کند. سعدی در سرزمین «مغرب» معلم «کُتّابی» می بیند به تعبیر خودش «ترشروی، تلخ گفتار، بدخوی، مردم آزار، گدا طبع و ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و دل مردم سیه کردی. جمعی به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گَه عارض سیمین یکی را طپنچه زدی و گَه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی».
سعدی پس از چندی میشنود که «خباثت» معلم بر خانواده دانش آموزان روشن می شود؛ پس آن معلم را «بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی».آن طور که سعدی «گزارش» می کند، با آمدن معلم «پارسای سلیم نیک مرد حلیم» هیبت معلمِ نخستین از سر کودکان بیرون میرود و «یک یک دیو میشوند». سعدی دو هفته بعد باز به همان مسجد گذر میکند که می بیند آن معلم «حلیم» را هم برانده اند و دوباره همان معلم «ترشرویِ تلخ گفتار» را به جایش نشانده اند. سعدی می رنجد و میپرسد که «ابلیس را معلم ملائکه دیگر چرا کردند». و پیرمردی به باور سعدی، «ظریفِ جهاندیده» پاسخ می دهد: «پادشاهی پسر به مکتب داد/ لوح سیمینش بر کنار نهاد/ بر سر لوح او نبشته به زر/ جور استاد به ز مهر پدر».
اما نزدیک به 7 سده از زمانه سعدی می گذرد تا بزرگان دانش روان شناسی و علوم تربیتی بتوانند ثابت کنند در آن ماجرا حق با كساني بوده كه معلم «حليم» را بر معلم «ترشرو» ترجيح ميدادهاند. هرچند که انگار سخن این اندیشمندان هنوز در گوش برخی از معلمان و حتی خانوادههای دانش آموزان چندان شنوایی ندارد؛ همین چند روز پیش معلمی در شهرستان لارستان دوباره دانش آموزی را به باد کتک گرفت و چندی پیش از آن معلمی دیگر در شیراز، دانش آموزی را چنان تنبیه بدنی کرد که کارش به بیمارستان ترومای شیراز کشید؛ این است که اکنون، برخی که دستی بر آتش دارند میگویند، «اینکه معلمی دست به تنبیه بدنی ببرد نه نشان دهنده توانایی او، بلکه نشان دهنده نداشتن صلاحیت برای کاربرد اهرم های جایگزین در مدیریت دانش آموزان است».
جنبه تقویتی تنبیه برای تنبیه کننده
تقریبا همه روان شناسان همباورند که تنبیه بدنی کودکان و نوجوانان نه تنها اثربخش نیست بلکه پیامدهای روانی بسیاری به بار می آورد. از اختلالات هیجانی گرفته تا اختلالات شخصیت که درمانشان هنوز برای هیچ روانشناسی در هیچ کجای جهان آسان نیست. در میان آنان شاید صدای «بی اف اسکینر» از همه بلند تر باشد؛ روان شناس رفتارگرایی که معتقد است، تنبیه بدنی کودکان بیش از اینکه برای اصلاح و تربیت کودک به کار بیاید برای تنبیه کننده، تقویت کننده است. به عبارت دیگر، کسی که تنبیه می کند و می بیند کودک آرام شد از اقدام خود احساس رضایت
می کند و برای به کارگیری بیشتر آن ترغیب می شود. اما روانشناسان رفتار گرا معتقدند که این تنبیه باعث نمی شود رفتاری که منجر به تنبیه شده «خاموش» شود. به بیان ساده تر، اگر یک معلم دانش آموز خود را به این خاطر که کلاس را به هم می ریزد، سخن نامتعارف به زبان می آورد یا درس نمی خواند تنبیه می کند و دیگر آن رفتار از دانش آموز سر نمی زند، معنایش این نیست که دانش آموز یاد گرفته درس بخواند و یا فهمیده به زبان آوردن سخن نامتعارف چقدر نازیباست بلکه برای اینکه کتک نخورد، فحش نمی دهد یا اندکی صفحات کتاب را برگ میزند. آن وقت، هنگامی که دانشآموز خیالش از چوب معلم راحت شد، دوباره همان رفتارهای گذشته را در پیش می گیرد؛ تنبیه هم هرچه بیشتر باشد اختلالات روانی بیشتری پیش روی دانش آموز است.
دانش آموز اگر کودک باشد، ممکن است به اختلالات هیجانی، اختلالات یادگیری و انواع دیگر اختلالات روانی مبتلا شود و اگر نوجوان باشد، به خاطر حساسیت های این سنين، میزان اختلالات هم ممکن است بیشتر شود؛ ضمن اینکه تقریبا همه روان شناسان- از روانکاوان پیرو فروید گرفته تا رفتارگرایان و شناخت گرایان- معتقدند عمده اختلالات بزرگسالی -اگر ناشی از شرایط محیطی نباشند یا در آنها ژن ها دخالت نداشته باشند- ریشه در تجربیات کودکی دارند. به همین خاطر کودکانی که امروز کتک می خورند، فردا به اختلال دچار می شوند و آن وقت درمان این اختلالات ساده نخواهد بود و زندگی یک فرد ممکن است تباه شود. از همه بدتر و خطرناک تر، اختلالات شخصیت که یکی از عمده ترین آنها اختلال ضد اجتماع است و چه بسا پیامدهای رفتار یک خانواده یا معلمی که کودک را امروز کتک می زند، فردا گریبان کل جامعه را بگیرد.
