به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، دو سال پیش در یادداشتی نوشته بودم که اوپک به خواب زمستانی رفته است، اما آن نتیجهگیری، زودهنگام و عجولانه بود. تصمیم عربستان مبنی بر تسهیل سقوط بهای نفت و رها کردن بازار برای متوازن شدن عرضه و تقاضا، تصمیمی عملگرایانه بود براساس اوضاع و احوال بازار و نه ایدئولوژیک.
در نوامبر سال 2014، سرعت رشد تولید نفت شیل امریکا از سرعت رشد تقاضای جهانی پیشی گرفته بود. قیمتهای بالا و باثبات طی سالهای 2012 تا 2014، موجب هدایت صدها میلیارد دلار سرمایه به سوی منابع پرهزینه اقیانوس شمال و آبهای فوق عمیق و شنهای نفتی شد.
ایران که شاهد سقوط نرخ تولید خود بود، مصمم بود پس از توافق هستهای به احیای تولید بپردازد. در این شرایط اغلب کشورهای اوپک و همچنین غیرعضو مانند مکزیک و روسیه تمایل نداشتند به روند کاهش عرضه بپیوندند و خواستار این بودند که عربستان تمام بار کاهش عرضه را به دوش بکشد. اما سعودیها قبلا هم این فیلم را دیده بودند. در دهه 1980، وزیر نفت «زکی یمانی» تولید کشورش را برای حفظ بهای نقت از 10 میلیون بشکه در روز به 3 میلیون بشکه تقلیل داد و متعاقب آن سالها طول کشید تا این پادشاهی بتواند سهم خود از بازار را دوباره به دست آورد. آن تصمیم هنوز هم یکی از خطاهای بزرگ و پرهزینه سعودیها در مدیریت بازار شناخته میشود و مطمئنا این کشور قصد ندارد مجددا شاهد آن باشد.
علاوه بر تمام این چالشها، با نگاه به گذشته مشخص میشود که عربستان سعودی، قضاوت درستی در مورد سرعت پاسخگویی ایالات متحده و سایر تولیدکنندگان نداشته است. آنها تصور میکردند نفت شیل امریکا برای توجیه اقتصادی به بهای 70 تا 80 دلاری نیاز دارد. این اعتقاد نیز وجود داشت که به زودی تولیدکنندگان پرهزینه به زودی از بازار خارج میشوند. از طرفی هم کند شدن نرخ رشد تقاضای چین در سال 2014 همه را غافلگیر کرد. این وقایع همه را در نوامبر 2014 به این نتیجه رساند که دوره بهای نازل نفت کوتاه خواهد بود و بازار سریعتر از حد انتظار به تعادل خواهد رسید.
عنصر ژئوپلیتیک دخیل در این وقایع، روابط سیاسی میان ایران و عربستان است که به نازلترین سطح خود رسیده است. توافق هستهای ایران با ایالات متحده و دخالت روسیه در سوریه، این روابط را تیرهتر کرد. زمانی که ایران برای بازگشت به بازار تقلا میکرد، سعودیها تمایلی نداشتند با افزایش قیمت و کاهش سهم خود در بازار، این امر را تسهیل کنند. این انگیزه احتمالا دلیل خروج دقیقه نودی عربستان از توافق اجلاس دوحه در سال 2016 است.
اما امروز وضعیت بازار به کلی متفاوت است. طبق ادعای موسسه وودمکنزی، یک تریلیون دلار سرمایه از صنعت نفت و گاز خارج شده است. تولید نفت شیل و دسترسی به وام ارزان کاهش یافته است. تولید نفت ایران به سطح پیش از تحریم رسیده و تولید عراق نیز افزایش چشمگیر داشته است. اعضای اوپک و غیراوپک با کسری بودجه و تنگنای مالی مواجه هستند. پیشبینی میشود اقتصاد عربستان، سال آینده دچار رکود شود. دولت عربستان به کاهش حقوق و مزایا، افزایش هزینه انرژی و پیگیری منابع درآمد جدید متوسل شد. اقدامات ریاضتی دولت نیز موجب نارضایتی مردم شده است. در عین حال دولت برنامه جاهطلبانهای برای تنوعبخشی به اقتصاد را آغاز کرده که چندین سال به طول خواهد انجامید. اما در حالی که بهای نفت یک کاتالیزور برای انجام اصلاحات شده، جنبه دیگر آن جذب سرمایهگذاری بیشتر خارجی بوده است.
اما مکمل این تصویر، نفت شیل ایالاتمتحده است. در حالی که از سقف تولید در سال 2015، یک میلیون بشکه کاسته شده، بهرهوری این صنعت افزایش چشمگیر داشته است. پیشبینی میشود با بهای 60 دلاری نفت، تولید نفت شیل امریکا افزایش یابد و با توجه به افزایش تقاضای جهانی، به نظر میرسد جا برای رشد نفت شیل امریکا وجود دارد. رشد نفت شیل امریکا معلوم خواهد کرد که آیا تصمیم کاهش عرضه از سوی اوپک، موجب حداکثر شدن درآمد این کشورها از طریق بالا رفتن قیمت خواهد شد یا نه. بدین ترتیب، نفت شیل امریکا تبدیل به مانعی جدید و مهم در مسیر توانایی اوپک برای دستکاری عرضه و تقاضا در بازار شده است. قدرتی که در طول 40 سال گذشته، در انحصار این کارتل نفتی بوده است.
در حقیقت مدتی است در توانایی مدیریت بازار توسط اوپک، اغراق شده است. دیگر عربستان صاحب حجم عظیمی از ظرفیت مازاد نیست که به آن امکان دهد از جهش بهای نفت ممانعت به عمل آورد. همچنین آشکار شده که دیگر علاقهای به این ندارد که عرضهکنندهای باشد که بهای نفت را تنظیم میکند. اما توافق وین یادآور این حقیقت است که هنوز هم در شرایط مناسب، اقدام دستهجمعی برای افزایش درآمد بهواسطه کاهش تولید عملی است.
منبع: مرکز سیاست جهانی انرژی دانشگاه کلمبیا
35225
نظر شما