حادثه تلخ است و ناگوار، بغض را خانهنشین هر صبح میکند و غم هرروز آوار میشود روی دل شهروندان، درست مثل خود مصیبت ساختمان پلاسکو. اندوه آتشنشانان که سینه را برای رفع بلا دیگران، سپر کردند، دستبردار ما نیست؛ اما پرسشهای در حاشیه این رویداد حزین بسیار است و یکی از اساسیترین پرسشها درباره کارکرد رسانه و حضور آن است.
در شش روز گذشته شبکه خبر سازمان صداوسیما بهطور زنده یا لایو از محل حادثه تصویر پخش میکند. در میان هر وقفه برنامههای عمومی به ساختمان پلاسکو میرود. خبر حضور شخصیتها را پوشش میدهد و بهعنوان میان برنامه هم تصاویر آتشنشانان و موسیقی حزنانگیز پخش میکند. در بسته خبری اخبار سایر شبکهها نیز خبر دو یا سه به موضوع ریزش ساختمان پلاسکو میپردازد. انباشت خبر از واقعه ساختمان پلاسکو از طرف صداوسیما، پرسشهایی را برای اهالی رسانه مطرح میکند.
تصاویر با چه رویکردی انتخابشدهاند؟ برنامه زنده با چه هدف و نیتی پخش میشود؟ پخش اخبار چه سمت و سویی دارد؟ چه میزان اطلاعرسانی با پخش زنده اتفاق افتاده است؟ بستههای خبری آیا واشکافی علل آتشسوزی و چرایی ریزش را بازگو کردهاند؟
آنچه به نظر میرسد این است که رسانه ملی بدون هیچ برنامه و یا هدفی در حال پخش تصویر زنده از محل حادثه است. اگر پخش زنده با مجوز یا دستور نهادهای دیگر همچون شورای امنیت ملی، شورای امنیت کشور یا ستاد بحران است، تکلیف دیگری است اما اگر پخش تصاویر این هفت روز زنده شبکه خبر صرفاً اطلاعرسانی است، به نظر نهتنها این کار را نمیکند بلکه به دلایلی که در زیر ارائه میشود آسیبزننده به افکار عمومی است.
یکی از آسیبهای جدی پخش این تصاویر لطمه روانی به جامعه است. تصاویر ویرانی و خرابی و فروریختن ساختمان و تکرار بلاوقفه به روان تکتک شهروندان، تشویش، نگرانی و اضطراب منتقل میکند. دلهره و اضطراب یکی از پیششرطهای زندگی مدرن است اما وقتی رسانه هم به این پیششرط بپیوندد و هفت روز تمام بدون هدف، تصاویری ویرانی را نشان دهد، به بسط دلهره و اضطراب کمک کرده است تا رفع نگرانی و دغدغه مردم.
کاشت تصاویر درد آفرین در ذهن مخاطبان برای مدت طولانی میماند و برای رفع این تصاویر تخریب، باید مدتی به همان میزان تصاویر شادیآفرین را جایگزین کرد. البته مدیریت هدفمند در راهبردهای صداوسیما دیده نشده تا بتوانید به خود بگویید که این حجم تصویر جبران خواهد شد. ارتباط شکلگیری اضطراب و تصاویری که شهروندان از رسانه میبینند بر کسی پوشیده نیست و باید توضیحی جدیتر و برتر وجود داشته باشد که تشریح کند چرا سازمان صداوسیما بیوقفه روی تصویر آواربرداری پلاسکو مانده است.
نکته دیگری که میتوان آن را بررسی کرد حجم و ابعاد یک رویداد است. اتفاق ساختمان پلاسکو یک رویداد محلی است. رویدادی در ابعاد پایتخت. پخش و توزیع یک خبر میتواند محلی، ملی و منطقهای و بینالمللی باشد اما پردازش سطح رویداد در قالب محلی و ملی و منطقهای و بینالمللی نیاز به تحلیل دارد. خبر فروریختن ساختمان پلاسکو یک خبر محلی است، توزیع خبر البته آن را بینالمللی میکند، اما پردازش آن بهعنوان یک مسئله ملی بعد از هفت روز و کادر تصویر زنده آنهم نه از شبکه استانی تهران از شبکه خبر صداوسیما پردازشی بالاتر از سطح ملی است. پردازش خبر در این سطح یعنی تبدیل خبر فروریختن یک ساختمان به یک مسئله ملی است. (بازهم تأکید میکنم که جانفشانی آتشنشانان امر دیگری است و پردازش به خبر آنها میتواند در قالبهای دیگر خبری از طریق صداوسیما پیگیری شود.) اینکه یک خبر محلی به یک خبر ملی تبدیل شود، آسیبهای متعدد داخلی و بینالمللی دارد. اولین آسیب نگرانی شهروندان است که ساعتها در حال تماشای تصویری هستند که در دیگر جاهای دنیا در یک روز یا نهایتاً دو روز آواربرداری میشود. تعداد مصدمان و کشتهشدگان حادثه اعلام و بازسازی ساختمان آغاز میشود.) همزمان این رویداد به دلیل سقوط بهمن در ایتالیا یک هتل نیز فروریخت و آن رویداد تلخ 30 کشته به همراه داشت. مخاطب امروز رسانه هرلحظه در حال مقایسه با جهان پیرامونی خود است. اینکه آواربرداری یک ساختمان 17 طبقه به مسئله ملی تبدیل شود درحالیکه سالهاست اینگونه آواربرداریها در جهان به مسئلهای ساده تبدیلشده است. بحرانهای بزرگ و جهانی همچون سونامی 2011 ژاپن نیز در پروسهای چندهفتهای کنترل و مدیریتشده، اینکه ما فروریزی یک ساختمان را به یک مسئله و بحران تبدیل کنیم دیگر اغراق است و اتفاقاً رسانه باید از تنش این موضوع و حاشیه پردازی آن بکاهد نه اینکه به بسط حاشیهها بپردازد. نقش رسانه در مدیریت بحران تعریفشده است. حضور رسانه و نقش آن اندازه دارد. بهعنوان پخش برنامههای همیشگی (روتین) و رفتوآمد به محل حادثه شاید در روز اول واقعه «سختکاری» یا هر تداعی دیگر و منظور و مقصودی را نشان دهد ولی وقتی هفتمین روز این تصاویر پخش میشود، اولین نکتهای که مخاطب برداشت میکند این است که هنوز زیر این آوار آتش است و نتیجه میگیرد، اگر این مسئله محلی هنوز کنترل نشده و پایان نیافته چطور بحران ملی و بلایای طبیعی در مقیاس پایتخت مدیریت و کنترل خواهد شد.
شاید پاسخ مدیران سازمان صداوسیما این باشد که این کار برای پاسخگویی به افکار عمومی است، پخش زنده از ساختمان پلاسکو برای پاسخ به نیاز مخاطب شش روز ادامه داشته یا احتمالاً ادامه خواهد داشت. در حال حاضر یک برآیند از فضای مجازی تبدیل به مدل شناخت افکار عمومی شده است. اولاً باید گفت که برخورد سازمان با خواست افکار عمومی گزینشی است و شاید افکار عمومی مطالباتی داشته باشد که هیچوقت موردتوجه نبوده، چگونه است که این حادثه جدی گرفتهشده است. نکته دوم اینکه نقش رسانههای کلان اصلاح افکار عمومی است نه پیروی از افکار عمومی. در همهجا دنیا رسانه نقش و ماهیتش غیر از اطلاعرسانی، اصلاح خواستی است که افکار عمومی در چند راهه احساسات دقیقاً نمیداند کدام را ارجحیت دهد. آنوقت کارشناسان و صاحبنظران به کمک رسانه به میدان میآیند و به اصلاح احساس و بازگشت به عقلانیت و بهترین خیر موجود میرسند. تحلیلهای عقلانی، عواطف اجتماعی را کنترل و به مسیر درست با حداکثر منافع جمعی هدایت میکند.
پخش زنده هفت روزه از ساختمان فروریخته پلاسکو فارغ از عوارض امنیت روانی برای شهروند پیامهای غیرواقعی امنیتی هم ایجاد میکند که واقعا باید به آن عمیق اندیشید. تحلیلهایی ازایندست که بهسادگی به اذهان خطور میکند چگونه است که به ذهن مدیران سازمان صداوسیما خطور نکرده، مگر اینکه اهداف فراتر از اطلاعرسانی باشد. قصد نیت خوانی ندارم اما پرسش اینجاست دقیقا چه کس یا کسانی از پخش زنده آواربرداری ساختمان پلاسکو رضایت خاطر پیدا میکنند و یا خدایناکرده منافع جمعی در آن دیدهشده است؟ آخر این حجم خبر و تکرار لحظه فروریزی ساختمان به القاء معکوس تبدیل میشود. اگر مقصود پاسخ افکار عمومی است که این تصاویر و نوع اطلاعرسانی ناقص که هنوز بهطور واقعی نه تعداد کشتهشدگان و نه میزان خسارت و نه مقصران و مسببان آن معلوم است، دقیقاً پاسخگویی چگونه اتفاق افتاده است؟ اگر هم در سازمان صداوسیما کسی حواسش به این نیست که حجم تکرار یک خبر اندازه دارد نباید هفت روز تمام فروریزی یک ساختمان 17 طبقه در مرکز پایتخت را نشان داد چرا؟ به دلایل متعدد این تکرار اشتباه است، پس کارشناسان آن سازمان دقیقاً به چهکاری مشغول هستند. اگر در بدترین حالت قصد این است که نشان دهند یک تیم از یک گروه در حال تلاش شبانهروزی هستند، باور بفرمایید که این ضدتبلیغ ترین تبلیغ موجود است.
58243
نظر شما