۰ نفر
۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۳:۲۵

در فوتبال ما حق با کدام طرف است؟ آدم‌هایی که فوتبال بازی نکرده‌اند ولی خیلی شیک حرف می‌زنند یا آدم‌هایی که فوتبال بازی کرده‌اند و فوتبال را می‌فهمند؟

حرف‌هایی که خداداد عزیزی در آخرین برنامه 90 زد، مشکلی بود که سالهاست بین اهالی فوتبال وجود دارد. مدتهاست که بین اهالی فوتبال شکافی بزرگ ایجاد شده و برخی از آنها کارشناسی‌های فنی و برخی دیگر حرف‌‌های متفاوت را می‌پسندند و همین گسل به وجود آمده بین این دو طیف باعث شده هیچ وقت فوتبال به طور کامل به سمت این دو سلیقه متمایل نشود.

اهالی فنی فوتبال (که ما خداداد را به عنوان نماینده آنها معرفی می‌کنیم) به دنبال این هستند که فوتبال از منظر فوتبالی ارزیابی شود. آنها بر این باورند که نگاه به فوتبال اگر فنی و کارشناسی صرف نباشد، هیچ ارزشی ندارد و فایده‌ای برای اهالی فوتبال نخواهد داشت. از نگاه این عده کسانی به عنوان کارشناس باید به آنالیز فوتبال بپردازند که خود استخوان‌خرد کرده فوتبال و لااقل در زمین فوتبال دیده شده باشند. از این نگاه، کسی که با لباس ورزشی عکس نداشته باشد، حق بررسی فوتبال را ندارد.

بخش قابل توجهی از اهالی فوتبال که اتفاقا به نوستالژی فوتبال هم علاقه‌ای خاص دارند، این نظریه را قبول دارند. از نظر آنها خداداد درست می‌گوید چون نیاز فوتبال و مشکلات فوتبالیست‌ها را فقط یک فوتبالیست قدیمی که خود در زمین بازی حضور داشته تشخیص می‌دهد. به این ترتیب، راهی برای افرادی که سابقه بازی فوتبال نداشته‌اند باقی نمی‌ماند.

اما دسته دومی هم در کار است. عده‌ای بر این باورند که برخی از اهالی فوتبال، زبان فوتبال را خوب درک ‌کرده و فوتبال را خیلی خوب می‌فهمند؛ اما برای بیان تفکرات و انتقال دانش تجربی‌شان، به مشکل برمی‌خورند. این عده معتقدند قدرت بیان و استفاده از ادبیاتی تازه، همان چیزی است که اهالی فوتبال به دنبال آن هستند. از نظر این افراد، دانش فوتبال اگر زیاد هم بالا نبود، اشکالی ندارد. مهم  این است که کارشناس از ادبیاتی نو، واژه‌هایی تازه و ترکیب‌هایی جدید استفاده کند که تا کنون در فوتبال شنیده نشده. این عده معتقدند برای تغییر فضای کارشناسی فوتبال ایران، باید این جابجایی انسانی صورت بگیرد.

کاری که شبکه سوم سیما در بسیاری از برنامه‌های خود انجام می‌دهد همین است. تهیه‌کنندگان فوتبال خارجی به دنبال این هستند که ادبیاتی تازه را جایگزین ادبیات قدیمی فوتبال ایران کنند تا نظر برخی از اهالی فوتبال که می‌خواهند کمی مدرن‌تر فکر کنند، برآورده شود. افرادی می‌آیند که ادبیات امریکای لاتین و گابریل گارسیا مارکز و ماریو بارگاس یوسا و کارلوس فوئنتس و خورخه لوئیس بورخس را خیلی خوب می‌شناسند و در میان گفته‌هایشان، جملاتی هم از کتاب این نویسندگان می‌آورند تا با نوگرایی‌شان، کمبودهای فنی فوتبالی را جبران کنند. این تغییر فضا البته در بسیاری از مواقع جواب داده؛ اما هنوز بخش اول هواداران فوتبال پاسخ خود را نگرفته‌اند. آنها به دلیل نیازهای صرفا فوتبالی‌شان، هیچ وقت نتوانسته‌اند با افرادی ارتباط برقرار کنند که فوتبالی نیستند؛ اما زیبا صحبت می‌کنند. آنها افرادی را می‌خواهند که با آنها در زمین فوتبال هم ارتباط برقرار کرده‌اند، با برد‌شان خندیده و با شکست‌شان گریسته‌اند. به این ترتیب نمی‌توانند حرف افرادی را کارشناسی تلقی کنند که آنها را در لباس ورزش ندیده‌اند.

با این حال نمی‌توان همه حق را به آنها داد چون همیشه همه حرف‌های فوتبالیست‌های قدیمی هم کارشناسی مطلق نیست. به همان دلیل که همیشه فوتبالیست‌‌های بزرگ، مربیان بزرگی نمی‌شوند و برخی اوقات باید ورود افرادی غریبه با هنر بازیگری را به عرصه مربیان بزرگ پذیرفت.

آنچه به عنوان اختلاف نظر هواداران فوتبال در این سالها نمود پیدا کرده، چیزی نیست که با یک تئوری یا تحلیل مختصر، حل شود و راهی برای ختم آن پیدا کرد. در حال حاضر خداداد و تفکر ویژ‌ه‌اش، هواداران خودش را دارد و تئوری استفاده از غیرفوتبالی‌های جذاب هم هواداران خاص خودش را در کنارش می‌بیند.

کد خبر 61223

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محسن IR ۰۴:۴۲ - ۱۳۸۹/۰۲/۲۲
    0 0
    هردوطرف پراز ایرادن.هیچکدوم نمی تونن یه فوتبال کلاس جهانی رو درست تحلیل کنن