متیندخت والینژاد: مقابله با پدیده خشکسالی
دغدغه بسیاری از کارشناسان و نهادهای دولتی و مدنی است.این موضوع نه در ایران بلکه
در تمام جهان،باعث نگرانی دولتمردان شده است.کارشناسان و فعالان مدنی به خطرات
خشکسالی به دولتمردان هشدار می دهند.صدها سمینار و همایش و نشست های بین المللی برای
مقابله با پدیده خشسکالی در سالهای اخیر برپا شده
و هر کشور به سهم خود به دنبال ارایه راهکارهای اجرایی برای این پدیده آب و
هوایی هستند.
در ایران هم خشکسالی و حفظ منابع موجود آب دغدغه کارشناسان و دولت
بوده است.در همین زمینه هم طرح های بسیاری مطرح شد که از جمله آنها می توان به طرح
اتصال دریای خزر به خلیج فارس اشاره کرد.سابقه این طرح البته به دهه 40 باز می
گردد.طراحان این طرح پیشنهاد کرده بودند که بین دریای خزر و خلیج فارس دریاچههایی
ایجاد شود تا این دو دریا به هم متصل شود. در این طرح سه نقطه پست شامل چاله جازموریان،
دشت لوت و دیگری هم دشت کویر در نظر گرفته شده بود.
ساخت این کانال در دوران دولت هاشمی
رفسنجانی و اصلاحات بررسی شد،همزمان مرکز پژوهشهای مجلس نیز ساخت این کانال را بررسی
کرد و نتیجه این بررسی در 10 جلد کتاب به دولت تحویل داده شد، اما در نهایت این طرح
اجرا نشد.از این دست طرح ها بسیار است. آخرین آن هم برنامه هایی است که به دولت
یازدهم برای نجات دریاچه ارومیه ارایه شد.در این رابطه با علی فراستی استاد مدعو
دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در کافه خبر گفت وگو کردیم.وی در این گفت وگو درباره
خشکسالی،عوامل ایجاد آن و حفظ منابع آب دیدگاههای خود را مطرح کرد:
*****
طرح ایران رود باوجودی که 4 دهه از طرح آن می گذرد،هنوز هم مخالفان سرسخت دارد و هم موافقان پروپاقرص.دو دهه گذشته یعنی در دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی این طرح به صورت جدی مطرح شد با این حال بنا به دلایلی که مشخص نشد،این طرح مورد اجرا قرار نگرفت.در سالهای اخیر که بحران خشکسالی به اوج خود رسیده،موافقان این طرح تمایل دارند دولت یکبار دیگر این طرح را مورد بررسی قرار بدهد.شما به عنوان یکی از موافقان این پروژه همواره از ایرانرود دفاع کردید.ممکن است بفرمایید آیا این طرح الان قابل اجراست یا خیر؟
متاسفانه برداشت عمومي از این طرح،غلط بود. رودخانه اي به عرض 150 كيلومتر از جنوب به شمال در نقشه اي طرح شد و گروهی هم یک نقشه اشتباه از این طرح را در اينترنت به اشتراک گذاشتند، در حالي كه آنچه در قالب طرح ایرانرود در دسترس همه قرار دارد، تخيلي است و طرح واقعی نیست.وقتي صحبت از ايرانرود مي شود،متاسفانه همه فکر می کنند،منظور آن طرح است. چون تاثير تصوير قوي تر از كلام است.هربار كه در اين رابطه صحبت كرده ام،آن نقشه غلط را به طرح من الصاق كردند. هر كس هم اين طرح را ديده،گفته است اين فرد حتما حالش سرجایش نیست.بحثي كه من داشتم درباره خشكسالي و بحران آب در كشوراست.اولين سئوال اين است كه بحران چيست؟ و ريشه آن كجاست؟ چقدرریشه این طرح انساني يا اقليمي است؟چه راه حل هايي برای مقابله با این پدیده ارايه شده و چه راه حلي مي تواند مد نظر قرار بگيرد؟ طرحی که من ارایه کردم، انتقال آب و اتصال دو دريا موضوع اصلي نيست.
به نظر شما ريشه پدیده خشکسالی در ایران،انساني است يا اقليمي؟
18 سال پيش وزارت نيرو به درستی پدیده خشکسالی و گسترش آن را تشخيص داد و هشدار داده بود كه وارد دوران خشكسالي مي شويم.گفته مي شود اين دوران 30 ساله است اما در این که آیا بعد از 30 سال از اين بحران خارج مي شويم یا خیر،هم مشخص نيست.
يعني در اینکه ممکن است بعد از 30 سال خشكسالي از بین برود،هم تردید وجود دارد؟
نظرات متعددي در اين رابطه وجود دارد؛برخي مي گويند،بعد از 30 سال دوباره وارد دوره ترسالي مي شويم.گفته مي شود اين دوره به طور متوسط 30 تا 40 سال طول مي كشد.در حال حاضر نزديك به 20 سال است که از دوره خشكسالي گذشته است. اينكه اين دوره پاياني خواهد داشت يا پايان ندارد،كسي اطلاع ندارد.به نظر من هركسي هم در اين باره اظهار نظر كند،غيرعلمي است.آنچه ثابت شده اين است كه ما در حال حاضر با خشكسالي و كم آبي روبرو هستیم.این خشکسالی هم دو ریشه داشته است؛اول تغيير اقليم است و ديگري به دليل مديريت غلط آب است.چند سال پيش سازمان هوايي ناسا مطالعاتي درباره تغييرات آب و هوايي در كل جهان انجام داد.
بر این اساس 140 سال آمار آب و هواي كل جهان بررسي شد و به اين نتيجه رسيدند كه بخشي از هواي كره زمين خشك تر و برخي بخش ها دچار پر آبي شده است. يعني آب از كره زمين خارج نشده و فقط جابجايي منابع آب اتفاق افتاده است. آن بخشي كه خشك بوده خشك تر شده و بخش باران زا بوده ،باران زا تر شده است.الان در شبه قاره هند و شرق آسيا حدود 10 سال است که سيلاب هاي فراوان،افزايش باران هاي موسمي و سونامي هاي فراوان اتفاق افتاده وکشورها قادر به جمع آوري اين ميزان آب يا حتي انتقال آن نيستند.در حالي كه غرب آسيا در خشكسالي است.
شبيه اين شرايط در ايالات متحده آمريكا هم ديده شده است.در حال حاضر غرب آمريكا دچار خشكسالي شديدي است.شرق آمريكا اما، دائم شاهد سيلاب و بارندگي هاي فراوان است.یعنی می خواهم بگویم اين مشكل همه جا وجود دارد. براساس محاسبات ناسا از 130 سال پيش تاكنون درجه حرارت كره زمين يك درجه سانتيگراد افزايش يافته است.پيش بيني مي شود تا پايان قرن 21 یک درجه دیگر هم بر حرارت کره زمین افزوده شود.برخي كارشناسان معتقدند به ازاي هر يك درجه حرارت، گرمايي كه در منطقه اضافه مي شود به خصوص مناطق خشك بين 10 تا 15 درصد بارندگي را در آن مناطق كم مي کند.ابرهاي باران زا در آن منطقه نمي بارند.در نتيجه آب هاي سطحي و زيرزميني كاهش پيدا مي كند.
در مناطقي كه گرما وجود دارد،مثل ايران كه احتمال گرماي آن 2 درجه در يكصد سال اخير افزايش يافته،ما بين 20 تا 25 درصد بدون عامل انساني افزایش دما داشته ایم.به همین میزان منابع آبي از دست رفته است.يعني نزولات آسماني كم شده،در نتيجه ذخاير زير زميني كاهش يافته است.از سويي در يكصد سال گذشته جمعيت ايران 8 برابر افزايش يافته است. در زمان جنگ جهاني دوم جمعيت ايران بين 9 تا 10 ميليون نفر بود و امروز بعد از يكصد سال به حدود 80 ميليون نفر رسيده است.براساس آمار، 25 درصد اين جمعيت ساكن روستاها هستند و 75 درصد از جمعيت ساكن شهرها هستند.افزايش جمعيت شهري سبب شده تا درحالي كه منابع آبي كم شده،مصرف آب افزايش يابد.
پس شما معتقدید که عامل انسانی بر افزایش خشکشالی چند سال اخیر ایران تاثیرزیادی نداشته است؟
بعد از انقلاب طرحي به نام طوبي مطرح شد كه هر كس زميني را آباد كند،زمين به او تعلق مي گيرد.اين طرح سبب شد تا زمين هايي كه گاهي هيچ وقت قابليت كشاورزي نداشتند،در آن درخت كاشته شود.آب این باغ ها را هم از طريق حفر چاه تامين كردند.تپه هايي كه قابل آبرساني نبود، با برق آبرساني كردند.نتيجه اين شد كه ميوه هاي نامرغوب توليد شد.مثلا پسته را درجاهاي توليد كردند كه توليد آن مرغوب نبود.برنج را به اصفهان بردند كه خود دچار كمبود آب بود.
به دليل اسراف و بي برنامه گي منابع آبی کم شد.اين موضوع راقبلا به مجلس هم اعلام كردم و اميدوارم مجلس جلوی این طرح را بگیرد و آن را متوقف كند.كاش ارزيابي شود كه زمين هايي كه به اين ترتيب واگذار شدند،الان درچه شرايطي هستند.بخشي از آنها اصلا بايرشده اند. از صد درصد آبي كه در ايران داريم،92 درصد آن به مصرف كشاورزي مي رسد.6 درصد مصرف شهرها و روستاهاست.يعني 80 ميليون جمعيت تنها 6 درصد مصرف آب دارند.
يك تا 1.5 درصدمنابع آبی در کشور به مصرف صنايع و معادن مي رسد.تبليغاتي كه از طريق رسانه ها به مردم در شهرها مي رسد، مي گويد كه در مصرف آب صرفه جويي كنيد.اين خيلي خوب است.مثلا اگر در تنها 10 درصد آب صرفه جويي شود 6 دهم درصد از كل آب مصرفي كشور صرفه جويي مي شود.از سويي با توجه به رشد آپارتمان نشيني ديگر آن حوض ها و استخرهاي قديم وجود ندارد. آن حجم از مصرف گذشته ديگر وجود ندارد.مصرف آب در مناطق شهري پايين است و كمتر از سرانه اي است كه فكر مي شود. مشكل ما مصرف كشاورزي است.از سويي با افزايش سد سازي، پدیده خشکسالی تشدید شد.
البته سد سازی برای اینکه جلوي بارندگي موسمي را بگيرد،خوب بود، اما در حال حاضر40 درصد از 570 سدي كه در كشور ساخته شده خالي است.عكس هايي كه از سدهاي ساخته شده گرفته شده،نشان می دهد كه نيمي از سدها آب دارد.این رقم هم در واقع ظرفيت مجازي است.بسياري از سدها از رسوب پر شده است.اما چون در محاسبه اوليه ارتفاع ديواره را در نظر مي گيرند،ظرفیت اصلی را در نظر نمی گیرند.
هر سدی به طور طبیعی به مرور زمان رسوب مي گيرد.مثلا سدي مثل سد كرج، 20 درصد آن را رسوبات گرفته است.اگرچه سدها از يك طرف جلوي هدر رفتن آبها را گرفته ،اما از سوي ديگرمثلا از ورود آب به درياچه اروميه جلوگیری کرده است.بيشترين سدسازي در استانهاي آذربايجان غربي و شرقي اتفاق افتاده است.يعني همان دو جايي كه باعث شد درياچه اروميه خشك شد.
البته بخشی از دلایل افزایش سد سازی کمک به حفظ منابع آب بوده تا از هدر رفت آن جلوگیری شود.
هدف اصلی تاكيد بر خودكفايي بود.اين انديشه به لجاظ ناسيوناليستي بسيار زيباست، اما بايد واقعيت هاي اقليمي و شرايط كشور در نظر گرفته نشد.تردیدی نیست که ما مشكل تغيير اقليم داريم يا مي دانستیم كه كشور ايران خشك است. در گذشته اجداد ما با قنات برخي از مناطق را آباد كرده بودند.اما چرا برخی فكر مي کردند، استاني مثل كرمان يا يزد را مي توان آباد و سرسبز كرد؟ وقتي آب و اقليم آن همراه نيست.چه اصراري برخودکفایی است.مشكل ديگر توليد كشاورزي است.در مناطق خشك مي توان گونه هاي آب بر را به مناطق آب بر برد.اين موضوع نياز به مديريت دارد كه متاسفانه چنين مديريتي در كشور وجود ندارد.از سوي ديگر مشكل بنيادي آب در مديريت از زماني شروع شد كه از منابع آبی ازحالت غيرمتمركز خارج شد.
تا قبل از پهلوي اول مديريت آب در همه كشور بوسيله كدخدا و ميرآب و متوليان آب توزيع مي شد.آنها براساس موجودي آب قنات ها كشاورزي مي كردند.یعنی دستور مركزي برای آب نبود.هركسي در هر منطقه براساس نيازهاي خود برنامه ريزي مي كرد.از پهلوي دوم وقتي مديريت آب متمركز شد،علاوه براينكه بروكراسي آب در ايران افزوده شد،معتمدين محلي كه ذي نفع و ناظر بر آب بودند از چرخه نظارت و حكمراني آب خارج شدند .این موضوع را اصطلاحا « حكمراني آب » مي نامند.سال گذشته در گفت وگويي مطرح كردم كه حكمراني آب را بايد به مناطق بازگرداند، تا افراد هر منطقه دوباره درباره آب و نحوه تقسيم و توزيع آب تصميم بگيرند.
قيمت آب را نمي توان از تهران براي بندرعباس تعيين كرد، بلكه قيمت آب را بايد براساس موجودي و ظرفيت منطقه تعيين كرد. در آمريكا شوراهاي آب وجود دارد.شوراي آب حوزه اي و منطقه اي است كه اعضاي آن متشكل از 5 نفر است .این افزاد هم منتخب مردم هستند.به همان اندازه كه ورود به شوراي شهر اهميت دارد،ورود به اين شورا هم پراهميت است.يعني افراد بايد كارزار انتخاباتي داشته باشند. در مناظره شركت كنند و برنامه بدهند.ادارات آب در آمیکا مستقل است. یعنی اداره آب و انرژي وجود ندارد.وزارت انرژي هم فقط براي توزيع آب سياستگذاري مي كند و در واقع کاری به اينكه آب لوس آنجلس يا لاس وگاس چگونه توزيع شود،ندارد.
پیشنهاد و راهکار شما برای مقابله با خشکسالی چیست؟
البته مشكلات ما چند وجهي است ولی مشكل اصلی خشکسالی در ايران كشاروزي است. باید این تاكيد که حتما بايد خودكفا شویم،برداشته شود.واقعيت اين است كه زمين و خاك ايران قابليت كشاورزي ندارد، اگر مي خواهيم در کشاورزی تولید داشته باشیم، حتما بايد در جاهايي كشاورزي كنيم كه شرايط آن وجود دارد.شيوه كشاروزي نوين و گلخانه اي بايد در پيش گرفته شود اما متاسفانه به دليل جمعيت روستا نشيني كه آموزش نديده اند، آب هدر مي رود.
3535
نظر شما