سازمان زیباسازی فقط از همان چهار مجسمهای حرف میزند که گفته برای تعمیرات بردهاند.
1- من نمیدانم کجای دنیا مجسمه را از جا درمیآورند و میبرند برای تعمیر؟!
2- چه تعمیری؟ مجسمه که دستگاه نیست. یک چیزی است که صاف سرجایش ایستاده و کاری انجام نمیدهد و کاری به کار کسی ندارد.
3- میدان آزادی به آن بزرگی را همانجا که بود، شستند و تعمیر (!) کردند. چطور یک مجسمه کوچک را باید از پایه درآورند؟
حالا تا اینجای داستان به کنار، اصل قضیه برمیگردد به حفاظت از مجسمهها. سرهنگ نیکآیین، معاون عملیات پلیس پیشگیری ناجا در این زمینه نکاتی را یادآور شده است.
سرهنگ نیکآیین: «زمانی که مجسمهها را در سطح شهر مستقر میکنند، هیچ اطلاعی درباره جزئیات این مجسمهها همچون هزینه، وزن و ... به پلیس نمیدهند، آیا واقعاً باید پلیس هر جایی که مجسمهای هست، یک مأمور بگذارد؟»
1- نمیدانم قیمت و وزن مجسمه به چه درد پلیس میخورد. این اطلاعات بیشتر به درد کسانی میخورد که میخواهند مجسمهها را از جا درآورند تا کسانی که قرار است، مواظب آنها باشند.
2- البته من نمیدانم پلیسی که نتواند مواظب مجسمهای که نصف تنهاش توی سیمان است باشد، چطور میتواند از پس دزد و موتورسوار و... بربیاید؟
3- آیا وزن و اندازه مجسمه به تعداد محافظانش ربط دارد؟
4- انصافاً پلیس هم حق دارد. اینکه آدم برود کلی آموزش انتظامی ببیند و آخر کار مجبور باشد، با لباس کامل و واکسیل و فانسقه و اسلحه و باتوم و گاز اشکآور و بیسیم و غیره سیخ بایستد و به یک مجسمه نگاه کند، موقعیت انصافاً ناامیدکنندهای است.
5- حالا فکر کنید یک آدمی شغلش این باشد، چطور رویش میشود وقتی شب به خانه رفت، به زنش بگوید امروز خیلی خستهام، چون خیلی کار کردهام. پارک شلوغ بود، خیلی مجسمه را نگاه کردم.
6- با این حساب یک گروهان کامل هم باید مواظب پایههای برج آزادی باشند.
داستان مجسمهها همچنان باقی است. کسی نمیداند چه کسی مجسمهها را برده و چرا و چگونه دزدیده شدهاند و الان کجایند و در چه حالی بهسر میبرند این آثار هنری.
کد خبر 63463
نظر شما