«دانش آموز را کتک نزنی، بی عُرضه ای»
با اینکه امروزه محتویات درسی بیشتر کتاب های روانشناسی و علوم تربیتی را نظریه های نظریهپردازان مدرن گرفته و همه آنها همباور هستند که تنبیه بدنی کارساز نیست، چرا باز برخی معلمان و خانواده ها دست به «کتک» می برند؟ شاید به این خاطر که تنبیه بدنی، برای خود تنبیه کننده تقویت کننده است. به عبارت دیگر، تقویت کننده به این وسیله خشم خود را خالی میکند، ضمن اینکه آن رفتار - حتی اگر شده موقتا- ممکن است از کودک سر نزند. اما در این پدیده احتمالا عوامل فرهنگی هم دخالت دارند. نمونه اش همین حکایت سعدی که «پیرمرد ظریفِ جهاندیده» به سعدی می گوید: «جور استاد به ز مهر پدر». غافل از اینکه این پیر جهاندیده این نکته را نادیده گرفته که چه بسا شیطنت دانش آموزان به خاطر ناتوانی معلم جدید از اداره کلاس باشد و نه توان بیشتر معلمِ «بدخوی، مردم آزار، گدا طبع و ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی». اما هر چه که هست در فرهنگ ایرانیان نگاهی مشابه با نگاه آن پیر مغربی وجود دارد. بعید است کسی 12 سال در دبستان، راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی تحصیل کرده و هر چقدر هم که دانش آموز خوبی بوده باشد، به خاطر یک اشتباه جزیی شيلنگ و چوب و سیلی روی پوستش فرود نیامده باشد. کافی است عبارت «تنبیه بدنی دانش آموز این بار...» را در گوگل جست و جو کنید تا 861 هزار نتیجه به دست دهد. اما امروز انگار یک «شورش» در جریان است. شورشی که دانشآموزان به یاری فناوری روز به آن دست زده اند. امروزه دانش آموزان از لحظه تنبیه فیلم می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند؛ هر چه آموزش و پرورش تلاش می کند دانشآموزان را از آوردن گوشی های دوربین دار به آموزشگاه منع کند، باز هم نتیجه نمی گیرد؛ در نتیجه دانش آموزان از صحنه تنبیه فیلم می گیرند و تازه که مردم از بیرون، حجم خشونتی که علیه دانش آموزان به کار برده می شود را می بینند نسبت به فراگیر بودن این وضع آگاه میشوند. تنها در یک ماه گذشته دوبار فیلمی این چنین منتشر شده و در یک مورد آنها کار دانش آموز به بیمارستان شهید رجایی شیراز کشیده است؛ در مورد دوم هم که در لارستان اتفاق افتاد گردن دانش آموز آسیب دید. پدر این دانش آموز گفته است: «فرزند 14 ساله ام که در پایه هشتم مقطع متوسطه اول تحصیل می کند، از دست مدیر این مدرسه کتک خورده و گردن و سینه اش آسیب دیده است».این وضع به رغم بخشنامهای اتفاق می افتد که چندی پیش وزارت آموزش و پرورش منتشر کرده و از همه معلمان خواسته از تنبیه بدنی دانشآموزان خودداری کنند؛ اما شاید این وضع ریشه در عوامل دیگری هم داشته باشد. برای نمونه آن طور که معاون ابتدایی آموزش و پرورش فارس به سرویس گزارش «خبرجنوب» گفته بار دیگر شمار دانش آموزان به صورت متوسط در مدرسه های فارس به 40 نفر رسیده که این وضع اداره کلاس را برای معلم دشوارتر می کند. اما عوامل فرهنگی را نباید نادیده گرفت. در آموزش و پرورش فارس هیچ کسی حاضر به پاسخگویی به سرویس گزارش «خبرجنوب» درباره این وضع نمی شود یا دست کم تلفن خود را پاسخ نمی دهد اما مدیر یکی از مدرسه های فارس به شرط اینکه نامی از او برده نشود میگوید: «حتی خانواده ها خواستار تنبیه بدنی دانش آموزان هستند. من اگر این کار را نکنم،
خانواده ها میگویند فلانی عُرضه اداره کلاس و مدرسه را ندارد چون بچه ها را کتک نمی زند».
این است که انگار امروزه فناوری به کمک آمده تا تصویر یکی از احتمالا «خشونت بارترین» تجربه کودکان ایرانی بر روی صفحه نمایش گوشی ها بیفتد و آنانی که دست به این رفتارها می زنند از بیرون تماشاگر کاری که می کنند، باشند. اما آیا صرف تماشای این خشونت بسنده می کند یا اینکه برای رفع خطری که نه تنها بیخ گوش دانش آموزان، بلکه پیش روی جامعه است باید فکری دیگر کرد و نه تنها تفکرات را تغییر داد بلکه برای سیستم آموزشی کنونی طرحی نو درانداخت؟
تا آن وقت معلمانی که دِین آموخته ها و زحمت هایشان تا همیشه بر گردن جامعه است، یک وقت با این توصیف سعدی از معلم مغربی تداعی نشوند که «جمعی به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گَه عارض سیمین یکی را طپنچه زدی و گَه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی».

46

کد خبر 607420

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار