«خبرجنوب» نوشت: استاد اقتصاد دانشگاه شیراز گفت: در شرایط کنونی اقتصادی، جمع آوری دستفروشان راهکار مناسبی نیست.

این روزها خیابان های اصلی شیراز را بساط دستفروشان قرق كرده است. در اين بازار مكاره هم البته هرچيز كه بخواهيد يافت مي شود؛ از وسايل حمام گرفته تا وسايل الكترونيكي. در هياهوي يك شب پر مشتري، وقتي هر دستفروش در تلاش است تا مردم را به سمت خود بكشاند راهي چهارراه زنديه مي شويم.
صاحب جان، بساط آبمیوهفروشی دارد و درباره وضع کارش می گوید:40 سال پیش کیوسک داشتیم اما اکنون هرچه بساط می کنیم سد معبر وسایلمان را می برد. علاوه بر ماموران شهرداری دیگران هم اذیت می کنند و ما را از سر جایمان بلند می کنند و می گویند حق ندارید اینجا بساط کنید نه خود من و نه همسرم توانایی انجام کار دیگری را نداریم همراه با همسرم بساط دارم و به هم کمک می کنیم. همسرم 72 سال سن دارد و دیگر توانایی سر پا ایستادن ندارد و مجبوریم برای تامین مخارج زندگی روزانه 3 ساعت بیایيم و خرجمان را در بیاوریم اما چه خرجی؟ درآمد اينجا كه کفایت نمی کند اما اگر همین هم نباشد دیگر چگونه زندگی را بگذرانیم. متاسفانه بعد از 40 سال نه بیمهای داريم و نه حقوق بازنشستگی. اين است كه تا پای مرگ هم باید کار کنیم. او ادامه مي دهد: زیر نظر بهزیستی هستم اما حتی خرج داروهایم را ندارم که بپردازم تنها دفترچه ای داریم که آن هم تا پول دارو نداشته باشیم بدرد ما نمی خورد. شهرداری بساط ما را جمع می کند و می برد و دیگر توانایی بازگرداندنش هم نداریم و مجبوریم مجدد با پول قرضی مقداری وسیله بخریم و باز روز از نو روزی از نو. غلام عباس ربیعی، بساط لباس فروشی دارد. او می گوید: 59 ساله هستم و در گذشته شغل ساختمانی داشتم. پس از پیوند کلیه ام در سال 89 با مجوز شهرداری بساط می کنم. تنها برای هزینه درمان ام کار می کنم 7 فرزند دارم و حدودا 8 سال هست که هر روز بساط لباس دارم. تا به حال شهرداری با من کاری نداشته این هم به دلیل بیماری ام است که به من مجوز داده اند. درآمدم بد نیست به اندازه هزینه داروهایم و کمی از مخارج خانه کافی است. معمولا هر کجا که بخواهم بساط می کنم با یک پیرمرد کاری ندارند در ضمن کار غیرقانونی هم انجام نداده ام که با من برخورد کنند.
زن جوانی که بساط جوراب و پسته های بسته بندی دارد صورتش را پوشانده و می گوید: اسمم زیبا است متولد 69 هستم و دو کودک 2 ساله و 6 ساله دارم، دستم خالی است و مجبورم دست فروشی کنم.او می گوید: تا به حال شهرداری با من کاری نداشته یک ماه است که اینجا بساط می کنم چون زن هستم کاری با من ندارند. از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر کنار خیابان بساط میکنم. درآمدم به اندازه نان خوردن هست اما راضی هستم همسرم هم شب ها دستفروشی میکند. او ادامه می دهد: از نصرآباد جاده کفترک می آیم. پسر دو ساله ام را هم با خودم می آورم کسی نیست که از او نگهداری کند. اعتياد شوهرم هم كه ديگر قوز بالاقوز شده است. زن دستفروش می گوید: خانه ای هم نداریم و در خانه ای اجاره هستیم و اجاره خانه را با پول یارانه میدهیم و هر چه درآمد داریم به اندازه خوردنمان هم نمی شود. زوبیر پسر افغانی که 17 سال دارد می گوید: تا کلاس چهارم ابتدایی درس خوانده ام و به همراه پدرم در خیابان بساط می کنیم اما امن نیست هر نیم ساعت که بساط کنیم از ترس سد معبر و شهرداری باید همیشه مواظب باشیم تا قبل از آنها بتوانیم سریع وسایلمان را برداریم و فرار کنیم. این پسر دستفروش میگوید: جنسهایم را از بازار وکیل میگیرم و با سود بسیار کم هرجا که مامور شهرداری نباشد بساط می کنم هر چه کار می کنم به پدرم می دهم تا خرج خانه را بدهد.او ادامه می دهد: سد معبر وسایل ما را می برد و بعد از 6 ماه با پرداخت جریمه قسمتی از جنس هایمان را تحویل می گیریم. معمولا از 30 هزار تومان تا 200 هزار تومان جریمه می دهیم تا جنس هایمان را پس بگیریم. موسی نوروزی كه بساط لباس زنانه دارد می گوید: 30 ساله هستم و از بیکاری بساط می کنم. در گذشته در کارگاه صندلی سازی کار میکردم که ورشکست شد و بیکار شدم. او ادامه می دهد: صبحها کلاس فنی حرفه ای می روم و بعد از ظهرها هم دست فروشی می کنم. سواد ندارم و تنها تا سوم راهنمایی درس خوانده ام. 4 سال هست که ازدواج کرده ام و برای تامین هزینه خانوادهام باید کار کنم به دلیل مشکل چشم هایم تحت نظر بهزیستی هستم و مجبور هستم دست فروشی کنم.
نوروزی می گوید: خوشبختانه تاکنون با مامورهای شهرداری برخوردی نداشته ام و هر از مدتی می آیند و تذکر می دهند و میروند اما جنس هایم را نبرده اند. از ساعت 1 تا 5 بعد از ظهر کار می کنم شبها هم تاریک هست و کسی خرید نمی کند و بیکار هستیم. روزانه حدود 30 هزار تومان درآمد دارم البته اگر بازار خوب باشد. سعید 32 سال سن دارد و از وضع زندگی اش می گوید: بساط فروش پونه دارم و 4 سال است که به قصد دستفروشی از خوزستان به شیراز آمده ام و کار می کنم. 2 تا بچه دارم تازه 12 روز است که دخترم به دنیا آمده است. او ادامه می دهد: مدام در سفر هستم همسر و فرزندانم خوزستان ساکن هستند و در رفت و آمد هستم. در گذشته نگهبان شرکتی بودم که نیروها را کم و من را بیرون کردند. پس از آن برای تامین مخارج زندگی تنها در این شهر زندگی می کنم. آرش 25 ساله با دیپلم کامپیوتر10 سال است که در چهارراه زند بساط عینک دودی دارد می گوید: سالهاي گذشته تصادف کرده ام و چند مهره کمرم پلاتین دارد. توانایی انجام کار دشوار ندارم و دیگر نمی توانم کارگری کنم به همین دلیل دستفروشی می کنم. تنها راهی که بتوانم هزینه های زندگی را پرداخت کنم دستفروشي است. او ادامه می دهد: وضع در چهارراه زند هم که به اصطلاح سازماندهی شده آن چنان مناسب نیست اما ما به همین درآمد و شرایط هم راضی هستیم. این دستفروش می گوید: چند ماهی است که با تلاش دیگر دستفروش ها توانسته ایم ثابت در اینجا کاسبی کنیم. لباس های فرمی به ما داده اند و تقریبا ماهی 30-35 هزار تومان از ما به وسیله شهرداری گرفته می شود، هر چه که هست برای ما خوب است امیدواریم این جا را از ما نگیرند. اگر جا و مکان مشخصی داشته باشیم دیگر هیچ مشکلی نداریم. سالار 27 ساله متاهل هست و حدود 12 سال است که بساط لوازم آشپزخانه دارد میگوید: دیپلم دارم و وارد دانشگاه شدم اما به دلیل نیاز مالی مجبور به انصراف از دانشگاه شدم و بساط فروشی کردم. حدودا 3 سال است که ازدواج کرده ام و وسایلم را از داخل بازار روح ا.. تهیه می کنم.
روزانه حدود 35-45 هزار تومان درآمد دارم و در روز 5 ساعت کار می کنم. رفتار ماموران شهرداری با دستفروش ها مناسب نیست همین سال گذشته بود ماموران شهرداری با الفاظ زشت از من خواستند که جنس هایم را جمع کنم و بساط نکنم. این مسئله هرگز از ذهن من دور نمی شود. کاش تنها این مسائل بود با این وضع و درآمد کم از سال 93 یارانه من را قطع کردند و هر چه تلاش کردم موفق نشدم که حقم را بگیرم.
جلوگيري از دستفروشي؟
محمد حق نگر، عضو شورای اسلامی شهر شیراز در مورد وضع دستفروشان بیان می کند: یکی از معضلات مهم شیراز هجوم دست فروشان در خیابان های اصلی شهر است. حدود 5-6 ماه گذشته از فعالیت دستفروش ها جلوگیری شد، اما با فشارهایي که به شورای شهر و شهرداری شد و صحبتهایي که درباره وضع دستفروش ها و بیکاری و ... بیان شد نتوانستند به صورت کامل با دستفروشی کنار خیابانهای اصلی شهر به صورت کامل جلوگیری کنند.
او ادامه میدهد: وجود دستفروشان در پیاده روهای خیابانهای اصلی شهر شیراز مشکلات بسیاری برای شهر به وجود میآورد. یکی از راه های ساماندهی دستفروش ها به وجود آوردن 4 میدان مجهز در حریم شهر است. او اضافه می کند: لازم میدانم به این مسئله اشاره کنم علاوه بر خراب شدن چهره شهر با حضور دستفروشان معضلات دیگری هم به وجود می آید از جمله مسائل فرهنگی، اجتماعی و... حق نگر میگوید: متاسفانه یکی از بزرگترین هجمه هاي حضور دستفروشان در شهر شیراز و ورود این مسائل باعث می شود علاوه بر مشکلاتی که به وجود می آورد بار فرهنگی هم به وجود بيايد و در سطح شهر شیراز عرضه وسایل و مواد با قیمتهای بسیار پایین تر و با کیفیت های ضعیف باید با برخورد قاطع از سوی اتحادیه ها و اصناف روبرو شوند. وی ادامه می دهد: متاسفانه یکی از عواملی که منجر به بقا و افزایش دستفروشان شده مسئله برخورد است که متاسفانه اصناف و اتحادیه ها نظارت جدی و قاطعانه با این افراد ندارند. در سال اقتصاد مقاومتی تا کنون آن گونه که شایسته نام این سال باشد عمل نشده و روز به روز شاهد عرضه قاچاق در تمامی سطح شهر و استان هستیم. این عضو شورای شهر می گوید: متاسفانه نابسامانی که اکنون در سطح شهر در مورد مسئله دستفروشان قرار دارد به آسیبهای اجتماعی، اقتصادی میانجامد. مهمترین دلیل این مسئله هم نبود برخورد جدی با عوامل این مسئله است.
حق نگر ادامه مي دهد: در شهرک صنعتی شیراز میلیاردها هزینه شده اما یکی از عوامل موفق عمل نکردن شرکت ها و کارگاه ها همین بحث عرضه محصولات ارزان قیمت و بی کیفیت قاچاق است. از اين رو امیدوارم در این روزهای پایان سال اقتصاد مقاومتی حرکتی مثبت انجام شود. به عقیده من اگر شده به دستفروشان هزینه ای هم پرداخت کنیم اما اجازه ندهیم با حضور در خیابان های اصلی شهر زیبایی شهر از میان برود.
ريشهي ابي دست فروشي در خيابان هاي شهر
روح ا.. شهنازی استادیار بخش اقتصاد دانشگاه شیراز مسئله دستفروشی را ریشه یابی اقتصادی می کند و می گوید: دستفروشی مهمترین ریشه بیکاری رسمی است. وقتی نرخ بیکاری رسمی ما بالا است متاسفانه اشتغال در بخش رسمی پایین است. او ادامه می دهد: اشتغال در بخش غیر رسمی شروع به افزایش می کند در حالی که در 10 سال اخیر اشتغال پایدار زیادی ایجاد نشده و شاغلینی که بیمه هستند سالانه بسیار کم افزایش یافته و تعدادی نیروی کار كه هر سال وارد بازار کار می شوند و نمی توانند کار رسمی پیدا کنند به شغلهای غیر رسمی روی میآورند.پس زماني كه کشور و فضای کشور ظرفیت لازم را ندارد این افراد مجبور هستند که به سمت این شغلها بیایند. شهنازی میگوید: دلیل اصلی برمیگردد به این مسئله که اشتغال در وضع مناسبی نیست در شرایط اقتصادی سالم باید دستفروش ها را جمع کرد و در شرایط فعلی کشور ما جمع آوری دستفروشان راهکار مناسبی نیست. در فضایي که ما نتوانستیم اشتغال رسمی ایجاد کنیم نمی توان این افراد را جمع آوری کرد.
این اقتصاد دان اضافه می کند: تنها نتیجه این اقدام افزایش جرم و جنایت است. به صورت غیر رسمی فضایي را ایجاد کرده اند كه اگر این فضا را از این افراد بگیریم و این افراد را جمع آوری كنيم بسیار اشتباه است و در پي آن جرم و جنایت را در جامعه افزایش می دهد.

46

کد خبر 641677

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =