وقتی وزارت ورزش و جوانان با ادبیاتی نگرانکننده و تهدیدآمیز درباره آینده سرمربی تیم ملی فوتبال ایران اظهارنظر کرد و فدراسیون فوتبال از زیر بار مسئولیتاش گریخت، این مردم بودند که با حضور خستگیناپذیر در شبکههای اجتماعی و استفاده از سلاح هشتگها، موجی برای حفظ جایگاه کیروش در جامعه به وجود آوردند. کامنتها و درخواستهای صفحه رسمی اینستاگرام رئیسجمهور، نه در جهت منافع شخصی کیروش، بلکه در جهت حمایت از تفکری بود که آن روزها درستترین خط فکری ممکن به نظر میرسید.
وقتی اختلافنظر کیروش با برانکو کاملا جدی شد، بسیاری از مردم تصمیم گرفتند سکوت کنند و اتهام رنگیبودن را به جان نخرند اما حالا که صحبت از جنگ داخلی در تیم ملی است، این سکوت تا کجا مجاز خواهد بود؟ کارلوس کیروش این روزها حد و مرزی برای رفتارهایش قائل نیست و خودش را به هیچ نهادی پاسخگو نمیبیند. او همه اعضای ایرانی کادر فنی تیمملی از مترجم تا مربی را کنار گذاشته و هواداران فوتبال ایران را سزاوار یک خط توضیح ندانسته است. کیروش که اعتراض برانکو درباره اردوی عجیب تیم ملی را توهینآمیز تلقی میكرد، حالا حذف دستیاران ایرانیاش بدون هیچ توضیحی را توهین به مردم ایران نمیداند. مردمی كه یك روز دست به هر كاری زدند تا كارلوس را در فوتبال ایران نكه دارند، حالا باید مسئولیتشان را جدی بگیرند، مطالباتشان را از یاد نبرند و در مواجهه با مرد پرتغالی، پرسشگر باشند.
اینكه هیچكس در ایران از كیروش توضیح نمیخواهد، موجب شده است كه او، تیمش را سپر دعواها و درگیریهای شخصیاش كند. مرد اول تیم ملی فوتبال، باید خودش را موظف به پاسخگویی بداند و دلیل كنارگذاشتن دستیارانش را به صورت شفاف با مردم و رسانهها در میان بگذارند. هشتگها اگر از خواب بیدار شوند و فوتبالیها اگر دست از انفعال بردارند، این سكوت شرمآور نیز به پایان خواهد رسید.
4141
نظر شما