۰ نفر
۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۶

هوشمند هنرکار

اکنون ماه​هاست که گمانه تغییر مدیریت و ورود مدیرکل جدید مرکز هنرهای نمایشی نقل مجلس تئاتری​ها است و در کسادی میدان تئاتر، دغدغه​ای چنین هر از چند گاهی خبر روز ستون فرهنگی رسانه​ها می​شود و چند صباحی صفحات آن​ها را به همت تخیل خلاق خبرنگاران جویای خبر رونق می​دهد. در این میانه مدیر فعلی مرکز هم، به تناوب میان ماندن و رفتن بلاتکلیف و پا در هوا مانده و در چنین اوضاعی، حوزه تئاتر کشور، که به شکل غریبی در ید اختیار مدیر دولتی قرار دارد، بیش از پیش بی​برنامه و سامان شده است.

در حالی که دیگر همه خود را برای ورود فلان مدیر تئاتری با سابقه به اتاق مدیریت مرکز آماده می​کردند، ناگاه وروق برمی​گردد، مدیر با سابقه کنار می​کشد و فهرست تازه​ای از نامزدهای رنگارنگ ارائه می​شود. و در این هنگامه، خبرسازان که خیری از متن نمی​بینند نظرها را به حاشیه می​کشند و هر روز مدیر تازه​ای را از سایه به چشم انداز می​آورند و بر سر زبان​ها می​اندازند. از هنرمندان صاحب اعتباری چون علی نصیریان و ایرج راد در این صف می​نشینند تا فلان مدیر حوزه شهرستان یا دیگر تازه واردی که هنوز کسی نامی از او نشنیده است. از آدم​ها و مدیران آشنا تا مسئولان کم آشنای رده​های میانه و پایین... تا افشای اسرار آمیز نام​های تازه واردانی غریبه و ناآشنا.

و کسی نیست به این صرافت افتد که حد اهمیت نام​ها در این شلوغی بازار چیست؟ اساساً مدیریت مرکز از کجا می​آید و در چه نظام و قالبی جای می​گیرد؟ و دیگر چه تفاوتی دارد که چه کسی سکان مجموعه​ای را در دست گیرد که مصائب و خرابی​های بی​شماره آن، خود معلول سازو کاری عقب مانده و ناکارآمد است.

به نظر می​رسد که دغدغه و دلهره اصلی، نه نام و شکل و شمایل مدیر جدید مرکز هنرهای نمایشی، بلکه نظام و نظمی است که حوزه تئاتر به آن نسق اداره می​شود. یعنی همان ام المصائب تئاتر ایران: جمع شدن جمیع سرمایه و اختیارات در کف یک تن؛ از تولید و کارفرمایی تا بازسازی و بازپروری، از آموزش و پژوهش تا چاپ و انتشارات، از برپایی جشنواره​های رنگارنگ تا تعیین معیار و ارزش، از ممیزی و نظارت تا ارزشیابی، از کیسه و دخل تا هزینه و خرج، از تهران تا شهرستان​ها... سازو کاری که اجازه برقراری چندان قاعده و ضابطه​ای را نمی​دهد و به ناچار راه به حاکمیت سلیقه و معیار شخصی مدیر می​برد. با چنین اختیارات بی​حد و حصر و ضابطه​ای، مدیر مرکز هر که باشد و با هر اندازه از پارسایی و صلابت نفس، نمی​تواند امیال و سلیقه​های شخصی خود را در اداره این نظام وامانده کنار گذارد و میدان ندهد. اساساً اتخاذ تصمیم براساس معیارهای شخصی و بی​قاعده، خود اساسی​ترین ضابطه جبری چنین نظامی است.

و در این میانه آنچه از دایره جدل بیرون مانده، نظر خانواده تئاتر است. اینکه پدرسالار این قافله چه کسی است و کیست که قرار است چند سال دیگری، برپایه همین نظام باستانی، خلیفه این قبیله شود، اساساً به این جماعت مربوط نیست. نه کسی در این باره نظری از ایشان خواسته است و نه به بازی گرفته شده​اند. بعداً که آقای مدیر آمد آن​ها هم می​روند و بی​سرو صدا چرخ تولید تئاتر را راه می​اندازند. و البته که سروری چنان ساختاری، چنین گزینشی را نیز می​طلبد.

کد خبر 62076

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =